رجوی فکری به حال مریم قجر و تشکیلاتش بکند جدا شده ها را بی خیال

باز هم دستگاه تبلیغاتی فرقه تروریستی رجوی نفرات جداشده استان مازندران را مورد توهین قرار داده و آنان را با القابی که البته شایسته رجوی و زن فاسدش می باشد مورد خطاب قرار داده است. اکنون به بررسی مختصری از تلاش مذبوحانه رجوی در مورد افراد جدا شده که این گونه صدایشان را در آورده می پردازیم.
– چیزی که در مناسبات فرقه ای رجوی همیشه حاکم بوده کسی نباید از فرقه تروریستی جدا بشود و یا دست به افشاگری علیه آنان بزند. اعضای فرقه باید مانند گوسفندی باشند هر چه که رجوی می گوید فقط بع بع کند و در نهایت هم مرگ و نیستی.
– حربه پوسیده دیگری که رجوی برای جلوگیری از ریزش نیرو در مناسبات استفاده می کند این است که افراد باید بدانند در خارج از مناسبات دنیایی وحشی وجود دارد و این اندیشه باید در ذهن تک تک افراد جا انداخته شود که شما نمی توانید در آن دوام بیاورید و در نهایت تبدیل به مزدور و جاسوس و شکنجه گر خواهید شد.
– اگر کسی جدا شود وقتی پایش به داخل کشور برسد مورد تنفر خانواده های مجاهدین و خود خواهید شد که در این زمینه نمونه های زیادی مبنی بر تحویل نگرفتن خانواده ها به دروغ در مناسبات ردیف می کنند تا فرد به ذهنش خطور نکند که بخواهد روزی از مناسبات جدا شود.
– با توجه به تبلیغاتی که رجوی در داخل مناسبات خود به لحاظ برخورد جمهوری اسلامی با منافقین دارد عاملی است که افراد بترسند و از آنجائیکه شناخت و آگاهی کافی از وضعیت داخل کشور و خانواده های خود ندارند در نهایت خودشان را مجبور می بینند در مناسبات با آن حالت نزار به زندگی خود ادامه دهند.
– گرفتن گزارشات مختلف از وضعیت تشکیلاتی فرد چه از نشست های غسل هفتگی و عملیات جاری و… تا فرد نزد خودش این گونه فکر کند که اگر روزی مانند بقیه از فرقه جدا شود و سازمان گزارشات وی را منتشر کند همانگونه که در مورد بعضی از جدا شدگان انجام داده آبروی وی خواهد رفت و دیگر کسی به او توجه نمی کند.
– نکته دیگر به افراد قبولانده می شود که در بیرون همه شما در دید مردم و خانواده ها هستید و اگر مواردی که در داخل مناسبات فرقه داشتید را منتشر کنیم مورد لعن و نفرین خانواده ها قرار خواهید گرفت. البته در مورد خودم بگویم بعد از وارد شدن به ایران و تشکیل خانواده کسی دیگر به شما کاری ندارد و اصلاً جویای زندگی گذشته تان نیست چون مردم به حد کافی برای خودشان کار و مشغله دارند و توجه ای هم نمی کنند که فرقه تروریستی رجوی در مورد شما چه می گوید این شیوه فریبکارانه ای است که می خواهد افراد را در مناسبات نگهدارد.
– در غار نگهداشتن افراد به لحاظ ارتباط با دیگران که نمونه های زیادی هست که در مناسبات وجود دارد از عدم ارتباط با خانواده گرفته تا عدم دسترسی به ارتباطات و اینترنت و…
نمونه های زیادی بوده وقتی فرد از مناسبات جدا می شده حتی موبایل را نمی دانست چگونه کار می کند. این از شگردهای رجوی فریبکار می باشد ولی از طرف دیگر در فرانسه مریم قجر عنوان می کند افراد و اعضای فرقه تروریستی رجوی آگاه ترین افراد می باشند!!!.
برگردیم به بحث اصلی که رجوی در مورد جدا شده های استان مازندران به مانند گذشته باز هم به لجن پراکنی دست زده و افرادی که تمام سعی و تلاش خود را برای نشان دادن چهره منحوس رجوی انجام می دهند را تیر خلاص زن و یا مزدور و… می نامد برای ما کاملاً روشن است که درد رجوی در استان مازندران به خاطر چیست؟ چون در تبلیغاتش حتی در مناسبات فرقه ای خود تبلیغ می کرد که بیشتر مردم و خانواده ها با فرقه بوده و در استان مازندران دارای پایگاه اجتماعی می باشند ولی بعد از بازگشت ما به استان تنها چیزی که یافت نکردیم حرفها و شعارهای فرقه رجوی مبنی بر وجود داشتن پایگاه و طرفداری خانواده ها از آنان بود و تنها چیزی که فراوان می تواند دید لعن و نفرین خانواده ها به رجوی تروریست می باشد.
در مورد خانواده ها نیز باید گفت به حدی رابطه نفرات انجمن با آنان خوب شد که خیلی از خانواده ها وقتی درد دل می کنند به این نکته اشاره می کنند که وقتی شما به استان آمدید ما تازه به ابعاد جنایتی که رجوی در حق مردم انجام داده شناخت پیدا کردیم و به همین خاطر است که فرقه تروریستی رجوی از دست انجمن نجات استان مثل مار زخم خورده به خودش می تابد. در این قسمت یک پیشنهاد به رجوی داشتم اگر یک مورد در استان مازندران در باره خانواده سراغ دارید که جدا شده ها با تهدید و زور وارد شده معرفی کنید چون ما ریگی به کفش نداریم از این مسائل استقبال می کنیم. این شماها هستید که سعی دارید با شانتاژ و سفسطه بازی چهره افراد را خراب کنید.
در میان نوشته هایی که بر علیه جدا شده ها خیلی نمود داشت فرقه تروریستی رجوی عنوان می کند: وقتی حمله آمریکا به عراق شروع و شرایط مبارزه سخت شد صفوف مبارزه را ترک و به دشمن خدا وخلق… پیوستند. در اینجا مریم قجر داعشی و فاسد باید به چند سئوال جواب دهد – آیا ما در جریان حمله آمریکا از فرقه جدا شدیم؟ آیا ما صفوف به اصطلاح مبارزه را ترک کردیم یا شما که قبل از بمباران آمریکا فلنگ را بسته و به فرانسه کنار رود سن فرار کردی؟ آیا ما در زیر شدیدترین بمباران آمریکا حضور داشتیم یا شما؟ آیا شما با مرگ دست و پنجه نرم می کردید یا من و دوستانم که هر لحظه امکان درگیری با کردها وجود داشت؟ شما به کدام شرایط مبارزه می نازید؟ هر موقع که شرایط حساس می شد شما و شوهر فاسدت راه فرنگ در پیش گرفته و عنوان می کردید که عراق بسیار خطرناک بود و باز هم این ما بودیم که باید زیر بمباران و درگیری کشته می دادیم.
اگر رجوی زن باره به همکاری با صدام و کشتن نیروهای ایرانی مبارزه می نامد پیشکش خودتان. ما بر روی مردم خودمان سلاح نکشیده و نخواهیم کشید چون هنوز یک جو غیرت ایرانی در ما وجود دارد.
در جای دیگری از لجن پراکنی علیه نفرات جدا شده استان بنده را نیز مورد لجن پراکنی قرار داده و عنوان می کند” در ترددات معمول را هم نمی تواند در جمع مردم انجام دهد” و به دروغ مدعی است که یکی از بستگانم عنوان نموده” هادی حالت عادی ندارد دائم در حالت استرس و ترس بسر می برد بی رحمی او در میان خانواده ها زبانزد عام و خاص شده است دائم در حال دوا و درمان است”
این تمام حرف فرقه رجوی در مورد بنده می باشد از قبل هم گفتم که چون چیزی از دوستان جدا شده استان ندارد مجبور است این گونه دروغ های شاخدار را کنار هم گذاشته تا قدری خودش را تسکین دهد. چرا به دروغ سعی دارید خودتان را تسکین بدهید؟ اگر فاکتی و یا کم کاری در امر به اصطلاح مبارزه تان در اشرف سراغ دارید رو کنید؟ نه اینکه فلان فرد این گونه گفته و یا فقط یک مشت حرف مفت باشد.
وقتی جمله ترس و استرس را در مورد خودم دیدم خیلی خنده ام گرفت که فرقه رجوی چقدر زبون و خوار هستند که سعی دارند با چه کلماتی چهره افراد را خراب نمایند. راستی اگر بحث ترس می باشد چرا رجوی از ترس خودش را نشان نمی دهد من می ترسم یا رجوی زن باره؟
نکته ای که در جواب فرقه تروریستی رجوی دارم این است که من اکنون در بهترین شرایط زندگیم بسر می برم و از خدا شاکر هستم وقتی به ایران آمدیم به کوری چشم شما و دارو دسته پلیدتان حتی یک بار هم رنگ دکتر و… را ندیدم. البته در درون فرقه رجوی بود که افراد و من باید هر ماه به پزشک مراجعه می کردیم و یا برای درمان به بغداد می رفتیم. حال که این دروغ شما کارساز نبود منتطر دروغ های بعدی شما هستم ولی بدانید که این مبارزه هیچ وقت تمام نخواهد شد این جنگ دو ایدئولوژی است که در نهایت ما سر خصم رجوی را به سنگ خواهیم کوبید.
از وقتی به ایران آمدیم و در رابطه تنگاتنگ با خانواده و دوستان خود قرار گرفتم تازه متوجه شدم که رجوی شیطان ما را از چه نعماتی دور نموده بود وقتی رجوی زن باره خانواده را کانون فساد می نامد و همه زنان را در عقد خود می داند تازه می توان فهمید که در چه منجلاب و کثافتی گیر کرده بودیم و خدا را شکر که از آن کنده شده و این کار و فعالیت ما به خاطر این است قدری از خیانتی که در حق مردم ایران نمودیم کم شود.
حال هر چقدر رجوی زن باره می خواهد با اراجیفی دروغین ما را خراب کند ما در این مسیر همه چیز را به جان خریدیم و این شما و مریم قجر داعشی هستید که با جدا شدن یک نفر از مناسبات خواب برشما حرام شده و خودتان را….می کنید.
هادی شبانی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا