مجاهدین خلق سربازان پیاده آمریکا در اروپا

بعد از تجمع ویلپنت مجاهدین در مرداد ماه، دو برنامه دیگر از سوی باند رجوی – چشم انداز تغییر و کنفرانس سراسری جوامع ایرانیان – در فرانسه برگزار شد. وجه مشترک این سه نشست حضور سخنرانان خارجی و به ویژه شخصیت هایی از آمریکا بود.
اما محتوای مشترک این جلسات که هر خواننده‌ای با مرور کوتاه از گزارشی که مجاهدین از نشستها ارائه کرده‌اند، می‌تواند متوجه شود، انتقاد از سیاست اروپا در قبال ایران و تبلیغ سیاستهای آمریکا در باره ایران است. این وضعیت یادآور دوران تحریم عراق در زمان دیکتاتوری صدام، موسوم به نفت در برابر غذا است که مجاهدین از جانب صدام مأمور اجرای یک برنامه تبلیغی گسترده برای تطهیر چهره صدام و برداشتن تحریم از رژیم وی بودند. محور اصلی آن برنامه تبلیغاتی و آنچه رجوی اعضای مجاهدین را به آن مأمور کرده بود، انحراف افکار عمومی به سمت ایران با هدف چرخش تحریم ها بر روی ایران و خلاص شدن صدام از تحریم بود.
اکنون نیز مجاهدین تمام توان و ظرفیت خود را کار بسته اند تا در قلب اروپا به تبلیغ سیاست آمریکا علیه ایران به جهت تضعیف رویکرد اروپا مبادرت نمایند. برای جنگ طلبان، صهیونیستها و سایر دشمنان ایران که سالهاست منتظر یک اجماع جهانی علیه ایران هستند، تضعیف سیاست اروپا یک اقدام ضروری است که از کانالهای متعدد و از جمله برنامه گسترده تبلیغی باندرجوی دنبال می شود.
این برنامه را ایوبونه رئیس سابق سرویس اطلاعاتی فرانسه و متحد فعلی مجاهدین به روشنی توضیح می دهد:
«باید به موضوع روابط کشورهای غربی و فرانسه با رژیم ایران به‌طور روشن پرداخته شود. در این رابطه خانم بومدین یادآوری کرد و در ۳فاز پیش رفت. اولین فاز مربوط به دوران ابهام بود. فازی که ما را از اول انقلاب ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۹ که مصادف بود با مرگ[آیت الله] خمینی، می‌برد. فاز دوم فاز مماشات می‌باشد که ما را به ۱۷ژوین ۲۰۰۳ می برد، خاطره‌ای که می‌دانم برای شما خانم رجوی بسیار دلخراش است. فاز سوم فاز عدم تعیّن است که هم‌اکنون شاهد آن هستیم… من فراخوان به یک تغییر کامل رفتار در قبال رژیم ایران می‌دهم. ما باید به‌طور روشن خواهان پایان فعالیتهای کاری و خدماتی واواک با سرویسهای اطلاعاتی غربی بشویم. ما نیز وظیفه داریم آنچه را که شما (خانم رجوی) انجام می‌دهید را پیگیری کنیم و روی دولتهایمان فشار بیاوریم.»
این سخنان ترجیع بند تمام سخنرانی‌های مدعوین این چند جلسه بوده است؛ سخنانی که برای تحمیل سیاست آمریکا بر کشورهای اروپایی آن هم در قلب اروپا ایراد می شود. در کنار این برنامه تبلیغی طرح سناریوهایی مانند امکان به گروگان گرفته شدن فرانسویها در ایران و یا اتهام اقدام تروریستی توسط ایران با همکاری گشتاپوی مجاهدین برای تحریک افکار عمومی در اروپا و جو سازی برای دولتمردان این کشورها انجام می‌شود.
اما در کنار این مأموریت، باندرجوی با دومسئله مهم دیگر نیز درگیر است که در صدد است تا آن را نیز از رهگذر و در خلال همین برنامه تبلیغی حل نماید:
بی اعتباری در اروپا و امکان برخورد با این گروه و نیز به نتیجۀ نرسیدن تلاشها در آمریکا برای به رسمیت شناختن باندرجوی
واقعیت آن است که مجاهدین خود بهتر از همه می دانند که دولتهای اروپایی با توجه به شناختی که از آنان دارند، صرفاً این گروه را یک مزاحم برای ایران تلقی می‌کنند؛ حتی با وجود آنکه بسیاری گمان می کنند که مجاهدین می توانند یک منبع اطلاعاتی موثق در باره ایران باشند، کشورهای اروپایی چنین برداشتی ندارند. همچنین بیشتر شدن کنترلهای آشکار و پنهان تشکیلات و اعضای مجاهدین در اروپا نگرانی فوق العاده‌ای را برای رهبری مجاهدین به وجود آورده است و اقدام علیه خود را یک امر محتمل می‌دانند.از این رو با تأکید از همه سخنرانان خواسته می‌شود تا آشکارا به حساسیت جایگاه مجاهدین در سیاست در قبال ایران اشاره کنند.
به عنوان نمونه پاتریک کندی در نشست اخیر مجاهدین در فرانسه تلاش نمود تا این توهم که مجاهدین در صحنه سیاسی ایران اثرگذار هستند را دامن بزند و برای اروپا و آمریکا فضاسازی و ایجاد ذهنیت کند که آنها می توانند با اتکا به باند رجوی در ایران تغییرات دلخواه خود را رقم بزنند.
وی در این رابطه گفت:
«حال اگر هیچ‌وقت گمان نمی‌کردید که سازمان مجاهدین عامل تأثیرگذار است تنها چیزی که باید بدانید این است که سازمان مجاهدین، هدف و در واقع در رأس اهداف آخوندهاست چون آنها تلاش کردند دست به بمب‌گذاری بزنند هم در آلبانی و هم در گردهمایی پاریس در آمریکا نیز فعالیت‌های مجاهدین را هدف قرار می‌دهند. چرا این رژیم این میزان زمان و انرژی را صرف هدف قرار دادن مجاهدین می‌کند اگر که نداند مجاهدین تهدید وجودی آنها برای استمرارِ دیکتاتوری فاشیستی‌شان در ایران است. سازمان مجاهدین باید افتخار کند به این واقعیت که آنها هدف شماره یک این رژیم مذهبی و فاشیستی هستند.چون این علامت آن است که تلاش آنها برای تحقق تغییر در ایران تهدیدی برای آنان است.»
واضح است که یکی از مخاطبان اصلی کندی؛ علاوه بر اروپا دولتمردان کشور خودش نیز هست؛ وی به خوبی آگاه است که ارزیابی سازمانهای اطلاعاتی آمریکا خلاف ادعاهایش را نشان می‌دهد و لذا می کوشد با آنچه از زبان مجاهدین شنیده است باور آنان را تغییر دهد.
اما از بد حادثه و بدشانسی مجاهدین و ایضاً جناب کندی، حتی دولت ترامپ که غیرمحتمل‌ترین اقدامات را انجام می‌دهد و جرأت و جسارت فوق العاده ای برای برهم زدن اصول و قواعد مورد پذیرش دستگاه سیاست خارجی آمریکا را دارد نیز بارها از قبول چنین فرضی خودداری کرده است و ترجیح داده است به جای مجاهدین، ایرانیان مقیم آمریکا را مخاطب خود قرار دهد، کسانی که همه می دانند که دشمنی‌شان با مجاهدین بارها بیشتر از دشمنی شان با جمهوری اسلامی است. تا آنجا که همین دیروز دونالد ترامپ آب پاکی را بر روی دستان مجاهدین و لابی آنان ریخت و بدون هرگونه اشاره به نقش مخالفان و از جمله مجاهدین، به زعم خود اعلام کرد که سیاستهایی که وی اعمال کرده است، از جمله خروج از برجام و بازگرداندن تحریمها، می‌تواند به تضعیف جمهوری اسلامی منجر شود و نه هیچ عامل دیگری!

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا