افشای سندی از القاعده و رسوایی باند رجوی!

گروه رجویه به هر دری زد که ثابت کند که این ایران بوده که ازالقاعده حمایت کرد ونه اربابان او!
حتی درنوشته های زیادی مربوط به این گروه دغلکار و وطن فروش، جمهوری اسلامی به” ام الداعش” لقب یافت ودربرابر، گناهکاران ومسببین تشکیل این گروه ها، تبرئه شدند!
اربابان رجوی هم دراین مورد راهی را رفتند که رجوی ها را خوش نیآمد!
اما ازآنجا که حقیقت همواره پشت ابر نمیماند، دروغ بودن این ادعاها، روشن شد و چیزی جز روسیاهی برای فرقه ی رجوی نماند!
متن زیر برگرفته از صفحه ی فیس بوک یکی از تحلیلگرانی است که نه تنها با جمهوری اسلامی رابطه ای ندارد، بلکه اپوزیسیون آن هم هست و خواننده با مطالعه ی آن، چهره ی ضد ملی رجوی ها را بهتر میشناسد:
” افشای دروغی دیگر بعد از ترجمه دقیق اسناد بن لادن درباره رابطه بین القاعده و جمهوری اسلامی – دوستان: همانطور که ممکن است بخاطر آورید، و در همین صفحه هم گزارش دادم، چند هفته پیش سازمان سیا ناگهان ۴۷،۰۰۰ سند که ظاهراً از کامپیوتر اسامه بن لادن بدست آورده بود را منتشر کرد. در میا‌‌ن آن اسناد ۱۹ صفحه مربوط به رابطه جمهوری اسلامی با القاعده در سال‌های ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ بود، که خبری بود قدیمی‌. ولی‌، رسانه‌های آمریکا این موضوع را بزرگ کردند، و هدف سازمان سیا از انتشار این اسناد هم همین بود. ولی‌، همانند موشک”ایرانی‌” که به طرف ریاض پرتاب شده بود و سازمان ملل و یک کارشناس هردو ایرانی بودن را ردّ کردند، ترجمه دقیق این ۱۹ صفحه از عربی‌ به انگلیسی‌ نشان داد که رابطه بین جمهوری اسلامی و القاعده آنطور نبود که رسانه‌ها انعکاس دادند [که البته این دروغ آنها را من در مقالهٔ یک ماه پیش خودم درباره دروغ‌های آقای ترامپ درباره ایران ذکر کرده بودم]. در مقالهٔ زیر آقای گرت پورت روزنامه نگار مترقی و برجسته آمریکایی‌ به بحث درباره آن میپردازند.
گروه اول اعضای القاعده در ماه مارس ۲۰۰۲، چند ماه بعد از سقوط طالبان در افغانستان، به دستور رهبری القاعده بطور غیر قانونی وارد ایران شده بودند. بیشتر آنها در زاهدان بودند. تمامی آنها دستگیر شدند، و یا زندانی شدند، و یا به کشور‌های خود تحویل داده شدند. آقای پورتر می‌نویسند که ترجمه اسناد نشان میدهد که القاعده رابطه کاری با ایران نداشته است، بلکه اعضای آن که به ایران فرار کرده بودند، همگی‌ دستگیر و زندانی شده بودند. آنها مورد بازجویی نیز قرار گرفته بودند، و وزارت اطلاعات مقدار زیادی اطلاعات از آنها بدست آورده بود. این موضوع آنقدر اعضای القاعده را خشمگین نموده بود که یکی‌ از آنها در یک از اسناد بدست آمده نوشته بود،
“آنها [ایرانیها] آماده اند که دوباره نقش بازی کنند. مذهب آنها دروغگویی و [بعد] سکوت [درباره آن دروغ ها] است. و معمولاً چیزی که نشان میدهند [تظاهر به آن میکنند] بر خلاف مذهب آن هاست. در اینها [ایرانیان] این ارثی است و عمیقا قسمتی‌ از شخصیت آنها.”
در قسمتی‌ از یک سند ادعا شده است که ایرانیها به آنها پیشنهاد کرده بودند که در برابر دریافت پول و اسلحه به اهداف آمریکایی در عربستان حمله کنند. ولی‌ این نکته، که توسط رسانه‌های آمریکا بزرگ شد، در همان سند به تضاد برمیخورد، چرا که نویسنده آن سند اعتراف می‌کند این پیشنهاد به آنهایی شده بود که تحویل دولت عربستان داده شده بودند، و بنا بر این اصلا معامله‌ای درکار نبوده است. یک سند دیگر ذکر می‌کند که رهبری القاعده یک محقق امور اسلامی و شاعر اهل کشور موریتانی به نام محفوظ ولد الوالد را که در دهه ۱۹۸۰ با نیروهای شوروی در افغانستان جنگیده بود، به ایران فرستاد تا از ایران بخواهد که اجازه دهد خانواده‌های اعضای القاعده یا بتوانند از ایران عبور کنند، و یا مدتی‌ در ایران زندگی‌ کنند. جمهوری اسلامی قبول می‌کند به شرطی که، (۱) هیچگونه تلفن دستی‌ استفاده نشود؛ (۲) هیچگونه گردهمایی باهم نداشته باشند، و (۳) هیچ حرکتی نکنند که توجه را جلب کند. سند میگوید جمهوری اسلامی این شرایط را بدلیل هراس از تلافی آمریکا اعمال کرد، ولی‌ در عین حال روشن بود که آنها خانواده‌های اعضای القاعده را که سلفی تندرو بودند برای کشور یک خطر امنیتی بزرگ نیز میپنداشتند. آقای پورتر می‌نویسند که این نشان میدهد که برخلاف آنچه که نئوکان‌ها ادعا میکنند، هدف جمهوری اسلامی از اجازه دادن به اعضای القاعده جمع آوری اطلاعات درباره آن گروه بود.
دلیل دستگیری اعضای القاعده در زاهدان در ماه مه‌ یا جون ۲۰۰۲ این بود که شروط جمهوری اسلامی را نقض کرده بودند. هم با هم ملاقات داشتند، هم با بلوچی‌های سلفی رابطه برقرار کرده بودند [که حال عملیات تروریستی در ایران انجام میدهند]، و هم با تروریست‌های چچنی در روسیه که در آن زمان با ارتش روسیه می‌جنگیدند رابطه داشتند. در ماه اوت ۲۰۰۲ وزارت خارجه عربستان ایران را بدلیل دستگیری و تحویل اعضای القاعده به عربستان و کشور‌های دیگر ستایش نمود — دقیقا برعکس ادعا‌های آنان در حال حاضر. در فوریه ۲۰۰۳ جمهوری اسلامی سه‌ گروه دیگر القاعده را در تهران و مشهد دستگیر نمود. یکی‌ از آنها ابو مصعب الزرقاوی بود که بعد‌ها رهبر القاعده در عراق شد. سند دیگری نشان میدهد که رهبران القاعده گفته بودند”۸۰ درصد اعضای القاعده در ایران دستگیر شدند، و ۷۵ درصد تمامی نقشه‌های آنها برای عملیات از هم پاشید.” بر طبق همان سند، در ابتدا جمهوری اسلامی دستگیر شدگان را به کشور‌های خود تحویل داد، و به الزرقاوی اجازه داد به عراق برود. در همان سال ۲۰۰۳ جمهوری اسلامی ۲۲۵ عضو القاعده را به عربستان تحویل داد. ولی‌، ناگهان [احتمالا پس از هجوم آمریکا به عراق در ماه مارس ۲۰۰۳] جمهوری اسلامی تصمیم گرفت هیچکدام را آزاد نکند. دلیل اینکار این بود که جمهوری اسلامی می‌خواست مانع از برقراری ارتباط این گروه با رهبری القاعده شود تا نتوانند عملیات تروریستی انجام دهند، که بعد‌ها حتی دولت پرزیدنت جورج بوش پسر هم اینرا تصدیق نمود.
این موضوع خشم القاعده را بر علیه ایران برانگیخت. در سال ۲۰۰۸ یک دیپلمات ایران در پاکستان، و در سال ۲۰۱۳ دیپلمات دیگری در یمن توسط القاعده ربوده شدند. دربرابر آزادی این دیپلمات‌ها جمهوری اسلامی پنج عضو ارشد القاعده را در ماه مارس ۲۰۱۵ آزاد نمود، و یک سند دیگر القاعده میگوید که دلیل آن آزادی دقیقا ربودن دیپلمات‌های ایران بوده است”. پایان نقل قول
سعید

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا