نتیجه مقاومت خانواده ها، فروپاشی تشکیلات رجوی

بعد از توضیحات آقای گلی، یکی دیگر از نفرات حاضر در نشست آقای حسین ثابت رستمی برادر محمد مهدی می باشد به حق باید خانواده وی را یکی از پرکارترین خانواده های استان مازندران نامید و از طرف دیگر رجوی ظلم بزرگی به این خانواده نموده است. برادر و خواهران محمد مهدی چندین بار به اشرف و لیبرتی رفتند و همیشه پدر و مادر پیرش چشم شان به درب منزل است تا شاید روزی فرزندش محمد مهدی وارد شود و حتی این پدر و مادر پیر عنوان می کنند که ما هیچ وقت راضی نیستیم از خانه خود خارج شویم چون ممکن است روزی فرزندشان زنگ بزند و آنها نباشند. با شنیدن این کلمات به واقع باید گفت که حتی اگر سنگ هم باشد دلش نرم می شود ولی با نهایت تاسف می بینیم که رجوی سنگدل هنوز روی این مسئله پافشاری نموده و حتی اجازه یک تماس به فرزند این خانواده نمی دهد.

آقای حسین ثابت رستمی عنوان داشت این گونه نیست که هر چقدر زمان بگذرد ما شل بشویم و در مقابل فریبکاری رجوی تروریست کوتاه بیائیم چون برای ما کاملاً روشن است که این مسیر بسیار سخت می باشد و باید آنرا طی نمود من هم صحنه های دردناکی از کسانی که مدعی حقوق ما در ایران می شوند دیدم و برایم دردناک است که برادرم نیز در این گروه ضد انقلابی هنوز بر طبل توخالی رجوی تروریست می کوبد. رجوی مزدور تا کی می تواند به این شیوه ادامه دهد اکنون شاهد ریزش نیرو در تشکیلات رجوی هستیم و اگر نفرات موجود در تشکیلات قدری به ذهن گچ گرفته شان فشار می آوردند متوجه می شدند که طی این سالها چند بار رجوی شیاد به آنان زمان سرنگونی را وعده داد آیا خبری از آن شد، اکنون هم مسئول جلسه عنوان داشت که رجوی از نفرات تعهد گرفته که تا بهمن 97 در تشکیلات بمانند چون دیگر کار حکومت ایران تمام است. حال با این تحلیل های کشکی می توان فهمید که نفرات ما با چه جانور وحشی مواجه هستند البته ما هم در این مسیر هیچ ترسی از این جانور وحشی نداشته و به کارمان ادامه خواهیم داد.

آقای علی اصغر وکیل زند که چندین بار به اشرف رفته بود عنوان داشت برایم اصلاً قابل باور نبود که رجوی این گونه با خانواده ها برخورد می کند چون از دور چیزهایی شنیده بودم که پدر و مادران پیر را با سنگ می زنند و آنها را مورد توهین قرار می دهند. بعد هم در اوج خوش خیالی اعلام می کند که خانواده های به اصطلاح هوادار مجاهدین از سازمانش حمایت می کنند البته این حرف فقط به درد خود رجوی و دار و دسته وی می خورد چون ما هر چقدر در ایران گشتم چیزی به این مضمون پیدا نکردیم و هر خانواده ای که هم با آنان صحبت کردیم جز لعن و نفرین به رجوی تروریست چیزی نیافتیم. پس باید گفت که بگذار رجوی شیاد دلش را به این حرفهای مسخره خوش کند.

من با خیلی از خانواده ها به اشرف رفتم چون وقتی پدر و مادران پیر را دیدم برایم قابل احترام بود که این گونه برای دیدار با عزیزان خود می روند و انتظار داشتند بعد از سالیان دوری چند ساعت با یکدیگر ملاقاتی داشته باشند ولی متاسفانه رجوی شیاد این کار را انجام نداد چون می دانست دیوارهای تشکیلاتش بر اثر این ملاقات به لرزه در خواهد آمد به همین خاطر به شیوه کینه توزانه یی دستور داد که خانواده ها را مورد توهین قرار دهند تا دیگر کسی به برج های ستم وی نزدیک نشود.

آری برایم کاملاً روشن شد که این استقامت و پایداری خانواده ها و دوستان جدا شده بود که توانست رجوی مزدور را از عراق فراری دهد و اکنون باید گفت با مقاومت ما تمام تشکیلات رجوی به سمت فروپاشی خواهد رفت.

بعد از صحبت های خانواده ها و دوستان عزیز در دفتر انجمن، مسئول نشست عنوان داشت که با توجه به روحیه شما به جد باید گفت کار فرقه تروریستی رجوی رو به پایان است. رجوی شیاد فکر می کرد که می تواند از عراق خارج شده و تشکیلاتش را سر پا نگهدارد ولی این گونه نیست. طی این مدت شاهد هستیم و هر روز خبری از جدا شدن افراد از فرقه تروریستی رجوی شنیده می شود حال هر چقدر مریم قجر جنایتکار بخواهد از جان بولتون و جولیانی استفاده کند و در مراسم شان از آنان تقدیر کند و اعضای نگون بخت را وادار کند که برای جنایت کاران تاریخ کف و دست بزنند و هلهله راه بیندازند و مهدی ابریشم چی بی غیرت را به رقص در آورند ولی چیزی که روشن است این تشکیلات به واقع پوسیده شده و مرگ آنان در دسترس است. با توجه به این شب عزیز بهتر است همه از خداوند بخواهیم که ریشه این جنایت کاران را از سر ملت ما کنده و روسیاهی برای آنان باقی بماند و عزیزان شما هر چه زودتر آزاد شده و دیگر در غل و زنجیر مناسبات شان باقی نمانند.

هر کدام از خانواده ها نیز لحظه ای به عمق ذهن خود فرو رفته و با خدای خود نجوا می کردند که لحظه شور انگیزی بود و همه یک صدا عنوان داشت که خداوند لحظه مرگ ستمکاران یعنی مسعود و مریم را نزدیکتر بگرداند.

بعد از دعا برای صرف افطاری کنار هم نشستند و لحظه بسیار زیبایی بود و در یک حالت بسیار دوستانه به گفتن خاطراتشان در اشرف پرداختند و عنوان می کردند که بگذار رجوی و دار و دسته شیاد او خوشحالی ما را ببینند که ما اکنون در کنار هم و دوستان جدا شده خود چگونه عزم خود را جزم کردیم که بساط شیطانی شان را برچینند.

این مراسم بعد از صرف افطاری تا چند ساعت ادامه داشت و از انجمن نجات به خاطر ترتیب دادن برنامه در این شب عزیز یعنی شب ولادت حضرت امام حسن مجتبی (ع) تشکر نمودند.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا