طناب دار ریزش و فرار، بر گلوی مریم

اینکه هر فرار و خروج نیروئی از فرقه رجوی، یک مهر باطل شد بر پیشانی سازمان مجاهدین می زند، بر کسی پوشیده نیست.


فرقه رجوی، به دلیل رفتار شرم آورش. دیگر سالهاست مشروعیت خود را در بین کادرهایش از دست داده و همواره نگران روزی است که این عدم مشروعیت فراگیرتر شده ودامن رهبران خود منتصب آن را هم بگیرد.
از سوی دیگر تلاش خستگی ناپذیر سران رجوی برای حفظ نیرو، دیگر به التماس و قسم رسیده است، چرا که با خروج مستمر نیروها، مریم، پایگاه کاذب و پوشالی خود را از دست خواهد داد و مجبور خواهد شد تک و تنها به نان پناهندگی در اروپا بسازد و دیگر آن بریز و بپاش های فعلی نخواهد بود.
چندی پیش از آلبانی شنیده می شد که سرچماقداران سازمان مجاهدین خلق در شهر تیرانا پایتخت آلبانی افراد جداشده از این سازمان را مورد تعقیب و مراقبت، فحاشی و تهدید، گرفتن عکس و فیلم و اذیت و آزار قرار می دهند. فرمان این کار غیرقانونی و خشونت طلبانه در آلبانی توسط مریم قجر از پاریس صادر شده است و مهدی برائی و مرتضی اسماعیلیان مسئولیت اجرای طرح چماقداری در تیرانا را بر عهده دارند. تعدادی از اعضایی که نمی خواهند همکاری خود را با سازمان مجاهدین ادامه بدهند مورد تهدید و دشنام قرار گرفته اند، سایت نجات یافتگان در آلبانی نیز این اعمال را محکوم کرده وضمن محکومیت این اعمال خشونت طبانه و تروریستی توسط سازمان مجاهدین در شهر تیرانا ـ آلبانی خاطر نشان کرده که مسئولیت هر اتفاق، آسیب و تهاجمی علیه اعضای ناراضی بر عهده مریم قجر و مسئولین ارشد تشکیلات مجاهدین خلق در آلبانی می باشد.
البته مطالعه رویدادهای سال های گذشته فعالیت های فرقه مجاهدین خلق در اروپا نیز نشان می دهد که خشونت و تهاجم به منتقدین در دستور رهبری مجاهدین خلق بوده ولی نتوانسته اند در این سال ها زبان منتقدین را قطع و به سکوت وادار کنند. الان نیز در آلبانی چنین خواهد بود. بنابراین پیشاپیش به خانم مریم قجر هشدار می دهیم که آلبانی برای مجاهدین خلق، عراق تحت حاکمیت صدام نیست که دست به هر جنایتی برای بقای دیکتاتوری خودش در فرقه خودش بزند.
مریم قجر، کی می خواهد بفهمد که تهدید و قرنطینه و نشست های آن چنانی دیگر جواب ندارد.
چندی پیش نیز یکی از جداشدگان عزیز نوشته بود:
این مقاله را در حالیکه دلم و دلهایمان پر از درد و رنج و خون از فرقه رجوی، یعنی این فرقه ضد بشری که شعارش ظاهرا فدا و صداقت هست می نویسم. من در سالهایی که در این فرقه سپری کردم حتی یک نمونه فدا و صداقت از رهبران آن ندیدم، آنچه دیدم دروغ و فریب و نیرنگ بود. در چند ماه گذشته، به ما جداشده ها گفتند که پول شما را کم کردیم و این مقدار پول هم که می دهیم قرض است وهر وقت خواستیم باید پس بدهید و تازه اقرارنامه خیانت هم بنویسید. اما بالاخره روزی رسید که فرقه مجبورشد جواب جداشده ها را بدهد. بخصوص دخترانی را که در این کشور غریب، تنها و بی کس ول کردند تا در تنهایی در به در و آواره شوند، ولی به یمن غیرت ایرانی نگذاشتیم نام ایرانی را در این کشور لکه دار کند. ما هم در مقابل، عزم خود را جزم کردیم و جمع شدیم و به کمیساریا و ارگانهای دولتی رفتیم و یک طومار نوشتیم و امضاء کردیم و شکایت خودمان را دادیم. خواستیم تکلیفی برای آوارگی ما مشخص کنند و فشار آوردیم و کوتاه نیامدیم و یک صدا شدیم که باید در کوتاهترین فرصت به ما جواب بدهند. همینطور هم شد و دود کار فرقه به چشم خودش رفت و ما از این به بعد مستمری پناهندگی مان را مستقیما از کمیساریا میگیریم این همان حقوق بشر و عدالت اجتماعی مسعود رجوی است که وعده اش را به مردم ایران می دهد. در نشستها افراد فقط و فقط بخاطر فداکاری و صداقتی که داشتند و مسعود رجوی ملعون را رهبرعقیدتی خودشان می دانستند، همه چیز را به او میگفتند. بعد وقتی یک نفر جدا میشد نشستهای پی درپی برای ما میگذاشتند و تمام جزییات فرد را با کلی دروغ و دغل که به آن اضافه می کردند برملا می نمودند. اینها همه از اوج صداقت رجوی با افراد بود.
رجوی در عراق که بودیم، خیلی از تاریخ و اجتماع صحبت می کرد. پس خودش بهتر می داند که سرنوشت کسی با اینهمه جنایت و خیانت و کسی که به سه نسل ملت ایران ستم کرد چه خواهد بود.
خانواده ها در طی این سی چهل سال جدائی، رنج های بسیاری را با مشقت و سختی فراوان تحمل کردند، اما خواهد رسید روزی که ظالمان به سزای اعمال ننگین شان خواهند رسید.
حال طناب دار نیز بر حنجره مریم قجر، سخت گلویش را می فشارد…
طنابی که رهبران باندرجوی اینهمه دوستش دارند وبه نقل مجلس شان تبدیل شده است..
فرید

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا