آیا هدف وسیله را توجیه می کند؟

اگر چه به این موضوع در مباحث تئوریک بسیار پرداخته شده است، اما بسیاری از معتقدان با توجیه پذیر نبودن ابزارهای نامشروع برای تحقق اهداف، درعمل برخلاف آن عمل کرده اند.

بی تردید برای رسیدن به  اهداف مقدس هم نمی توان از ابزارهای نامشروع و غیر شرعی، غیر اخلاقی وغیر انسانی  بهره جست. زیرا اولین گام عدول از اصول، گامهای بعدی را یکایک در پی خواهد داشت که از آن هدف مقدس جز پوسته ای تهی از مغز باقی نخواهد ماند، و شروع هر عمل نامشروع با زیرپا گذاشتن حقی صورت می پذیرد که سنگ بنای زیر پا گذاشتن همه حقوق وحدود واصول را تشکیل خواهد داد.

اگر سازمان معتقد است که هدف وسیله را توجیه می کند باید بپذیرد که هرکسی برای رسیدن به اهداف خویش، که آن را مقدس می داند از هر ابزاری برای نیل به آن استفاده نماید و در این صورت خود جوازی را صادر میکند که حق اعتراض به عملکرد دیگران را در عدم رعایت حقوق سازمان ازخود سلب می نماید و فریاد تظلم خواهی در جهان نمی تواند سر دهد.

اگر معتقد به این است که برای تحقق هر هدف مقدسی استفاده از ابزارهای نامشروع توجیهی ندارد واگر خود را شیعه امام حسین (ع)میداند و راه خود را تداوم راه آن حضرت می دانند با تاملی اندک بر راه امام به وضوح می توان به این حقیقت پی برد که هیچ ابزار نا مشروعی را برای هدف مقدس خویش در مبارزه با جنایتکاری همچون یزید هم به کار نگرفت و نماینده تام الاختیار او مسلم بن عقیل برای حذف انسانی جانی، فرومایه و حاکم سر سپرده ی یزید در کوفه یعنی ابن زیاد از ابزاری نامشروع استفاده نکرد و ترور طراحی شده او را نافرجام گذاشت تا از  دین خدا و سیره رسول گرامی اسلام که مسلم به آن پایبند بود عدول ننموده و بابی نا مشروع را برای آیندگان  باز نگذارد.

امام در آخرین ساعات عمر مبارکش تمامی یاران خویش را فرا خواند و بیعت خویش را  از آنان برداشت تا همه آزاد باشند در انتخاب واختیار ماندن وشهادت یارفتن به سوی زندگی دنیایی، با آنکه هدف مقدس او اصلاح دین جدش و مبارزه با ظلم وستم عریان یزید بود کسی را برای ماندن در میدان رزم محدود و مجبور نساخت.

بنابر آنچه گفته شد سازمان باید به بسیاری از عملکردهای خود برای تمسک به ابزارهای نامشروع پاسخ دهد که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره نمود:

1- کشتار وترور انسانها به دلیل داشتن اندیشه مخالف چه توجیه شرعی، حقوقی، انسانی دارد؟

2- کنار آمدن با امپریالیسم که سازمان آرمان خویش را در مبارزه با آنها می دانست برای رسیدن به قدرت، کنار آمدن با دشمنان خلقها را چگونه توجیه می کند؟

آیاامپریالیسم تغییر ماهیت داده اند و طرفدار خلق ها شده اند واز استثمار جنایت وکشتار دست کشیده اند؟ یا سازمان در یک استحاله نیل به قدرت را در گرو وابستگی تمام عیار به نظام امپریالیستی می داند؟ یا در گذشته در اصلی و فرعی کردن اهداف دچار خطای استراتژیک گردیده است؟

اگر در تحلیل اصلی وفرعی کردن چنین اشتباه بزرگی را مرتکب شده است صلاحیت اداره جامعه را دارد؟

3- فروش اطلاعات کشور به امریکا، اسرائیل و سایر بیگانگان و دشمنان اسلام و ایران ستیز چه توجیه وطن دوستانه ای دارد؟

4- فروش اطلاعات وکمک نظامی به دشمن غاصبی مثل صدام حسین با کدامیک از معیارهای وطن دوستی و خلق دوستی هم خوانی دارد؟

5 – همکاری با کشورهای ضد حقوق بشری مثل عربستان چه توجیه انسان دوستانه ای دارد؟

6- آیا اعضا و هواداران سازمان آزادی عمل و اختیار برای ماندن یا جدا شدن از سازمان را دارند؟

7- آیا اجازه بروز عواطف و برقراری ارتباط با همسران و خانواده در داخل وخارج اردوگاه را به آنان می دهد یا از ترس مسئله دار شدن وبریدن در مبارزه آنان را از ابتدایی ترین حقوق انسانی و اسلامی محروم می سازد؟

اینها و هزاران سوال دیگر از جمله سوالاتی است که در ذهن هر ایرانی، مسلمان وانسان آزاده ای در دنیا موج می زند و سازمان مدعی اسلام، میهن دوستی و انسان دوستی و حقوق بشر باید به آنها مطابق موازین اسلامی، انسان دوستی و کشور دوستی پاسخ گوید هر چند هیچ پاسخ اصولی تا کنون نداشته و نخواهد داشت.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا