سراب یا واقعیت؟

پس از بر چیده شدن تمامی پایگاه های جعل و جنایت رجوی در پی اخراج از عراق و حضور و سکونت آنها در کشور آلبانی از نظر سیاسی، اجتماعی و حتی تعادل قوا، باب جدیدی البته رو به افول برای سران فرقه گشوده شد. چرا که دیگر نه صدامی وجود داشت که حامی آنها باشد و نه ابوغریبی که مخالفان و ناراضیان را با آن تهدید به زندان کنند. و اعضای گرفتار با پا گذاشتن به عرصه کشوری نسبتا دمکراتیک همچون آلبانی فضا را برای مخالفت و فاصله گرفتن ازتشکیلات گشتاپوی رجوی مناسب دیده و در مدت بسیار کوتاهی شمار زیادی از این دوستان موفق به خروج و فرار از اسارت شدند. مریم رجوی که بشدت از ریزش روز افزون نیروها به وحشت آمده بود، با حضور پی درپی و برگزاری جلسات متعدد و تطمیع و تهدید تلاش کرد تا جلوی خروجی را بگیرد. اقدامات وی منجر به نتیجه نگردید و در یک شو مسخره، فایل صوتی منتسب به مسعود رجوی خطاب به اعضای فرقه منتشر و پخش گردید. طبق معمول پیام حکایت از وعده سرنگونی که در طول 30 سال حضور در عراق محقق نشد، را داشت. در متن پیام، رجوی با عجز و تمنا خطاب به اعضای گرفتار درخواست نمود تا بهمن ماه سال 1397 اعلام جدایی از فرقه را نکنند و به آنها قول سرنگونی حتمی را داد. حال که در آستانه بهمن سال 1397 قرار گرفتیم، محاسبات سران باند رجوی با تکیه بر اظهارات جان بولتون که تاکید کرده بود حکومت ایران جشن 40 سالگی خود را نخواهند دید یکبار دیگر تو زرد ازآب در آمد. چرا که مردم شریف ایران بهمن ماه سال جاری که حائز اهمیت ملی از باب پیروزیست را جشن می گیرند و سرکردگان تبهکار رجوی با چالش جدی درونی تضاد بودن یا نبودن مواجه خواهند بود.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا