حال و روز این روزهای فرقه رجوی

به تازگی سران فرقه رجوی به این نتیجه رسیدند که باید تحت پوشش همیاری و گلریزان پول های سیاه خود را سفید کنند،و با این ترفند سر این اروپایی ها رو کلاه بگذارند،که البته باید به این هم شک کرد که واقعآ چرا اروپا می گذارد به این راحتی این ترویسم های بالقوه در اروپا به این راحتی پولشویی کنند.
مریم رجوی با بازی با کلمات میخواهد فقط در مرحله اوّل تشکیلات خودش را در آلبانی حفظ کند چون حفظ آلبانی نه به معنای کمپ،بلکه به معنای سپر انسانی با ارزش می باشد،مریم رجوی به خوبی اوضاع وخیم آلبانی را حس کرده و همین ترس باعث شده که همه تلاش خودش را بکار گیرد برای جمع و جور کردن آدمها،همانطور که در جریان هستید با ریزش نیروهای قدیمی این فرقه، رازهای پنهان بیشتری را از دست میدهد.. این یعنی دو سره باختن،یک:نیروهایش کم می شود،دوّم: اطلاعات درونیش فاش می شود.
مریم رجوی به خوبی فهمیده که اوضاع آلبانی خیلی وخیم هست و باید دست به کار شود تا دیر نشده،برای همین به خواهرهای شواری رهبریش دستور داده که به مقاله نویسی و خاطره نویسی رو آورند،آنها هم دست بکار شدند و به جای مقاله رومان عشقی می نویسند.
معصومه اقبال در همین رابطه نوشته:وقتی در سال ۱۳۶۶ از زندان آزاد شدم صدای برادرم مسعود کلانی منو با نوای روح بخش آزادی و آزاده گی پیوند زد،و من هم برای رهایی مردم اسیرم عزم را راسختر کردم؛یکی نیست به این شیاد دروغگو بگه آخه کم دروغ بگو اولّا تو چرا از زندان آزاد شدی؟ دوّم صدای برادرت کلانی تو را به عزمت راسختر کرد! پس چرا صدای مادران و زنها و بچه ها که پدارن و برادران و همسرانشان را در جنگ از دست میدادنند تو را شرمنده نکرد و چرا لحظه ای به این فکر نکردی که من دارم به سمت دشمن وطنم میروم و میخواهم در برابر همین مردم که اسیر هستند و من میخواهم آنها را آزاد کنم بجنگم،من واقعآ نمیفهم که این تناقض را چگونه میتوان حل کرد؟
خانم معصومه اقبال که معلوم نیست که ریشه ات چیست و از کدام نژاد هستی مسلما ایرانی که نیستی چون اگه ایرانی بودی حداقل بعد از سرنگونی صدام و با شنیدن واقعیتهای رهبری سازمان،وجدان نداشته ات بیدار می شد و در صدد جبران بر می آمدی،نه اینکه تازه در این چند خط نوشته ات از خلل‌ناپذیر مردم برای سرنگونی صحبت کنی شماها واقعآ در غار هستید و از اخبارهای واقعی به دور،چون از این تعداد باقی مانده برای رجوی که همه آنها بالای ۶۰سال را دارند،یه جورایی مغزتان در یک سال مشخصی ایست کرده مثلا سال ۱۳۶۰،چون یه حرفهایی میزنید که هر خواننده ای را به تعجب و یا خنده وادار می کنید.
این را برای خوتان می گویم قبل هر نوشته و یا مقاله ای قبلش کمی تحقیق کنید و بعد شروع به نوشتن کنید،فکر میکنی دیگه خلق قهرمانی وجود دارد؟و یا کانونهای شورشی،و یا رزمندگان آزادی،شماها فقط مثل مریم رجوی با کلمات بازی می کنید و فکر میکنید با اینکار مردم همانند سالهای دهه ۶۰ قول حرفهای پوچ شما را میخورند.
شماها با خون هزاران شهید این آب و خاک و رساندن اطلاعات به صدام در زمان جنگ تحمیلی میلیونهای دلار دریافت کردید،و بعد از پدر صدام چسبیدید به برادر آمریکا و بعد از به خواهر اروپا و حالا هم به مادر عربستان و اسراییل،شماها همه جوره امتحان مزدوری را خوب به اربابانتان پس داده اید و شما هیچ احتیاج به همیاری و گلریزان ندارید،پس چرا میخواهید به اعضای خودتان در آلبانی اینجور نشان دهید که با مالی اجتماعی دارید این سازمان تروریستی را میچرخانید؟
تازه ببینید دروغ بدتر از گناه را در نوشته هایشان از کسانی که اصلا وجود جارجی ندارند تشکر و دست مریزاد و خداقوتی می گویند،تو رو خدا این چند جمله را که این معصومه اقبال به عنوان تشکر نوشته را بخوانید:
“پس هزار سلام و درود بر مادری که با فروش خانه مسکونی خود تاریخ آینده ایران را در یک آزمون تاریخی رقم می‌زند،
بر کارگر دلاوری که با پرداخت هزینه خوراکی روزانه فرزندش به گلریزان همیاری می‌پیوندد،
بر هموطن فقیری که قوت یکروز خویش را که نان خشکی بیش نیست تقدیم می‌کند،”
لعنت خدا بر شما که با دورغهایتان باعث کشته شدن هزاران هزار از شریف ترین فرزندان این مهین شده اید و با این قدرت طلبی چه خانواده هایی را داغدار و عزادار کرده اید،و هنوز که هنوز دست از این مزدوری بر نمیدارید.
هیچ اشکالی ندارد ولی این را بدانید که شماها جاگزین رژیم ایران نخواهید بود،چون اگه پایتان به ایران برسد همین مردم که شماها از آنها نام می برید همه ی شما را تکه تکه خواهند کرد چون مردم ایران شما را باعث و بانی کشته شدن فرزندان خودشان می دانند.
در ضمن همین خانوادها که بی صبرانه منتظر دیدن بچه هایشان هستند هم جزوه همین مردم هستند و جدا از این مردم نیستند این را فراموش نکنید.
حالا باز دروغ بنویسید،بازم تشکر کنید از آدمهای خیالی و بی نام و نشان،شماها باید از مرگ رهبرتان مسعود رجوی درس عبرت بگیرید،دیدید که چگونه بی صدا خواهر مریمتان را بیوه کرد و رفت الان هم در کنار دگر مزدوران فاسد آن دنیا در حال نقشه کشیدن برای خدا هستند،ولی به قول معرف دیگه…
علی رضا نصرالهی یکی از اعضای جداشده از سازمان مجاهدین

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا