اعضای ترور شده قربانیان سیستم اختناق و سرکوب فرقه رجوی

رهبری فرقه مجاهدین خلق یک معمای بی پایان است. زوج رجوی حاضرند برای رسیدن به قدرت و منافع شان هرفردی را قربانی کنند واین همان عملکردی است که فرقه های مخرب کنترل ذهن طی سالیان از خود بجا می گذارند. رهبران فرقه ها روح و روان اعضا را درخدمت به خود می خواهند مانیپولاسیون حاکم برمناسبات فرقه ها که رهبری را با پیچیده ترین شیوه ها دراذهان اعضا بمثابه خدا وعاری از هرگونه خطا واشتباه تاکتیکی و راهبردی می نشاند درقبال اعضا به هیچ وجه پاسخ گو نبوده ونیست.درسیستم فرقه ای حاکم برمناسبات مجاهدین خلق عضو به هیچ وجه اصالت نداشته ونقطه نظراتش بحساب نمی آید. به آنها درمدت زمان اسارت درفرقه می آموزند که باید سفید را سیاه، شب را صبح، دروغ را واقعیت وسراب را آزادی دید وتبلیغ کرد.
مسعود رجوی بعد از نهادینه کردن مناسبات فرقه ای و محو تمامی آزادی های اجتماعی و قطع کامل ارتباط اعضا با خارج از فرقه با شعار خروج ممنوع عملا اعضا را درسخت ترین شرایط روحی و روانی و تنگنای فیزیکی قرار داد.اعلام اجرای سیاست مشت آهنین درقبال هر در خواست خروج و راه اندازی زندان های متعدد در اشرف وانتقال خیل اعضای معترض به زندان مخوف و بدنام ابوغریب عملا اعضای معترض خواهان جدایی را به نقطه ای کشاند که با ترور دوستان خود درفرصت های نادر از این مناسبات بسته و جهنمی بگریزند. البته مبادرت به اقدام ترور با هر توجیهی محکوم و غیرقابل قبول است ولی گاها متاسفانه اعضا برای رهایی خود بعنوان آخرین گزینه از این روش استفاده می کردند درقبال این رویکرد و ترور اعضا در مناسبات سران فرقه نه تنها بدنبال راه حل نبودند بلکه با جعل واقعیات و وارونه جلوه دادن حقایق اذهان اعضا را به انحراف می کشاندند. رجوی سعی داشت با دجالیت منحصربفرد علت این ترورها و بروز خشونت را به عوامل بیرونی واز جمله نیروهای نفوذی وزارت اطلاعات ایران نسبت دهد تا اذهان را نسبت به اوضاع داخلی و فشارهای ادامه حضور اجباری درفرقه توجیه نماید. با مروری برسابقه تشکیلاتی اعضای ترور کننده بخوبی می توان به عمق دروغ پردازی رجوی پی برد.اعضایی با سابقه ۵ تا۱۰سال عضویت درتشکیلات،رجوی بارها درنشست با اعضا می گفت تشکیلات ما بدلیل ریز بافت بودن، راه هرگونه نفوذ دشمن را بسته است وامکان ندارد رژیم ایران بتواند درتشکیلات ما نفوذ داشته باشد. درآخرلازم است اشاره ای به برخی از این ترورها داشته باشم.
لازم به یاد آوری است بدلیل اینکه این اعضا از فرقه جدا شده ومشغول گذران زندگی عادی خود هستند بخاطر رعایت حقوق اجتماعی از ذکر اسامی این افراد خوداری شده است.
۱: مورد اول درجریان عملیات نفوذ وبمب گذاری در انفجار لوله های نفتی در مرز بصره حبیب شطی احمدیان توسط یک عضو دیگر تیم ترور میشود. این فرد سالها درمناسبات فرقه رجوی بود و از انگیزه بالایی در ابتدا برخوردار بود ولی رفته رفته مسئله دار شده وچندین بار درخواست جدایی داده بود که هربار ضمن برخورد شدید تهدید شد که به زندان ابوغریب منتقل خواهد شد. وی درنهایت با فعال نشان دادن مجدد خود وانتقاد از گذشته به عضویت تیم عملیاتی درمی آید. و با ترور حبیب شطی از صحنه می گریزد. شروع عملیات موسوم به راهگشایی فرصت مناسبی برای درخواست عضویت دراین تیم ها وفرار از تشکیلات جهنمی بود.
۲: مورد دوم برنامه بمب گذاری درمسیرلوله های نفتی دهلران دردستورکارتیم عملیاتی قرار گرفت بهروز مجد آبادی فرمانده تیم درهمان ساعات اول توسط یکی دیگراز نفرات تیم از پشت مورد هدف قرار گرفت. عضو تیم که اقدام به ترور کرده بود مدت یکسال بشدت مسئله دار شده بود وخواهان جدایی وبازگشت به زندگی بود ولی سران فرقه باز با همان شیوه های سرکوب رایج او را تهدید به زندان کردند بدلیل اصرار وی به جدایی وعدم پاسخ سران فرقه وی تصمیم گرفت که برای عملیات داخل درخواست دهد او از چند ماه پیش بلحاظ تشکیلاتی بشدت فعال شده بود.
۳: مورد سوم جمال آهنی فرمانده یک تیم گشت بیرون قرارگاه اشرف به همراه نفردیگر با شلیک نفرسوم تیم کشته شد. نفری که به آنها شلیک کرده بود بیش از یکسال عملا از فرقه بریده بود و درهیچ نشست تشکیلاتی وایدئولوژیکی شرکت نمی کرد واصرار به جدایی داشت ولی بدلیل عدم موافقت درخواست وی درنهایت به این عمل تن داد.
بررسی وضعیت تشکیلاتی وپروسه وسوابق آنها بوضوح این ادعای سران فرقه را که این افراد از ابتدا عوامل نفوذی بوده اند را نفی میکند وآنچه مشخص است اینکه رجوی با مخالفت با درخواست جدایی آنها وبکارگیری شیوه های تهدید و زندان نقش اصلی را درقربانی کردن اعضا داشته است ومعطوف کردن موضوع به عملیات عناصر بیرونی ونفوذی دروغ بیشرمانه ای بیش نیست.
علی اکرامی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا