مادران ؛ منتظران بدرود یافته – قسمت سیزدهم

خیانت وجنایت رجوی درحق ملت ایران واعضای اغفال شده اش گستره وپهنای زیادی دارد که زبان وقلم ازبیان تمام عیارآن قاصروناتوان است. دراین میان خانواده های اعضای گرفتاردرفرقه بدنام رجوی خاصه مادران ازقربانیان اصلی خباثت رجویها محسوب می شوند که دراین نوشتار به شرح زندگانی مادرانی پرداخته میشود که دراثرناجوانمردی وظلم وجور رجوی ها بی آنکه عزیزان شان را درآغوش بکشند ؛ ناکام وچشم انتظاردارفانی را وداع گفتند وبه دیاراعلاء شتافتند وبه آرامش رسیدند.

متوفی: مرحومه مغفوره  زهرا محمودی 63 ساله

مادرمحمد جواد نوروزی ازاعضای گرفتاردرفرقه بدنام رجوی

محمد جواد نوروزی ازاسرای پیوسته به فرقه رجوی دردوران جنگ تحمیلی است که درعملیات مشترک صدام ورجوی درمنطقه مهران درواپسین روزهای خرداد 1367 به اسارت درآمد.

محمد جواد متعاقب اسارت دریک دستگاه کنترل ذهن ومغزشویی فرقه رجوی درتشکیلات مافیایی قرارگرفت وراه برون رفتی برایش متصورنبود الا اینکه درانتظار تقدیر و گذر ایام بنشیند تا شاید که دیگرباربه اصل ونصب خویش یعنی وطن وخانواده خویش بازگردد.

شخصا اولین بارمحمد جواد را مابعد اسارت دربه اصطلاح مهمان سرای اشرف دیدم که می بایست دوران القائات فکری وذهنی را طی مینمود تا به داخل مناسبات ورود می نمود. بواسطه همشهری بودن به من مراجعه کرد وبا لهجه گیلکی پرسید ” اینطورکه می بینم شما اسیرنشدید ومجاهد هستید. حال من که به زوراسیرشدم چرا باید مجاهد باشم واینجا درعراق دربیابان خشک وبی آّب وعلف بمانم!؟ ضمن اینکه من چیزی به اتمام دوران خدمت سربازی ام نمانده بود وطبعا خانواده ام درانتظارمن نشسته واطمینان دارم که به شدت نگران من هستند. من نمی خواهم اینجا بمانم وخواهش دارم زود مرا به ایران بفرستید.

ازآن پس 27 سال تمام محمد جواد نوروزی کج دارومریزومساله داردرمناسبات فرقه ای درمواضع کاری پشتیبانی اعم ازباغبانی ؛ صنفی وارزاق ؛ رانندگی محض وشراکت درانبوه کارهای پوشال طاقت فرسا بیگاری داد وبه قول پدرش پیروفرتوت شد وجوانی اش را به پای مطامع جاه طلبانه رجوی ریخت.

 هیچوقت ازخاطرم نمی رود که ده سال پیش اولین باربا آقای محمد نقی نوروزی پدر محمد جواد نوروزی عضواسیر و گرفتار در فرقه رجوی در دفتر انجمن نجات ملاقات و دیدار حضوری داشتم. آنوقت ایشان خیلی سرحال وسرزنده وسالم وتندرست بودند و پرانرژی بدنبال رهایی دلبندش رنج سفر به عراق ناامن وتحصن درمقابل اسارتگاه اشرف را به  جان خریده بودند.

ایشان با لهجه شیرین گیلکی برایم تعریف میکرد که سه سال قبل تر توانسته بودند برای اولین بار و آخرین بار عزیزش را به اتفاق همسرشان درآغوش بفشارند وتاکید داشت که ازمحمد جواد قول اکید گرفته بود که به زودی زود با ترک رجویها به خاک وطن وخانه و کاشانه خود باز خواهد گشت.

پدربزرگوارمان متعاقب آن واقعه شیرین زندگی اش به منظور رهایی جگرگوشه اش از اسارت رجوی ارتباطی فعال  با دفتر انجمن نجات گیلان برقرارکرد و فعالیتهای چشم گیر و تحسین برانگیزی را از سر گذراند.

 ریاست محترم کمیساریای عالی پناهندگان درعراق

بنده محمدنقی نوروزی دافچاهی، ساکن شهرستان رشت روستای دافچاه هستم.,

ازشما وهمه مسئولین محترم مرتبط با امور مجاهدین تقاضای کمک دررابطه با وضعیت پسرم (محمدجوادنوروزی دافچاهی)(51ساله)که حال ساکن کمپ لیبرتی دربغداد است رادارم.

برای همه واضح است که ساکنین لیبرتی آزادانه و باب میل خودشان زندگی نمی کنند و شدیدا تحت نفوذ و کنترل رهبران سازمان مجاهدین قراردارند.سازمانی که ازتمام راه های ممکن برای مغزشویی وکنترل اعضایش استفاده میکند. بنده تاکنون بارها برای ارتباط با پسرم در کمپ لیبرتی تلاش کرده ام ولی موفق به هیچ گونه تماس با محمدجواد نشده ام. در سال 1382 همراه همسر خودم از سوی هلال احمر ایران توانستیم به اشرف برویم و با پسرم هم صحبت بشیم و درسال 1389 برای دیدن دوباره فرزندم به اشرف رفتم ولی نتوانستم باپسرم دیدارکنم.بعداز27سال دوری ازفرزندم تنها یک بارتوانستم با محمدجواد دیدارکنم.

من به شدت نگران او و سلامتی اش هستم به خصوص درشرایط نا امن کنونی عراق و اوج گیری خشونت ها ودرگیری ها بین نبردهای داعش وسایرنبردها درعراق که زندگی تمام ساکنین لیبرتی را درخطر جدی قرارمی دهد.

ازاینکه اخیرا به روند انتقال ساکنین کمپ لیبرتی سرعت بخشیده اید بسیارخرسند و سپاسگذاریم.

به عنوان پدری چشم انتظاریکی ازساکنین لیبرتی ازشما وتمام مسولین محترم تقاضا دارم و خواهش میکنم که به پسر من نیزکمک کنید تا هرچه سریع تراز کمپ لیبرتی خارج شده وبه کشور ثالث منتقل شود.

با تشکر محمدنقینوروزی، پدرمحمدجوادنوروزی(ساکن لیبرتی)

رونوشت به:

-رییس کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحدآقای گوترز ژنو

-دفترملل متحد برای همیاری عراق(یونانی-بغداد)

-دفتر مرکزی بین الملل صلیب سرخ

-ژنو

-دفترنمایندگی صلیب سرخ جهانی درعراق

-دفترنخست وزیرعراق

-وزارت حقوق بشرعراق

blank

blank

blank

حاج محمد نقی نوروزی یک روز به نزدم آمدند و با اشک و آه فرمودند همسرم درغم وفراق محمد جواد دارفانی را چشم انتظار وداع گفتند وآخرین وصیت شان به من این بود که محمد جواد را فراموش نکنم وکاری کنم که محمد جواد به وطن خود برگردد و چندسالی که عمرش باقی مانده است بتواند در کنار تو و سایر فرزندانم زندگی خوشی داشته باشد که درآنوقت روح من هم شاد وخندان خواهد شد.

پدردردمند وسالمندمان درتلاش برای رهایی محمد جواد ازهیچ کوششی فروگذارنکردند وضمن مراجعه چندین باره به اشرف ؛ فعالیتهای چشمگیری را حتی مابعد انتقال جگرگوشه اش به آلبانی رقم زدند.

نمونه فعالیت خانواده محمد جواد نوروزی که درسایت نجات اطلاع رسانی شده است

–    محمد جواد نوروزی درفرقه رجوی گرفتارشده است 26 خرداد 1395

–    درخواست کمک خانواده محمد جواد نوروزی ازآقای فیلیپوگراندی 23 دیماه 1394

–    محمد جواد نوروزی تولد 51 سالگی ات مبارک 3 دیماه 1394

–    درددلهای پدرمحمد جواد نوروزی   13 دیماه 1394

–    درخواست خانواده محمد جواد نوروزی ازکمیساریا  21 دیماه  1394

–    رجوی فرزندم را به  اسارت کشید وبینایی ام را ازمن گرفت 8 آبان 1393

–    محمد جواد نوروزی بیا که بی صبرانه منتظرت هستیم 3 آذر1394

روح مرحومه مغفوره زهرا محمودی شاد

پوراحمد

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا