آزادی حلب” و رجوی ها با شعار تاریخی باز می آئیم”!!!

فرقه رجوی از بدو مبارزه مسلحانه با نظام ایران، بعد از هر عملیاتی از سیمای دروغین خود به طور مستمر شعاری را تحت عنوان باز می آئیم تکرار می کرد. آنقدر این شعار را در رادیو و تلویزیونش مکرراً یاد می کرد که گویا افراد گمان می کردند همین روزها است فرقه دو باره دست به عملیات دیگری بزند.
رجوی فکر می کرد می تواند با همین شعارها شکستش را کمرنگ کند مثلاً در عملیات دروغ جاویدان که شکست سنگینی را متحمل شده بود با وجود این که دیگر اساسا هیچ چشم اندازی وجود نداشت در بن بست سیاسی و استراتژی گیر کرده بود رجوی از روی نرفته و شعار" باز هم می آئیم " را سر می داد تا اعضایش بار دیگر به وعده های سرخرمن اش دل خوش کنند.
اگر همه سر فصل های فرقه رجوی را بررسی کنیم تجربه چهار دهه اقدام تروریستی فرقه نشان داده است هر چه بود فریبکاری بود.
فرقه رجوی با شعارهای تو خالی و پوشالی همواره در صدد حفظ استراتژی خود بوده است این سیاست را چه در اشرف و چه در لیبرتی و حالا هم در آلبانی شاهدش هستیم و می بینیم همین خط را دنبال می کند گرچه تاکنون نتیجه ای نگرفته است اما راه دیگری ندارد اوضاع داخلی اش بسیار داغان و خراب است هر روز شاهد ریزش و جدائی عناصرش هستیم.
اگر به گذشته بر گردیم در حالی که می دانیم بعد از این که به عراق رفت با بهترین امکانات و با حمایت ارتش عراق و ایضاً با حمایت سیاسی و اطلاعاتی آمریکا و غرب نه تنها سیاست تروریستی اش را در آن دوره تقویت کرد بلکه خودش را به عنوان تنها آلترناتیو!! هم جا زد اما با همه گرد و خاک های سیاسی، در بین گروهها و جریانهای سیاسی ایران در خارج و داخل حتی در بین متعهدینش با انعکاسات منفی روبرو شده بود امثال ماها که جزء عناصر حرفه ای و تمام وقت فرقه بودیم هنوز که هنوز جاه طلبی شخص رجوی را نشناخته بودیم، کماکان شعارهای پر زرق و برق رجوی ما را محصور خودش می کرد و به صورت کورکورانه و از روی احساسات خط وی را دنبال می کردیم واقعاً فکر نمی کردیم وی چنین هیولایی است.
رجوی آن موقع که صدام از وی حمایت می کرد احساس قدرت می کرد برای این که مخالفین و منتقدینش را در درون مناسبات تهدید کند علناً گفته بود با مشت آهنین پاسخ می دهم و عده ای را با روش های مافیائی از دور خارج نمود بقیه هم از روی ترس جا خوردند و لب باز نکردند اما بعد از سرنگونی صدام و حضور آمریکائی ها در اشرف به ناگهان طلسم رجوی ترکید و یک باره 800 نفر از اعضایش در لایه های مختلف از تشکیلات رجوی گریختند و به کمپ آمریکائی ها پناه بردند از آن تاریخ به بعد زبان منتقدین باز شده و دست به افشاگری علیه شخص رجوی و تشکیلاتش زدند مخصوصاً خانم هایی که در رده شورای رهبری بودند در مصاحبه های مطبوعاتی از فساد اخلاقی رجوی پرده بر داشتند افتضاح رجوی به حدی بود که همه را به حیرت در آورد.
رجوی با سوء استفاده از الگوهای تاریخی امامان و پیامبران و با سوء استفاده از آیات و قرآن و سنت زنان و مردان را در درون مناسبات به استثمار گرفته بود تا جایی که مریم قجر مدعی امام زمانی رجوی شد و برای این که از زیر بار تناقضات و ابهامات نیروهایش، خودش را خلاص کند گفته بود فقط به خدا پاسخگو می باشد تا دستش رو نشود.
فرقه رجوی پس از شکست های متعددش در عراق لاجرم به حمایت از تروریستی های سوریه پرداخت هر چه در توان داشت به تروریست ها کمک کرد تا بلکه به ادعای خودش جبهه سوریه را که خاک ریز اول نظام ایران است را فتح کند اما در صحنه عمل دیدیم تروریست ها شکست خورده و شهر حلب که یکی از بزرگترین شهرهای سوریه بود از دست تروریستی های داعشی و سایرین آزاد شد با آزادی حلب، معادله عوض شد و به سود آقای اسد تمام شد حالا رویکرد حامیان تروریستی ها را بنگرید منجمله رجویها از روی درد و سوزش باز هم به یاد گذشته افتادند و می گویند "باز می آئیم " براستی برایشان عادت شد که بعد از هر شکستی شعارهای فریبنده را تکرار کنند باش به این هوا تا صبح دولتت بر دمد!!
محمدرضا گلی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا