این حرف ها را که نزنند، اسیران رجوی دق میکنند!!

ازآنجا که جواب های خوبی به نوشته های انتخاباتی رجوی ها داده شده، من بیمورد دانستم که حرف های منسوب به آقای صادق کیهان را که در رسانه های رجوی منتشر شده، تکرار کرده وجوابی بدهم!
اما اودرقسمتی ازاین نوشته اش، مسائل دیگری هم مطرح کرده که لازم دیدم با نقل آنها، به بررسی اجمالی این حرف های ناشی ازتب های هذیان آلود بپردازم.
او یا وکیل او- با اطلاع یابدون اطلاع او- چنین نوشته است:
"… البته برای همه مشخص است ما مجاهدین با طیب خاطر و از سر منتهای آزادی و اختیار خود این راه را برگزیده‌ایم و همین رویکرد داوطلبانه است که تشکیلات ما را این‌چنین ممتاز و برجسته ساخته و از آن کیفیتی غیرقابل‌چشم‌پوشی درآورده است زیرا ذره‌ای تحمیل و اجبار در آن جایی ندارد درحالی‌که هرکس و در هر شرایطی به‌راحتی می‌توانسته و می‌تواند آن را ترک کند و حتی به اردوی دشمن بپیوندد. همین منش آزادی‌خواهانه آن را قادر ساخته که در سخت‌ترین شرایطی که می‌توان برای یک جنبش متصور کرد و باوجود همه کینه‌ورزی‌های ارتجاعی، استعماری و خائنان خودفروش به دشمن ضدبشری، در نیم‌قرن گذشته نه‌تنها منسجم مانده که در پیشروی و اعتلای مستمر هم بوده است،…البته خانواده من هم مختار هستند که بین من و رژیم آخوندها یکی را انتخاب کنند اما اگر در کنار این رژیم جنایتکار ایستادند باید بدانند که برای من قبل از هر چیز مرزبندی‌های سیاسی اهمیت دارد و هرکس را که در کنار دشمن مردم ایران قرار بگیرد را مانند جد آرمانی‌ام ابراهیم خلیل‌الله، دشمن خود می‌دانم و برعکس هر کس که با من نسبت خونی هم نداشته باشد ولی اگر در کنار و در مسیر آزادی مردم ایران باشد عزیزتر از جان خود می‌دانم و برایش تمام هستی خودم را خواهم داد کما اینکه در دهه‌های گذشته با گذشتن از تمامی امکانات، تحصیل و مواهب مادی در یک مسیر بسیار پرخطر و ریسک این را در عمل به اثبات رسانیده‌ام من برای گذران زندگی به اینجا نیامده‌ام بلکه برای آماده‌تر شدن هر چه بیشتر و هر چه بالاتر بردن شعله جنگ به آلبانی آمده‌ام…".
یعنی شما با طیب خاطر پذیرفته اید که به غلام حلقه بگوش رجوی بوالهوس تبدیل شوید؟!
من فکر میکنم که شما بخاطر بوی کبابی به باند رجوی پیوستید که البته ممکن است که خیلی هم فرصت طلبانه نباشد وبراستی هم ممکن است قصد خدمت به "خلق قهرمان " هم داشتید!
اما وقتی به فرقه ی رجوی پیوستید دانستید که بوی به مشام رسیده از داغ کردن خری که برای نشانه گذاشتن برروی آن انجام میدهند، متسع بوده است!!
با ماهیت این جریان مخرب آشنا شده وحسرت به دل ماندید که چگونه خود را از انسان آزاده ای به برده ای تبدیل کردید که نه راه پس داشتید ونه پیش وحالا هم برای حفظ موقعیت خود و بدست آوردن نان وآبی که در دست رجوی است، مجبورید این حرف ها را بزنید تا مجبور به حضور درنشست های دیوانه کننده ی متعددی نباشید که دراین گروه رایج است و شاید هم اصلا ازنام شما استفاده کرده و این حرف ها را خود رهبران – نزدیک ترین مریدان رجوی وهم جرم های او- نوشته اند!
درهرصورت، شما درپیوستن به این فرقه ی مخرب وکنترل کننده ی ذهن، ازآزادی کم وبیشی برخوردار بودید ولی وقتی وارد شدید، عنان سرنوشت خودتان را ازدست دادید!!
ابتدا ازاختیار استفاده کردید وسپس دردامن جبر خرد کننده گرفتار شدید!!
کسی که ازباند رجوی رها میشود، خیلی باید خوش شانس وکم وبیش باجرات باشد و به دروغ نگویید که هر لحظه میتوانید از انجا جا کن شوید!
مگر سرنوشت چند صد جدا شده درآلبانی را نمی بینید که برای جلب رضایت رجوی، مجبورند که کاری برخلاف خواسته های غیر انسانی او نکنند؟!
حفظ تشکیلاتی با یک رهبر ومالک وسه هزار اسیر که آزادگی و… نیست!
تا زمانی که کنگره، پلنوم وسیع وانتخابات آزادی دردرون تشکیلات رجوی درکار نباشد و حتی اعضاء مجبور باشند که بگویند همه چیز ما- ازجمله خانواده و همسر وفرزندان ما- متعلق به رجوی است، صحبت از آزادی وآزادگی، بسیار مشمئز کننده است!
ظاهرا شما فرق بین استحاله وقهقرا را با پیش روی واعتلاء درک نمیکنید ویا دستور دارید که درک نکنید!
سازمان مجاهدین خلق سابق، دراستحاله ی تمام وکمال خود به فرقه ی رجوی، بازنده ترین سازمان سیاسی تاریخ معاصر ایران بوده وصحبت از استعلا و… درمورد این سازمان، خنده آور است!!
شما با وجود قبول این چنینی مناسبات موجود درفرقه ی رجوی، نمیتوانید دوست مردم ایران وتمام خلق های زحمتکش وستمدیده باشید و بیشتر به درد استقبال از ترکی الفیصل ها و جان مکین های ضد بشرمیآیید بنابراین، لطف کرده و کاسه لیسی جنایتکاران را به حساب آزادی وبشردوستی نگذارید!!
بلی سازمان مجاهدین به یک سازمان انترناسیونالیستی تبدیل شده واعضای این انترناسیونالیزم جهانی، نئو کان ها ونئولیبرال های آدمکش ونماینده ی یک درصد ازمردم جهان میباشند که البته شما هم مختارید به سازمان تان بخاطر قرار گرفتن دراین موقعیت افتخار کنید!!!
البته من نمیدانم که شما جزء دسته ی کاریابان دراروپا بوده اید که به دام رجوی افتاده اید یانه!
اگر اینطور نباشد، حتما ایده وانگیزه ای برای پیوستن داشتید که وقتی وارد شدید، عکس تصورات ذهنی خود را دراین مناسبات دیدید و با طی مراحل مغز شوئی، دنیای دیگری بجز چهارچوب تنگ تشکیلات رجوی را فراموش کردید و اینگونه نگریستن به مسائل برای شما امری طبیعی است!
یکی از خانواده های قربانی مناسبات رجوی
تبریز- ایران

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا