مریم قجر و دم زدن از شرافت نداشته اش!

مریم قجر که همیشه هر وقتی را مغتنم می شمارد تا اعضای نگون بخت خود را گرد هم آورده تا با استفاده از کشته های قبلی و ساختن تاریخچه ای از به اصطلاح قهرمانی شان، افرادش را متقاعد کند که نسبت به کشته های گذشته سازمان متعهد باشند.
تا وقتی نیروهای سازمان در اشرف بودند خبری از مراسم 12 و 19 اردیبهشت سال 61 نبود و هر موقع به این سرفصل می رسیدیم برنامه ای هر چند مختصر در تلویزیون خود پخش می کردند ولی اکنون مریم قجر به یکباره به یاد آنان افتاده و بعد از چند سال ماندن در اروپا یاد کشته های 12 و 19 اردیبهشت افتاد و به قهرمان سازی و داستان سرایی برای آنان مبادرت کرده است. اگر بخواهیم به عمق حرفهای مریم قجر توجه کنیم همش روحیه دادن و اینکه نباید خون آن کشته ها پایمال شود و اینکه در آن مقطع به اصطلاح خونشان انگیزاننده و درس پایداری به ما داد و اراجیفی از این مدل سر هم نمود.
مریم قجر با دریدگی هر چه تمامتر عنوان می کند که گذشت روزگار و سیر تاریخ نشان داد که همین سیاست و استراتژی صحیح بوده و هست!!! بهتر نبود مریم قجر داعشی به جای تاکید بر استراتژی صحیح منظورش کدام استراتژی و سیاست می باشد؟ ابتدا از یک جنبه درست است چون از همان ابتدا رجوی، استراتژی و سیاست خود را با عنوان همراهی با سیاست های آمریکا و دشمنی با مردم ایران سوار کرده بود و اگر در مقطعی شعاری هم علیه غرب سر می داده برای رد گم کردن بوده است تا کسی متوجه همکاری همه جانبه و اینکه مامور پیش بردن خط غرب در دشمنی علیه مردم ایران بوده کسی متوجه نشود.
درجای دیگری از حرفهای تو خالی مریم قجر او مدعی می شود که ایستادگی و پایبندی به سوگند است که سازمان را به این نقطه رسانده است! (خنده حضار) از کدام ایستادگی و پایبندی به سوگند حرف می زند؟ مگر رجوی در مقابل شرایط سخت مبارزاتی ایستادگی و مقاومت نمود که زن سومش مدعی آن می شود؟ از کدام سوگند حرف می زنید مگر قرار نبود که در موقع حمله غرب به عراق به سمت ایران حرکت کنیم پس چه شد که شما به فرانسه و شوهرت هم زیرآبی رفته و باز این نیروهای وامانده سازمان بودند که باید زیر بمباران کشته می شدند.
مگر اشرف مرز سرخ سازمان نبود پس چه شد که ایستادگی نکرده و در مقابل ایستادگی خانواده ها مانند انسانهای بزدل شبانه اشرف را تخلیه نمودید؟ مگر اشرف به قول خودتان مهد کانون آزادیخواهان دنیا نبود؟ پس چه شد که درب این مهد را گل گرفته و سر در آخور غرب فرو برده تا به زندگی حیوانی خود ادامه دهید؟ مگر شما امام حسین (ع)را در همه مراسم ها علم نکرده و سعی می کردید که افراد نا آگاه خود را با این اندیشه و نام در مناسبات نگهداشته تا خوار و ذلیل باشند پس چه شد که این اندیشه و مرام و مقاومت و ایستادگی امام حسین (ع) در مورد شخص رجوی و زن سومش صادق نیست و آنان نباید ریسک خطر را بپذیرند.
جمله خنده داری را مریم قجر در میان حرفهایش بیان می کند به این مضمون احساسی که این روزها داشتم این بود که این شرافت انسانی که با هیچ چیز در دنیا قابل معامله و تعویض نیست!!! راستی مریم قجر از کدام شرافت نداشته حرف می زند؟ مگر شما زن بدکاره نبودید که برای شوهرتان زنان اعضای سازمان را می فرستادید؟ مگر در حضور شما صیغه عقد برای شوهرتان نمی خواندند؟ مگر دستور نمی دادید که سربازان ایرانی را که برای دفاع به جبهه رفته بودند را بکشید؟ مگر داستان مسخره طلاق اجباری را در مناسبات سازمان جاری و ساری نکردید؟ مگر اکنون با دشمنان مردم ایران یعنی سران حکومت آمریکا و اسرائیل و عربستان همکاری نمی کنید و… البته در قاموس و ایدئولوژی شما این کارهای کثیف با یک توجیه مسخره قابل پذیرش است. همان بهتر که شما به شرافت مزدوری و زن بارگی و دشمنی با مردم ایران افتخار کنید و وای بر اعضای نگون بخت فرقه رجوی که این گونه هنوز بر طبل توخالی شما می کوبند.
در انتها مریم قجر مدعی می شود که اگر جان فشانی ها نبود الان مجاهدین کجا بودند و… سئوال این است وی از کدام جان فشانی حرف می زند مگر نیروهای سازمان نبودند که درعملیات کشته می شدند و رجوی جنایتکار مدعی می شد که تعداد کشته ها کم بوده است و اگر بیشتر می شد به لحاظ سیاسی بهتر می توانستیم استفاده کنیم. مگر در درگیری 19 فروردین سال 90، اشرف نبود که مسئولین زن به دروغ می گفتند که گلوله ها مشقی است وقتی تعداد زیادی کشته شدند ولی باز رجوی مدعی شده بود که تعداد کمی کشته شدند. مگر در عملیات دروغ جاویدان شکست نخوردیم که باز رجوی مدعی شد که اعضا در عملیات از تمام توان خود استفاده نکردند. مگر یادتان رفته وقتی صدام سرنگون شد قرار بود به سمت ایران حرکت کنیم ولی رجوی با فریبکاری دستور عقب نشینی داد و باز هم این رجوی بود که مدعی شد که شما با نرفتن تان به داخل کشور مریم قجر را به تهران نبردید. اوج طلبکاری را نگاه کنید دیگران باید خون می دادند و رجوی باید جان کثیف خود را حفظ می کرد تا به زن بارگی ادامه دهد.
در یک کلام می توان از حرفهای مسخره مریم قجر در مورد گرامی داشت 12 و 19 اردیبهشت این گونه نتیجه گرفت که وضعیت داخلی مناسبات بسیار خراب است که اکنون وی برای هر مسئله ای نشست گذاشته تا به اعضای نگون بخت خود روحیه دهد. البته تمام حرفهایی که مریم قجر نزد اعضای خود نشخوار می کند همش باد هوا بوده و او هم مانند شوهرش نیاز به دیده شدن و اینکه کسی او را تحویل بگیرد و به حسابش بیاورد دارد چون از لحاظ شخصیتی وی چیزی بارش نیست و اگر از سالهای گذشته که در مناسبات سازمان به صرف زن سوم رجوی حرف زده تاکنون نشخوار همان حرفهای رجوی است و از خودش چیز جدیدی ندارد.
مریم قجر باید بداند که دیگر دوران شعار دادن و نشخوار حرفهای رجوی زن باره گذشته است بازی کردن با کشته های گذشته سازمان هم نمی تواند از وضعیت سیاهی که دارید شما را خارج کند و متاسفانه هنوز نفراتی هستند که اسیر حرفهای مسخره شما شده و فکر می کنند از شما آبی گرم خواهد شد.
هادی شبانی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا