تنها ازدست باند رجوی میآید: ارتقاء تروریست ها به مقام کاوه اهنگر

حسین یعقوبی بعنوان بچه مرشد باند رجوی، دربیان یک واقعیت ویا افسانه ی تاریخی وذکر خیر ازکاوه ی آهنگر، درصدد سوء استفاده ازاین نام واقعی یاافسانه ای بنفع فرقه ی رجوی – که اتفاقا به ضحاک شبیه تر است تا کاوه- نوشته ای با عنوان " هراس از تندیس کاوه، با کاوه های میهن چه می کنید "؟ در رسانه های مجازی این فرقه منتشر کرده که بدون توجه به جنبه های شعاری، درقسمتی ازاین نوشته چنین میخوانیم:
"…بدون تردید هر ایرانی به تاریخ و تمدن و فرهنگ کهن ایران زمین افتخار میکند و از اسطوره های آن به عنوان سمبل های جوانمردی و شرافت انسانی به نیکی یاد می کند، اما آنچه امروز فراتر از هر افسانه آبستراکت باستانی به تاریخ ایران زمین غنا و هویت می بخشد، داستان دلاوری های واقعی و ملموس فرزندان مجاهد و مبارز این مرز و بوم است که با بیش ازسه دهه نبرد و رزم بی امان با ضحاکان زمان در تمامیت رژیم فاسد ولایت فقیه، خود به اسطوره های مقاومت تبدیل گشته اند؛ آنگونه که نسل تشنه آزادی ایران زمین در سیمای هر مجاهد و مبارز به خون غلتیده و به خاک خفته، بطور ملموس کاوه آهنگری را می بیند که او را به برافراشتن درفش کاویانی اش و مبارزه بر علیه بیداد زمان فرا می خواند ".
بلی! افتخار کردن هرملت ویا مردم هرکشور به تاریخ وتمدن کهن خود امری عادی بوده وایرادی براین افتخار کردن، البته که وجود ندارد!
اما درمقطع زمانی موجود، میل مفرط به باستان گرایی، کشف حقایق مربوط باین پس ماندگی فعلی را تحت الشعاع خود قرار داده وبرخواننده روشن نمیکند که ما با وجود اینهمه مردان واقعی وافسانه ای سرفراز، چگونه باین روز رسیده ایم ودیگران (اروپائیان) که درگذشته بسیار عقب مانده تر ازما بودند و حتی برروی درختان زندگی میکردند (آلمانی ها)  وقهرمانان این چنینی وبه وفور مثل ما نداشتند،چطور شد که باین درجه ازتوسعه وترقی نایل آمدند؟!
مسلما گذشته ی نزدیک چراغ راه آینده است ولی نه  گذشته ای به قدمت آنچه که نویسنده ی مرشد رجوی در نظر دارد!
مسلما اروپائیان که ازاین گذشته ی درخشان کم بهره تر ازما هستند، نمیتوانستند که با تکیه ی صرف برگذشته، باین درج ازتوسعه وترقی برسند و بنابراین مسئله ی ترقی، توسعه وآزادی را بیشتر باید درمقولاتی دیگر جستجو کرد.
ما برای بررسی علل عقب ماندگی خود احتیاجی به توسل باینهمه باستان گرایی نداریم و خیلی ساده تر میتوانیم بگوییم که توام با افت وخیزها وتجاوزاتی که برعلیه کشور ما بوده، 400 سال پیش و تا اواسط دوران صفوی، ماهم جزو یکی از10 قدرت اصلی جهانی بودیم وچطور شد که این انحطاط برعلیه کشور ما روی داد و غربی های با آن سابقه ی تاریخی کم فروغ وکم افتخار تر ازما، برگرده ما سوار شده و با اتخاذ تدابیری ضد بشری، مارا مجبور کردند که چند صد سال عقب تر ازآنها باشیم!!
نوشته ها وعملکرد فرقه ی رجوی که خود را مقاومت ایران نامیده، ابدا نشانی از این تحلیل درست گذشته ندارد و بجای آن بادست زدن به تروریزم و جاسوسی بنفع بیگانگان، برادامه ی این روند انحطاطی ایران کمک میکند!
این فرقه ی منحط وجزم اندیش درکنار سلطنت طلبان، برای فریب مردم، دلایل عقب ماندگی وانحطاط ایران را ندانسته ویا میدانند وبنفع خود نمی بینند که با نقد آن، چهره ی کریه استعمار را در بوجود آوردن آن افشاکنند که دراین صورت، خود نیز بعنوان کسانی که سازمان مجاهدین خلق را به زائده ی ناچیز استعمار تبدیل کرده اند، چیزی جزروسیاهی را نخواهند توانست به ملت ایران عرضه دارند!
آری!
فرقه ها ودستجاتی کم وبیش مشابه باند رجوی، باید که مردم را به گذشته ای دور حواله دهند ونگذارند که آنها با نقد تاریخ 400 سال خود که عقب ماندگی ازهمان زمان آغاز شده ومیل به انحطاط روز افزون کرده، پرداخته و درصدد چاره جوئی قطعی برآیند وبا آباد وآزادتر کردن کشور خود، رجوی ها واربابان استعمارگر خود را  ناکام گذاشته وبگویند بس است این ستم ها و عقب ماندگی های محصول آنها!
وحید
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا