آیا رسالت خانواده ها در امر نجات فرزندانشان به پایان رسیده است؟

همانطوری که همه در جریان هستند خانواده های اسیران در فرقه تروریستی رجوی نقش مهمی در بسته شدن درب قلعه اشرف و اخراج سازمان از عراق و فروپاشی تشکیلات سازمان ایفا کردند که نهایتا با تلاش شبانه روزی و بجان خریدن همه تهدیدات جانی و امنیتی در کشور نا امن و جنگ زده عراق و تحمل همه سختی ها از تهمت و افترا و ضرب و شتم توسط سران فرقه گرفته تا تحمل گرمای طاقت فرسا و سرمای استخوان سوز عراق ؛ خانواده ها با حرکت شجاعانه شان موفق شدند که عزیزان شان را از کشور عراق نجات بدهند و به کشور ثالث منتقل نمایند و خلاصه اینکه این نیروهای در بند به لحاظ جسمی از کشور نا امن عراق رهایی پیدا کرده و به کشور امن آلبانی در کمپ تیرانا منتقل شدند. ولی همانطوری که همه در جریان هستند درست هست که این نیروها به لحاظ جسمی از عراق رهایی پیدا کرده اند ولی به لحاظ ذهنی و روحی هنوز گرفتار تشکیلات تار عنکبوتی و قرون وسطایی سازمان فرقه گرای رجوی هستند چون که رجوی و سران فرقه اش با انواع و اقسام تهدیدات و تشویق ها و ترفند ها سعی می کنند که هر طوری شده  نیروهای روحیه باخته و زوار در رفته را در ساختمان های کمپ تیرانا به صورت دپویی نگه دارند و اینطور وانمود کنند که هنوز تشکیلات شان را حفظ کرده اند. لذا نیروها  برای برون رفت و رهایی از این تشکیلات قرون وسطایی نیاز مبرم به کمک از خارج خود دارند و در این زمینه خانواده ها می توانند همانند گذشته نقش به سزایی در امر رهایی ذهنی نیروهای گرفتار در چنگال تشکیلات قرون وسطایی سازمان فرقه گرا و تروریستی ایفا کنند.

بنابر این از نظر بنده  رسالت خانواده های شریف قربانیان فرقه رجوی در امر رهایی عزیزان شان از چنگ فرقه تروریستی و تشکیلات تار عنکبوتی رجوی به پایان نرسیده است و بایستی دوباره با رفتن به تیرانا و درخواست ملاقات با عزیزان شان این دیوار قطور ذهنی نیروها را که رجوی با تشکیلات تار عنکبوتی اش دور انها ساخته است خراب کنند و انها را با دنیای خارج از سازمان آشنا کنند و آنها را به روز نمایند تا نیروها بتوانند راحت تر برای آینده زندگی شان تصمیم گیری نمایند. خلاصه اینکه خانواده های محترم ؛ به عنوان یک کاتالیزور و نخستین پل ارتباطی نیروها با دنیای خارج از سازمان می توانند نقش عمده ای داشته باشند. لذا من به عنوان یکی از قربانیان این فرقه تروریستی از خانواده های شریف و محترم، به خصوص خانواده هایی که در خارج کشور زندگی می کنند می خواهم که برای شکستن دیوار قطور ذهنی که سازمان دور نیروها کشیده است از بیرون تشکیلات با رفتن به البانی و درخواست دیدار با عزیزانشان از بیرون تشکیلات فشار بیاورند تا این دیوار فرو بریزد و نیروها کاملا به لحاظ ذهنی آزاد گردند.

در این رابطه من به عنوان یک قربانی این فرقه تروریستی از مقامات کشور آلبانی می خواهم که تسهیلات لازم در امر ویزای ورود و  فراهم کردن زمینه ملاقات با عزیزان شان را برای  این خانواده های دردمند فراهم  بنماید تا این خانواده ها به آرزو  و خواسته بر حق شان که یک دیدار کوتاه با عزیزان شان بعد از سالیان هست و در عراق بر اثر ممانعت های سازمان نتوانستند به آن برسند در کشور آزاد آلبانی به آن خواسته بر حق و آروزی دیرینه شان برسند.

در پایان امیدوارم که خانوادها با تلاش شان و مقامات کشور آلبانی با همکاری شان با خانواده ها در امر ایجاد تسهیلات لازم برای گرفتن ویزا ی ورود و دیدار با فرزندان شان زمینه های لازم را برای شکست حصار ذهنی قربانیان فرقه فراهم نمایند و موجبات آزادی شان را مهیا سازند. تا بدینوسیله از اهداف شوم فرقه رجوی مبنی براینکه کمپ تیرانا را جایگزین قلعه اشرف کند و در این رابطه با انواع و اقسام ترفند ها سعی کند نیروها را به هر قیمتی شده حفظ کند و از ریزش شان جلوگیری نماید و به قول معروف آنها را به صورت دپویی در ساختمان های کمپ تیرانا نگه داری کند جلوگیری گردد. تا بدینوسیله نیروها بعد از رهایی جسمی از عراق به رهایی ذهنی که بسیار مهمتر و مشکلتر از رهایی جسمی هست دستیابی پیدا کرده و  بتوانند آزادانه برای آینده شان تصمیم گیری نمایند. با امید به تحقق رسیدن این خواسته ها برای تک تک عزیزان گرفتار در حصار ذهنی تشکیلات تار عنکبوتی سازمان فرقه گرا و تروریستی. بهترینها را آرزو می کنم و همچنین آرزومندم که خانواده های محترم این قربانیان با ادامه رسالت شان و با تلاش های شبانه روزی شان به آروزی دیرینه و خواسته بر حق شان که یک دیدار کوتاه با عزیزان شان بوده و در عراق بر اثر مانع شدن سران سازمان به آن نرسیده اند اکنون در کشور آلبانی بدان برسند.

علی جهانی – وبلاگ آیینه

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا