دوران طلایی ایران با دست مردم وحکومت اش شروع خواهد شد!

رسانه های گروه دغلکار وخیالباف رجوی، مرتب به دنبال فرضیه هایی هستند که اگر نیک بدانها نگریسته شود، سرابی بیش نیستند!

این گروه منحط وهمواره دنبال حوادث غیر مترقبه واغلب ناممکن، در تفسیری به نام  " رژیم و حسرت از دست رفتن دوران طلایی اوباما "، خواسته است که نظرات نمایندگانی از جناح های درون ویا حاشیه ی حکومتی ایران را منعکس کرده و ثابت کند که این نمایندگان درمورد برسر کار آمدن کلینتون ویا ترامپ، تحلیل های متفاوتی دارند وهر جناح، یکی را بردیگری ترجیح می دهد ولی درنهایت، این اوباما بوده که برای ایران دوران طلائی را رقم زده بوده وبا رفتن او، ایران دچار مشکلات زیاد تری شده و این مشکلات کام باند رجوی را شیرین تر خواهد کرد!

اما ما به اوباما که می رسیم اقلا حرف های زیر را درباره ی او میتوانیم مطرح کنیم:

1-  او یک سناتور هوشیار وحقوق دان باهوش وناطق خوبی است که دولت درسایه ی آمریکا (هسته ی سخت ومرکزی قدرت – نمایندگان یک درصدی های متنعم جهان) با درایت تمام تشخیص داد که ازاوحمایت کند تا به ریاست جمهوری آمریکا برگزیده شود وبا سیاست های مزورانه ی خود سرهایی با پنبه ببرد که دیگران آنرا با آلات خشن با زحمت زیاد می بریدند!

توسل بی اندازه به هواپیماهای بدون سرنشین، تحریم های اقتصادی وسیاسی و…، درکارنامه ی این رئیس جمهور کم وبیش افسانه ای آمریکا موج میزند!

2- کشور ما در دوران اوباما بود که مورد سخت ترین تحریم های اقتصادی- سیاسی قرار گرفت وملت بیگناه ایران بی رحمانه ترین ضربات مادی ومعنوی ممکن را در همین دوره تجربه کرده ومیکند!

3- کشور لیبی- بدون توجه به اینکه آیا قذافی دیکتاتورتر از شاه عربستان وخلیفه ی فلان منطقه بوده – پایگاه محکم آفریقایی های تحت تجاوز قرار گرفته، با کشته شدن قذافی به ویرانه ای تبدیل شد،  این خرابی لیبی سبب قدرت گیری القاعده ی عراق- که بعدا به داعش تبدیل شد – گردید ومردم آفریقا و خود لیبی به خاک سیاه نشانده شدند وروزی نیست که قایق های مهاجرین این منطقه در آبهای بین لیبی وایتالیا سرنگون نشده و افرادی که قصد پناهندگی به خاطر تکه ای نان وجرعه ای آب دارند، به کام مرگ نروند!

مسئول درجه اول این خرابی وجنایت، شخص اوباما بوده، چنانکه در مورد سوریه هم چنین است!

4- اینطور نبود که اوباما نمی خواست به ایران حمله ی نظامی کند. بلکه این فرماندهان دوراندیش  وقت پنتاگون وسیا بودند که اورا ازاین کار برحذر داشتند.

این فرماندهان موانع موجود بر سر حمله ی نظامی به ایران – روحیه ی خسته ی سربازان آمریکائی، مساحت زیاد خاک ایران، بلندی های کم نظیرش و… را به اوباما گوشزد کرده و گفتند که برای حمله به ایران به یک نیروی پیاده ی 200 هزار نفری احتیاج است وارتش آمریکا قادر به تامین آن نیست!

البته اخیرا این فرماندهان واقع بین برکنار شده وجایشان را به جنگ طلبان داده اند که با وجود موانع بیشتر ازگذشته و باوجود موافقت با حمله به ایران، قدرت این کار را ندارند!

5-  منظور کسانی که فکر میکنند، دوران اوباما برای ایران طلایی بود آنست که او بصورت کجدار ومریز هم که شده، با توافقات هسته ای با ایران همراهی نشان داد.

اما مسئله دراینجاست که او راهی بین این انتخاب ویا شروع جنگ، راه سومی نداشت وباتوجه به شرایط ذکر شده برای جنگ با ایران، مجبور به انتخاب راه اول بود و این انتخاب را البته با بد قولی ها وشیطنت های زیادی انجام داد ومیدهد!

6-  سرکوب جنبش کاملا دموکراتیک ومدنی 99 درصدی های متحصن درمقابل مرکز تجارت آمریکا (وال استریت) بدست نرم این شخص انجام گرفت!

آیا این سرکوب مردم آمریکا میتوانست برای ایران فرصت طلایی ایجاد کند وچرا؟

چادرها ی برافراشته شده ی این متحصنین فرهیخته، با شدت عمل پلیس آمریکا برچیده شد، درحالی که درکشورهای دیگر ممکن بود که این چادرهای تعبیه شده درپارک، برچیده نشود!

لذابا توجه به مراتب فوق، بنظر نمی رسد که هر رئیس جمهوری که درآمریکا برسر کار میآید، بتواند کار چندان متفاوتی با ما بکند و فرارسیدن  دوران طلائی بیشتر ما به همت واراده ی دولت وملت خودمان بستگی دارد وباند رجوی هم قولی به معده ی شریف اش ندهد که محقق نخواهد شد!

وحید

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا