خودکشی و روان پریشی، معضل جدید فرقه مجاهدین خلق

بحران افزایش سن، بیماری های جسمی و روانی و فرار یا خودکشی موضوعات بغرنجی هستند که این روزها به شدت دامن سازمان مجاهدین خلق را گرفته اند. هرچند که هیچ یک از مسائل جدید نیستند، اما مرور زمان و افزایش سن اعضای این گروه که با استناد به اظهارات اعضای جداشده از این گروه میانگین آن اکنون بالای 60 سال است، اوضاع در این گروه را به بحران رسانده است. نبود اعضای جوان در این گروه به خوبی گویای آن است که مجاهدین در جذب جوانان ناکام مانده اند و اکنون با بحران افزایش و فرتوتی نیروهای قدیمی خود مواجه شده اند.
میانگین حضور 35 ساله در میان چهاردیواری های این گروه در پادگان های اشرف و لیبرتی و تیرانا به همراه 18 ساعت کار اجباری و حضور در کلاس های آموزش عقیدتی و نظامی، سال ها محرومیت از دیدن خانواده، جدایی اجباری از همسر و کودکان، تحقیر توسط رهبر فرقه به طور طبیعی می تواند منجر به بروز بیماری های روانی حاد شود به خصوص آنکه سن بالا نیز در شدت یافتن این بیماری ها و درمان ناپذیری آنها نقش جدی دارد.
مسأله بحران روحی و روانی و جسمی اعضای این گروه تنها توسط اعضای جداشده مجاهدین مورد توجه قرار نگرفته است بلکه مقامات غربی نیز آن را مورد بررسی قرار داده و به آن اذعان کرده اند.
برای نمونه در بخشی از اسناد محرمانه منتشر شده توسط پایگاه ویکی لیکس تحت عنوان « ادامه ابقای سازمان مجاهدین در لیست گروههای تروریستی (FTO) از سوی آمریکا (8 ژانویه 2008)» آورده شده است:
“…با اینکه سازمان خود را علنا جایگزین دموکراتیکی برای حکومت کنونی ایران معرفی می کند اما خصوصیات فرقه ای این سازمان در سوء رفتار جسمی و روحی با اعضای خود، عکس این ادعا را نشان میدهد. این سازمان در احترام به حداقل های حقوق انسانی اعضایش، چه زن و چه مرد، ناکام مانده است. طبق قوانین نظامی سازمان، اعضا به اجبار طلاق گرفته اند و داشتن دوستی های عادی زن و مرد و یا هرگونه دوستی شخصی برایشان ممنوع است در حالی که خود مسعود و مریم با هم ازدواج کرده اند. در اردوگاه اشرف هیچ کس زندگی نمی کند. اعضای فراری سازمان، از جلسات منظم اعتراف، ارعاب، برداشتن اجباری رحم، شستشوی مغزی و جداسازی از اعضای خانواده، حکایت ها دارند…”.
در سال های اخیر نزدیک به 1000 نفر از اعضای این گروه بر اثر فشارهای طاقت فرسای آن از عراق و آلبانی گریختند اما فرار هیچ وقت علاجی برای سال ها درد و فشاری که در داخل پادگان های فرقه گذراندند نبود.”حسین بلوجانی” تنها یک نمونه از ده ها عضو گروه است که به رغم فرار از فرقه رجوی و پناهندگی در کانادا، نتوانست آثار روانی سال ها عضویت در فرقه را فراموش کند و همانجا دست به خودکشی زد.
کامران بیاتی، کریم پدرام، ولی الله فیض مهدوی، زهرا نوری، مرجان اکبری، شمس الله محمدی، احمد رازانی و ده ها نفر دیگر همگی اعضایی بودند که پس از دست و پنجه نرم کردن با اختلالات روانی در میان دیوارهای پادگان های مجاهدین، در نهایت دست به خودکشی زدند.
روانشناسان و پژوهشگران فرقه ها معتقدند که عضویت در فرقه ها منجر به ظهور توهمات، افسردگی، آلزایمر، تمایل به خودکشی و آزار دیگران می شود. زیرا فرقه هایی مثل مجاهدین خلق جوامع کوچکی هستند که ارتباط اعضای خود با دنیای بیرون را ایزوله کرده اند و آنها هستند که نوع تفکر و شکل ارتباط اعضایشان را با بیرون تعیین و ترسیم می کنند. از این رو تفاوت چندانی میان اعضای یک فرقه با هواداران بیرونی آن وجود ندارد زیرا هر دو گروه در مسیر ذهن شویی رهبر فرقه قرار گرفته اند و به اصول آن پایبند هستند. این پایبندی البته در مراحل ابتدایی و میانی عضویت در فرقه است زیرا به مرور اعضا دچار تنش های فکری و چالشی با گروه می شوند که می تواند به حالات حاد و شدید مانند خودکشی یا دیگران آزاری منجر شود.
این نظریه فرقه شناختی را می توان به خوبی بر روی حامیان این گروه مشاهده و منطبق کرد. هاشم خواستار رابط گروه مجاهدین در ایران نخستین و آخرین بیمار روانی فرقه رجوی نبوده و نیست. تنها تفاوت وی با دیگران این است که این فرد با بستری شدن در یک مرکز حمایت از بیماران روانی، به فرجام خودکشی سایر اعضای این گروه مبتلا نشد و توانست نجات پیدا کند.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا