چهره اصلی مجاهدین صادق و رهبران ناصادق

بهترین سال های عمرم را که می توانستم خانواده ای تشکیل دهم، ادامه تحصیل دهم، شغل مناسبی را در جامعه شروع کنم، فرزند دار شوم، با شور و عشق جوانی به خانواده ام برسم… همه و همه در منجلاب جهالت و بدبختی رجوی ها، تباه شد.
ما، دیگر در سازمان پس از پروسه های زندان، شکنجه، گذراندن مراحل تشکیلاتی (بخوانید مراحل مغزشوئی)، انقلاب ایدئولوژیک، تبدیل به” مجاهد خلق” – که به قول آقای مسعود رجوی، بالاترین و مهم ترین رده تشکیلاتی بود… – شدیم.
یک مجاهد خلق انقلاب کرده که به قول رجوی طبق قانون انفجاری و انرژی انیشتین، هر کدام یک بمب بودیم که توان یک ابرقدرت را باید می داشتیم.
اما من پس از ابلاغ عضویت و دیدار و روبوسی تکی با رهبر عقیدتی. این انرژی عظیم نهفته در درونم را هرگز ندیدم. اما هر بار که چهره شکنجه گرها و بازجوهای رجوی را در نشست های رهبری می دیدم، ترسی بزرگ در وجودم شعله ور می شد، که در آن لحظات ترس و وحشت، یک انرژی آزاد شده در درونم را می دیدم، که مرا مجبور به دوندگی و مایه گذاری می کرد. این شاید همان انرژی سرشاری باشد که هر مجاهد را تبدیل به گوهران بی بدیل می کرد. پس نتیجه اینکه، در سازمان مجاهدین رجوی، شکنجه و زندان مساوی است با ماندن در فرقه و آزاد شدن انرژی ها…
دردنیا سراغ نداریم که مردان یا زنانی اینچنین از همه چیز خود بگذرند، همه احساسات و عواطف خود را نثار یک رهبر عقیدتی کنند. جوانی و عمر خودرا جانانه صرف کنند. اما درنقطه مقابل، رهبری نسل فدا! در تاریکخانه ها، آن کار دیگر بکند. حتی” هیتلر” هم به اصولی ناسیونالیستی غلیظ خود وفادار بود. اما آقای مسعود رجوی، هرگز به هیچ کس وفادار نبود.
اما احساسات مجاهدی ناب، در کف اتاق های شکنجه و زندان های انفرادی سازمان در پادگان اشرف و سایر زندان های رجوی در عراق، روی زمین باقی ماند و یک جسم توخالی و تهی از ارزش های انسانی، از زندان های رجوی بیرون آمد.
آقای مسعود رجوی، فقط در پی قدرت بی‌حد و مرز نبود، افتخار هم می‌خواست و در عرصه تاریخ نمی‌بایست کسی بالاتر از او پیدا می‌شد.
از اینرو با بسیاری کسان دشمن شد، نه به خاطر آنکه آنان با اومخالف بودند، به عکس برای آنکه خدمات گرانبهایی به او کرده بودند وامکان برابری با او را داشتند.
مسعود رجوی در مبارزه با رقبا و مخالفان سیاسی خود روش موذیانه‌ای داشت. رجوی به کمک ابزارهای فرقه ای از اسرار زندگی خصوصی و نقاط ضعف همه اعضا واقف می‌شد و از این نقاط ضعف برای وادار ساختن آنها به اطاعت از خود و یا طرد آنان در موقع لزوم بهره‌برداری می‌کرد.
وی در مبارزه با رقیبان خود کمترین ملاحظه و ترحمی نداشت و در مبارزه با کسانی که آنها را برای قدرت خود مضر و مزاحم تشخیص می‌‌داد به هیچوجه به خدمات گذشته آنان یا روابط شخص خود با آنها توجه نمی‌کرد.
این شخص مستبد، زندان سازی و به بند کشیدن را از رژیم شاه به خوبی فراگرفته بود و عقیده داشت بریدن و درخواست جدائی و ساز مخالف زدن و… همه پوشال است و می گفت زندان های ما، برای کسانی که فطرتشان به کلی محجوب نشده و به کفر(نفی” من”، منظور رجوی خودش است) و جهود و نفاق نرسیده باشد، رحمت است در لباس غضب.
ظرف ایجاد این دیکتاتوری پادگان نظامی و کاملا حفاظت شده مسعود رجوی” اشرف” بود ودر جریان حمله نیروهای ائتلاف به عراق و با عقب نشینی نیروهای رجوی به اشرف و خلع سلاح و تسلیم و… بال و پر این دیکتاتور قیچی شد و مثل حباب وبادکنکی ترکید و امروز دیگر اثری از عربده کشی های گذشته او نیست.
چهره موذیانه مسعود رجوی، زمانی بیش از پیش آشکار شد که اعضای فرقه فرصت یافتند، ازفرقه جدا شده و اجازه صحبت آزاد و راحت را پیدا کرده وافشاگری کنند و با جمع کردن این پازل پراکنده و پیچیده، چهره اصلی و البته خطرناک و خون ریز این دیکتاتور مثال کوه یخ خطرناکی از زیر آب بیرون کشیده شد.
تا امروز هم مسعود رجوی از محاکمه و دادگاه فرار کرده است و به گمانش خواهد توانست از دادگاه محکمه الهی جان سالم بدر برد.
شب و روز رجوی برای ما نقشه می کشید که مارا تا ابد به بند بکشد اما به لطف خداوند ما رها شدیم و رجوی به بدترین سرنوشت ممکن دچار شد و برای چون اویی، همین بس که برای همیشه لال شد و خفه گشت.
این پایان بی فرجام برای مردی مانند مسعود رجوی که وسوسه‌ای جنون آمیز نسبت به امنیت خود داشت عجیب به نظر می رسد.
برای دیکتاتوری مثل مسعود رجوی، ترک دنیا به این سادگی غیرقابل هضم است.
مگر این که، به عمق چاله ای بسیار عمیق، فرو غلطیده که سالها، برای دیگران کنده بود…
من در سال های تلف شده عمرم در فرقه رجوی، صداقت و فدای حداکثر را از اعضاء یاد گرفتم و شقاوت، بی رحمی و سنگدلی خارج از تصور را در سران و رهبران فرقه دیدم. تا آینده و فردا، چه سرنوشتی را برای رهبران این فرقه استبدادی رقم بزند؟؟؟
فرید

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا