عبوری از یک 22 بهمن دیگر

دوستان اگر بیاد داشته باشند، در یک مطلبی حدود سه ماه و اندی پیش خاطر نشان کرده بودم که این وعده و وعیدهای فرقه رجوی و سخنگوی مجاهدین خلق در اسلو، جز کلک و حقه بازی چیزی نیست و فقط سر خودشان و نیروها و هوادارانشان را شیره می مالند.
برخی به من خرده میگرفتند که اشتباه می کنم و کار تمام است و آمریکا جدی تر از همیشه هست و فعالیت های سازمان مجاهدین خلق بیشتر از قبل شده است. برجام هم که توسط ترامپ پاره شده و اوضاع اقتصادی جمهوری اسلامی خیلی خراب است و تمام دولت مردان آمریکا برای سرنگون کردن نظام ایران بسیج شده اند. البته خیلی هم با تحکم و اطمینان با من و امثال من برخورد میکردند که انگار ما بی ایمان هستیم که باور نداریم کار تمام است.
ولی عقل سلیم حکم می کرد که درست است که برخی قیافه ها عوض شده اند و مثلا ترامپ آمده و اوباما رفته است، یا جان بولتون هوادار سر سخت فرقه رجوی وارد کاخ سفید شده و مشاور امنیت ملی دولت ترامپ گردیده است، ولی اینها دلیل نمی شود که همه چیز عوض خواهد شد. تجربه به من میگوید که حرفهای سازمان مجاهدین خلق فقط برای تبلیغات و حفظ نیروهاست و نه چیز دیگر. همه می دانند که در حال حاضر شرایط به این گونه نیست که آمریکا هر کاری بخواهد با کشور ما بکند.
دیدیم که در قطعنامه پایانی کنفرانس ضد ایرانی ورشو، حتی اسمی از ایران و جمهوری اسلامی به میان نیامد در حالیکه هدف اصلی آمریکا از برگزاری این کنفرانس ایجاد اتحاد بین آمریکا و اروپا بر سر مسئله ایران بود. دیدیم که اتحادیه اروپا چگونه به خواست آمریکا در خصوص ایران دهن کجی کرد حال آنکه در خصوص مثلا ونزوئلا تمامیت غرب به سرعت به اجماع رسیدند.
دیدیم که چگونه مایک پنس معاون رئیس جمهور آمریکا از دوستان اروپایی خود گلایه و حتی تهدید کرد که چرا به آمریکا ملحق نمی شوند و علیه دولت ایران اقدام نمی نمایند و اتحاد غرب را به خطر انداخته اند. به نظر میرسد دنیا این را فهمیده که دیگر نمی شود با ایران با زبان زور سخن گفت و آمریکا ضروری است که این عادت صد ساله خود را کنار بگذارد و رهبران مجاهدین خلق هم بفهمند که با حمایت آمریکا آبی برای آنان گرم نمی شود.
وقتی شکاف عمیق بین آمریکا و اروپا بر سر مسئله ایران به این شکل خودنمایی میکند، مگر گروهی مثل فرقه رجوی می تواند عرض اندام نماید و با راه اندازی تظاهرات مسخره ضد ایرانی در مقابل کنفرانس ورشو کاری از پیش ببرد و به کمک ارباب برود. همه دیدند و نوشتند و گزارش کردند که اغلب کسانی که در آن تظاهرات شرکت کرده بودند ایرانی نبودند و اصلا نمیدانستند برای چه آنجا حضور دارند و روی پلاکاردها چه نوشته شده است. آنان اغلب از پناهندگان کشورهای مختلف در اروپا بودند که با پرداخت پول بلیط مسافرت و گردش و تفریح چند روزه به ورشو رفته بودند. قطعا که خورد و خوراکشان نیز مجانی وبه حساب سازمان مجاهدین خلق بود. دست سازمان در این خصوص کاملا رو شده است.
جشن چهل سالگی انقلاب اسلامی برگزار شد و خبری از سرنگونی جمهوری اسلامی هم نشد و نخواهد شد و سران فرقه رجوی طبق سیاق ثابت این سالیان بور و مغبون شدند. البته هر کس که گفته بود خبری نخواهد شد هم علم غیب نداشت، فقط مختصری بصیرت، که البته رهبران فرقه ای فاقد آن هستند، لازم بود.
از آن طرف دشمنان ایران و ایرانی که بد جوری سوخته بودند، دست به کشتار مرزبانان ایرانی در سیستان و بلوچستان زدند تا قدری تخلیه فشار بنمایند. اگر چه حتی شورای امنیت ملل متحد این عملیات تروریستی را محکوم کرد اما خبری از فرقه رجوی نشد.
و اینچنین بود که یک بار دیگر، و اتفاقا بدتر از همیشه، فرقه رجوی و حامیان بین المللی و منطقه ایش سیه رو شدند.
پیروز باشید
بخشعلی علیزاده

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا