پرنده کشی ممنوع، آدم کشی مجاز؟!

فرقه تروریستی رجوی به رهبری ملعون مجهول المکان مسعود رجوی از سال 1365 به بعد قرارگاه های فراوان و متعددی از صدام (دیکتاتور اعدام شدۀ دولت اسبق عراق) به پاس جاسوسی ها و خوش خدمتی ها و کشتار مردم اقلیم کردستان ومخالف صدام دریافت نمود و در این قرارگاه ها با دریافت هزینه های گزاف و بشکه های نفت شروع به بازسازی آن هم با استفاده از نیروی انسانی که همان اسیران و فریب خورده های سازمان بودند، کرد. در این قرارگاه ها انبوهی درختان سر به فلک کشیده و بلند اکالیپتوس و درختچه های تیغ دار وجود داشت. در این بیابانهای حصار کشیده شده به نام قرارگاه، تا چشم کار میکرد بیابان بود و خشکی و حشرات موذی و خطرناک همچون مور و ملخ و عقرب. این سازمان با جمود فکری فرماندهان، نیروها را کنترل و مغزشویی میکردند.
به یاد دارم در نشست های جمعی و جلسات روزانۀ اجباری فرماندهان دائم گوشزد میکردند که هیچ نیرو و شخصی اجازه کشتن پرنده و موجود زنده ای را ندارد و طبق دستور رهبری خون ریختن در قرارگاه از مرز سرخ ها می باشد، و با این حربه القائات ذهنی ایجاد و رهبر و سازمان را از هرگونه خشونت و خونریزی مبرا نموده و این نقاب، ماهیت واقعی رهبری سازمان را پوشش میداد و میتوان گفت بر روی افراد تاثیر گذاشته و روند مغزشویی و جلب اعتماد را عملی کرد و در شرایطی که دسترسی به اخبار روز دنیا و رسانه ها و وسایل ارتباط جمعی وجود نداشت در جای خود حائز اهمیت بود، تعداد زیادی از ما افرادی بودیم که هیچگونه اطلاعاتی از تاریخچه سازمان و عملکردهای آن نداشته و به صورت کاریابی، ادامه تحصیل و یا اخذ پناهندگی در یک کشور اروپایی، فریب و جذب شده بودیم و مجبور به اطاعت بودیم. آنهم در فضای بسته قرارگاه هایی که هیچ اثری از سرسبزی و تنوع گونه های درختان نداشت و فقط خاک بود و خشکی و غافل از اینکه در پشت نقاب رهبر سازمان، فردی خودکامه و خونخوار وجودداشت که تمام وجودش را جاه طلبی و قدرت طلبی فرا گرفته و با خون و خونریزی بقای سازمانش را حفظ می کرد! چه کسانی دیدیم که مخالف عقاید سازمان بودند و طاقت ماندن نداشتند که در یک شب غیب شده و با ترفند اعزام به ماموریت به فراموشی سپرده شدند و دیگر خبری آز آن ها نشد و یا با عنوان شلیک ناخواسته، سهل انگاری در حین تنظیف سلاح، خودکشی و یا اتهام جاسوسی و فرار به قتل رسیدند. آری مسعود رجوی همان فردی است که با حمایت سیاسی نظامی صدام، کشتار کردهای مخالف صدام و همچنین غیرنظامی ایرانی های مرزنشین و نظامیان مرزبان را در کارنامه سازمان فرقه نمای خود ثبت کرد اما پرنده کشی را ممنوع میکرد شاید گوشت پرنده به مزاجش سازگار نبود و فقط آدمکشی نه پرنده کشی …
بیژن

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا