فـروغ سنگـدل (پاکدل!)، شقی ترین شکنجه گر زن در فرقه رجوی!!!- قسمت پنجم و پایانی

سلول انفرادی بخشی از شکنجه است! درحقیقت فاجعه‌ای است آسیب زا که نمی‌توانیم آن را انکار کنیم!!!
تمام این‌ها با هم می‌تواند بر زندانی تاثیراتی بر جای بگذارد که برخی از نشانه‌های آن می‌تواند آشفتگی روانی و جسمی در رودرو شدن با محرک‌های خارجی باشد که تجربه زندان را برایش تداعی می‌کند!!!
مثلا با شنیدن اخباری که کسی از زندان خارج می‌شود و یا اخباری در مورد جنگ! ممکن است با آن‌ها احساس هم‌ ذات پنداری کنیم! زندانی که آسیب روانی جدی دیده است دچار کابوس می‌شود دچار هجوم تصاویر ذهنی می‌شود و یا افکار پریشان زایی که به فکرش هجوم می‌آورند و ناغافل او را به یاد تجربه خودش می‌اندازند و تا حدودی حس دوباره آن تجربه را در ذهن او زنده می‌کند!
شاید فروغ سنگدل که همه این آسیب ها از زاویه او و سایر همدستانش و البته شخص رجوی، می باشد! توجیهاتی برای کارهای کثیف شان داشته باشند، چنانکه جنایتکاران قبل داشتند!
مرورزمان هم در مورد شقاوت های امثال فروغ سنگدل و… قضاوت خواهد کرد!
مگر شمر ویزید! لعن الله علیهم! در موقع بریدن سر امام! ذره ای تردید به این جنایت داشتند که اینها هم داشته باشند؟؟؟
من وامثال من در اشرف در دستان شما اسیر بودیم ومجبور! اما اکنون این شما هستید که مورد لعن ونفرین واقع شدید! همه مردم ایران و وجدان های آزاد دنیا به جنایات فرقه ای شما واقف بوده و ازشما تبری جسته اند!
تا کی می خواهید مثل کبک سرتان را در درون برف جهالت فرقه مسعود رجوی، نگه دارید؟
در سازمان ما خود را به کیفری می سپردیم،چونان کسی که خود را به بیماری بسپارد یا به بدبختی یا به مرگ! با یک سرنوشت باوری دلیرانه! بی هیچ سرکشی دلیرانه!
چرا که پاسخ همه سرکشی های ما زندان و دار و درفش رجوی بود!!!
عمرمان را امثال فروغ ها در فروغ ها و یا درزندان ها تباه کردند!
ما سالها گرفتار اعمال ویران کننده ترین شعورهای مشتی انسان سادیسمی بودیم!
اکنون که در ظاهر دوران شمشیر و تازیانه در اشرف به سر آمده، وقیحانه شکنجه گران را به سیمای سراسر کذب خود می آورید، تابه زعم خود دردهای مارا تازه کنید!
دیدن چهره های منحوس و لعنت شده شکنجه گران، نه تنها خللی در عزم پولادین ما در مبارزه ی مدنی با فرقه جهنمی رجوی وارد نمی کند، بلکه عزممان را جزم تر و اراده مان را در نبرد با دیکتاتوری رجوی صد چندان می کند!
پس! از همین جا و با همین قلم ناچیزم! به رجوی ها اعلام می کنم که در هر رویارویی، این شما هستید که پیشاپیش مغلوب میدان نبرد هستید! چرا که ملت ایران هیچ وقت تاریخ و گذشته ننگین شما را فراموش نخواهد کرد و منتظر روزی هستیم که شاهد اضمحلال کامل شما از روی این کره خاکی باشیم و آنروز را جشن بگیریم…
در خاتمه!
از رجوی ها و امثال فروغ سنگدل! می خواهم که دست از اوهام خون آلودشان بکشند!
در برابر مردم پاسخگو باشند!
به جای تهدید، دشنام و پرونده سازی های مفتضح، تسلیم عقل و خرد شوند،گرچه می دانم عقل و خرد مفهومی ناآشنا برای دیکتاتورها و شکنجه گران می باشد…
درودبه همه کسانی که زندان وتازیانه های رجوی را به امید آزادی… تحمل کردند
یکی از جداشدگان آذربایجانی از فرقه مخوف رجوی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا