بررسی ترفند توخالی سرنگونی در 22 بهمن از طرف رجوی – قسمت پایانی

موضع گیری اعضای جداشده خوزستانی فرقه رجوی
سعید ناصری: من خیلی خوشحالم که یکبار دیگر دوستان جداشده و بازگشتی را از نزدیک می بینم و وقتی مشاهده می کنم بعد از ازادی از این فرقه جهنمی هر کدام بلحاظ اجتماعی در موقعیت های خوبی هستند و برخلاف تمامی گفته های رجوی زندگی سالم و شرافتمندانه ای را دارند، احساس غرور میکنم. واقعیت این است که هیچ یک از اعضای مستقر در مقراشرف سه دیگر بلوف ها و شعارهای توخالی رجوی را باور ندارند. انها سالیان طولانی این وعده های فریبنده را تجربه کرده اند. اکنون که باانتقال اعضا از عراق به البانی شرایط بکلی تغییرکرده است هرعضوجداشده از خود می پرسد از البانی چگونه می تواند این همه کشور و فرسنگ ها راه را دور زد و به ایران رفت. رجوی ها از انجا که می دانند فاقد هرگونه پایگاه مردمی هستند هیچگاه روی مردم بعنوان یک عامل تعیین کننده حساب باز نمی کنند. مسعود و مریم رجوی استراتژی خود را بر حمایت بیگانگان و در این مقطع حمایت نظامی امریکا و مالی عربستان تنظیم کرده اند اگرچه خودشان هم می دانند که دولت مردان امریکایی هیچگاه حساب جدی روی انها برای موضوع ایران باز نمی کنند وبیشتر به انها بعنوان یک ابزار نگاه می کنند. حضور مردم در راهپیمایی 22بهمن یعنی همان روزی که رجوی ها روز ورودشان به ایران تعیین کرده بودند مشت محکم وپاسخ کوبنده ای از طرف مردم بود. رهبران فرقه از ان روز تاکنون خفقان گرفته اند و پاسخ گوی نیروهای معترض ومسئله دار خود نیستند خبرهایی که از البانی بدست ما می رسد از جدایی هرچه بیشتر افراد حکایت دارد. گفته شده 20نفرهم اکنون در قرنطینه فرقه درانتظار خروج هستند. بنظرم امسال سال تعیین کننده برای فروپاشی فرقه رجوی است.
حمید حسنی: همانطور که دوستانم که رنج سالیان اسارت دراین فرقه را تحمل وماهیت رهبران انها را درخلال این سالیان بخوبی اشاره کرده و گفتند دروغ گویی و عدم صداقت در ذات و تار و پود رجوی و فرقه اوست درتمامی این سا لیان چه در سال های اول انقلاب وچه بعداز ان مهم ترین خصلت رجوی نداشتن صداقت در کردار و رفتار بااعضایش بود. تحلیل هایش مبتنی بر خودبزرگ بینی وجعل واقعیات وسرپوش گذاشتن بر حقایق بوده است وبرهمین اساس درسرفصل های مختلف دست به تصمیم گیری هایی غیرعقلانی زد که هیچگاه مسئولیت وعواقب عملکردش را هم نپذیرفت وبا تاکتیک فرار به جلو دیگران را مقصرجلوه داد. از ابتدا به نقش مردم اعتقادی نداشت چرا که می دانست مردم اورا قبول ندارند. به همین دلیل تلاش کرد کسب حمایت خارجی را جایگزین حضور مردم در استراتژی وتصمیم گیری هایش نماید. رفتن به عراق وبه امید استفاده از شکاف جنگ وپشتیابانی لجستیکی ومالی صدام در جنگ 8ساله تا سرسپردگی به فرماندهان نظامی امریکایی والان هم خودفروشی به شیوخ سعودی وسیاستمداران ورشکسته امریکایی به امید جلب حمایت انها وشرکت در برنامه های ضدایرانی تحریم وتحریک به حمله نظامی ولی بااین همه خیانت حتی اربابانش هم حاضرنیستند که وی وفرقه اش را به رسمیت بشناسند وبارها اعلام کرده اند این فرقه درمیان مردم خود کوچک ترین پایگاهی ندارد. رجوی درالبانی هم همانند عراق تلاش دارد که با وعده و وعید سرنگونی اعضای تحت اسارت را همچنان در زنجیردروغ وفریب خود نگاه دارد. باز وعده سرنگونی درکوتاه مدت میدهد اخرین وعده اش همین 22 بهمن بود که به نیروهایش وعده رفتن به ایران وجشن پیروزی درمیدان ازادی بهمراه سناتورهای از دورخارج شده و جانی آمریکایی مانند جان بولتن را داده بود ولی زمستان بهمن هم گذشت وروسیاهی به رجوی ماند. درحال حاضر بدلیل اینکه هیچ حرفی برای گفتن ندارد بساط جشن پیروزی درمیدان ازادی را جمع کرده وان را درقالب تظاهرات و ان هم بااستفاده از شهروندان خارجی وبه ازای پرداخت پول در خیابانهای شهر ورشو گسترده است تا این بار بااین حربه به تناقضات اعضا پاسخ ندهد وسرانها را با این سوژه جدید گرم کند ولی براساس شواهد واخبار دریافتی این ترفند نتوانسته کارساز واقع شود وموج ریزش وجدایی شروع شده است 3نفرجداشدند وبیش از 20 نفردیگر هم درخروجی منتظرجداشدن هستند رجوی این بار راهی برای گریز پیدا نخواهد کرد.
علی اکرامی: با تشکراز حضور یکایک شما بخصوص از اینکه وقت روز جمعه خودتان را دراختیار انجمن قرار دادید و با آرزوی اینکه این تلاش های ما هرچه زودتر منجر به ازادی اعضای تحت اسارت درفرقه ضدانسانی رجوی شود من فکر میکنم تمامی حرف ها توسط شما بصورت دقیق وبشکل واقع بینانه ومنصفانه زده شد. بهرحال هرکدام از ما بدلیل اینکه سالیان دراین فرقه بوده ایم و به واسطه شناختی که از ترفندها وعملکردهای انها وبخصوص رجوی داریم می توانیم دقیق ترین تحلیل و ارزیابی را از موضع گیری وسمت گیری استراتژیکی وتاکتیکی انها داشته باشیم به همین دلیل رجوی وفرقه اش اینگونه از ما وحشت دارند. اگر به موضع گیری این فرقه درطول سال گذشته درخصوص اعضای جداشده دقت کرده باشید می بینید تلاش کرده که ترس و وحشت خود را درشکل توهین وناسزا وتهمت وافترا لاپوشانی کند. این همه تبلیغات وحمله وهجوم به چه دلیل صورت می گیرد؟ مشخص است ترس و وحشت از تاثیرگذاری موضع گیری اعضای جداشده برافکار عمومی و بخصوص خانواده های اعضا. درامسال این ترس ووحشت بخصوص درنقطه ای که ارتباط اعضای جداشده داخل با جداشدگان درالبانی وبرقراری تماس خانوادها با البانی که واقعیت های جدیدی را برای خانوادها مشخص کردشکل مضاعف بخود گرفت مریم رجوی تلاش کرد که مانع از حضور خانواده ها درالبانی گردد تا قضایای عراق وتجمع درکنار پادگان اشرف باردیگر تداعی وتکرار نگردد ولی برقراری تماس خانوادها بااعضای جدا شده زمینه حضور انها را درالبانی واگرچه از طریق مجازی فراهم نمود واین می تواند درگام بعد به حضور فیزیکی خانواده ها درالبانی منجرشود همانطور که خودتان گفتید شرایط البانی به نسبت عراق بکلی متفاوت است طبق خبرهای رسیده حضور اعضا درشهرتیرانا وبازشدن پای اعضای تحت اسارت به کلوپ ها ومکان های تفریحی مرز سرخ های تشکیلاتی فرقه را بهم ریخته وعملا انها را مجبور به تشکیل نشست هایی دراین رابطه کرده است. از طرف دیگر شکست استراتژیکی سرفصل 22بهمن گذشته عملا نیروها را دچار تناقض کرده است وچالش های زیادی را درتشکیلات ایجاد کرده است.سرکردگان فرقه هیچ پاسخی برای اعضا ندارند کنفرانس ورشو هم که در تبلیغات داخلی خیلی روی ان حساب باز کرده بودند برسراجماع برعلیه ایران به شکست انجامید واین شکست مضاعف استراتژیکی برای فرقه بود. خبرهای رسیده از روند جدایی اعضا خبرمیدهد شرایط بکلی تغییر کرده است و دیگر رهبران فرقه نمی توانند درقبال اعتراضات اعضا بی تفاوت باشند وهیچ ابزار جدیدی هم برای سرگرم کردن آنها ندارند شرایط بگونه ای پیش می رود که دراینده نزدیک ما شاهد افزایش روند جدایی ها دراین فرقه باشیم هفته ها وماههای اینده ابستن خیلی از چیزهاست.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا