فرقه ها چگونه عمل میکنند

اخطار!

حاوی اطلاعاتی که فرقه ها نمیخواهند شما بدانید!

فرقه ها، در بیرون جذاب ولی در درون بسیار استثمارگر هستند. رهبران فرقه ها بی صبرانه در پی جذب فریب کارانه شما می باشند. آنها به دنبال تبعیت شما، وقت شما و پول شما هستند.

فرقه ها از تکنیک های پیچیده عضو گیری و کنترل ذهنی که در طول زمان پیشرفت کرده است استفاده میکنند. از اینکه فکر کنید شما از درگیر شدن در یک فرقه مصون هستید برحذر باشید؛ فرقه ها میلیون ها عضو در سراسر جهان دارند که زمانی فکر میکردند مصون هستند، ولی هنوز هم نمیدانند که در یک فرقه گرفتار می باشند! برای تشخیص دادن یک فرقه لازم است بدانید که آنها چگونه عمل میکنند و لازم است بفهمید که از چه تکنیک هایی استفاده مینمایند. آموزش این موارد به شما همان چیزی است که هدف این مقاله می باشد.

این مقاله تکنیک های سری فرقه ها که جهت فریب و کنترل شما مورد استفاده قرار میگیرند را بر ملا میسازد. رهبران فرقه ها نمیخواهند شما این مقاله را بخوانید، ولی در هر حال آنرا بخوانید. زمانی که بفهمید فرقه ها چگونه عمل میکنند بهتر قادر خواهید بود تا یک فرقه را تشخیص داده و از عضو شدن در آن اجتناب کنید، و خانواده و دوستانتان را در برابر آن محافظت نمائید.

اول بیائید برخی باورهای غلط در خصوص فرقه ها را دور بریزیم.

باور های غلط در خصوص فرقه ها

فرقه ها براحتی قابل تشخیص هستند؛ آنها لباس های عجیب پوشیده و در کمون ها (خانه های جمعی) زندگی میکنند.

خوب برخی به این صورت هستند. ولی اغلب آنها افرادی عادی مثل من و شما می باشند. آنها در خانه های معمولی زندگی میکنند. آنها همان لباس های معمولی را میپوشند. آنها همان غذاهای معمولی را میخورند. رهبران فرقه ها نمیخواهند شما بدانید که در یک فرقه عضو گیری شده اید و بنابراین آنها به اعضای خود دستور میدهند تا به صورتی که برای شما خوشایند باشد لباس پوشیده، صحبت کرده و عمل نمایند. یکی از فرقه ها حتی یک عبارت مشخص برای این رفتار خود خلق کرده بود؛ آنها این کار را "ارتباط برقرار کردن" می نامیدند.

فرقه ها مملو از ضعف ها و عجایب بوده و از نظر احساسی نامتعادل هستند.

این واقعیت ندارد. بسیاری از اعضای فرقه ها بسیار باهوش، جذاب و ماهر هستند. واقعیت اینست که همه گونه افراد ممکن است در یک فرقه درگیر شوند. یکی از اعتقادات نادرست عمومی اینست که گویا غالبا افراد در پائین ترین نقطه زندگی خود جذب میشوند. در این رابطه بعدا بیشتر توضیح داده خواهد شد.

فرقه ها صرفا یک مشت خل و چل های مذهبی هستند.

این اشتباهی است که مردم عموما مرتکب میشوند. برخی فکر میکنند که فرقه ها صرفا گروه های مذهبی هستند. تعریف مدرن از فرقه کنترل ذهنی به تمامی گروه هایی بر میگردد که از کنترل ذهن و تکنیک های عضو گیری اغفال کننده استفاده میکنند که در این مقاله به برملا کردن آنها پرداخته خواهد شد. سیستم اعتقادی یک مذهب اغلب به عنوان یک ظرف یا پوشش برای استفاده از تکنیک های مربوطه بکار گرفته میشود، ولی در واقع این خود تکنیک ها هستند که فرقه را میسازند. در یک جامعه آزاد مردم میتوانند به هر چیزی که بخواهند معتقد باشند، و البته اغلب مردم توافق دارند که عمل هر کس که تلاش میکند با حقه و فریب مردم را تحت کنترل خود در آورد غلط است. در بخش "انواع فرقه ها" ما انواع مختلف فرقه هایی که ممکن است با آنها روبرو شوید را مورد مطالعه قرار خواهیم داد.

مسیحی ها تمامی گروه های دیگر را فرقه می نامند.

اینهم درست نیست. اصولا مسیحی ها گفته اند که اگر یک گروه ادعا کند که مسیحی است ولی مواردی را تعلیم دهد که اساسا با تعالیم انجیل متفاوت باشد ضرورتا یک فرقه است. به عبارت دیگر یک گروه بودایی که ادعا میکند بودایی است یک فرقه نیست، اما یک گروه بودایی که تظاهر میکند که مسیحی است فرقه می باشد. این تعریف در این مقاله مورد استفاده قرار نمیگیرد.

پس بهرحال فرقه چیست؟

فرقه چیست؟

تعریف مدرن از فرقه کنترل ذهنی، عبارت از هر گروهی است که از کنترل ذهن و تکنیک های عضو گیری فریب دهنده استفاده میکند. به عبارت دیگر فرقه ها به مردم کلک میزنند تا آنها را جذب نمایند و آنها را فریب میدهند تا در فرقه بمانند. این تعریفی است که اغلب مردم با آن موافق هستند. البته به غیر از خود فرقه ها!

انواع فرقه ها

مذهبی

فرقه هایی که از یک سیستم اعتقادی به عنوان پایه و اساس خود استفاده میکنند خیلی مرسوم هستند. سیستم اعتقادی آنان میتواند مسیحیت، هندو، اسلام یا هر یک از مذاهب جهان در شکل استاندارد آن باشد، یا آنها ممکن است حتی سیستم اعتقادی خود را هم خلق کرده باشند. آنچه آنها را یک فرقه میکند این حقیقت است که آنها از تکنیک های کنترل ذهنی استفاده میکنند و نه چیزی که به آن اعتقاد دارند.

اقتصادی

فرقه هایی که از درآمد اقتصادی به عنوان اساس خود استفاده میکنند "فرقه های طمع" خوانده میشوند. آنها به شما قول میدهند که اگر به آنها بپیوندید و از برنامه های مخصوص آنان جهت موفقیت پیروی کنید بسیار ثروتمند خواهید شد. اغلب آنها رهبر خود را به عنوان یک نمونه معرفی میکنند و توضیح میدهند که اگر آنچه او میگوید را انجام دهید شما نیز موفق خواهید بود. فرقه های اقتصادی از کنترل ذهن استفاده میکنند تا شما را مجبور به کار مجانی برای خود کنند و شما را وادار به پرداخت برای جریان نامحدودی از نوارها، ویدئوها، کتاب ها و سمینارهای هیجان انگیز که تمامی آنها ظاهرا برای کمک به موفقیت شما طراحی شده اند نمایند، ولی در حقیقت این ها برای ارتقای محیط کنترل ذهنی فرقه طراحی شده اند و شما را در وضعی نگاه میدارند که به رؤیای تقریبا غیر ممکن آنها برای موفقیت باور داشته باشید. البته آنها هرگز عنوان نمیکنند که ابتدایی ترین روش رهبر برای پولدار شدن فروش همین مطالب هیجان انگیز به افراد بوده است! برای اطلاعات بیشتر، به بخش "فروش با فشار" در زیر مراجعه نمائید.

خود یاری & مشاوره

فرقه هایی که از "خود یاری" یا مشاوره یا خود ارتقایی به عنوان اساس کارشان استفاده میکنند اغلب تجار و شرکت های تجاری را هدف قرار میدهند. آنها با ارائه دوره ها یا سمینار های خود، ادعا میکنند شما یا کارکنانتان به این وسیله در کارتان موفق تر خواهید بود. افراد صاحب فعالیت های اقتصادی در اتاق های هتل ها محبوس میشوند و سوژه افکار شبه مذهبی میگردند. این افراد در حالیکه روی آنان بازی عجیبی صورت میگیرد، نهایتا به فعالیت های گروه می پیوندند، و خصوصی ترین افکار خود را با گروه در میان میگذارند. زمانی که شما یک دوره را کامل میکنید به شما گفته میشود که لازم است دوره های پیشرفته تری را دنبال نمائید، که طبیعتا هزینه بیشتری از دوره قبلی خواهد داشت. این فرقه ها برخی اوقات از شما میخواهند تا کارهای داوطلبانه انجام دهید و کمک کنید تا دوستان، خانواده و همکارانتان نیز عضو شوند. این گروه ها در برانگیختن احساسات هیجانی قوی تبحر دارند که جهت درگیر کردن هر چه بیشتر شما در فرقه مورد استفاده قرار میگیرد. مفاهیم مذهبی به صورتی القا میشوند که غیر طبیعی به نظر نرسند. آنها معمولا وقتی شما به پایان یک سمینار نزدیک میشوید باطن خود را رو میکنند. بسیاری از مردم به جهت درگیر شدن در این گونه فرقه ها ورشکست شده اند.

سیاسی

فرقه هایی که از ایده های سیاسی به عنوان مبنای خود استفاده میکنند در طول تاریخ بخوبی شناخته شده اند. آلمان نازی هیتلر و شوروی کمونیستی استالین نمونه های کلاسیک کنترل ذهن در ابعاد وسیع هستند. در ابعاد کوچکتر قدرت طلبان سفید و سیاه، تروریست ها، گروه های شورشی و سایرین بطور معمول از یک فرم کنترل ذهن برای جذب و تسلط بر اعضای خود استفاده مینمایند.

کنترل ذهن

کنترل ذهن یک مجموعه از تکنیک های روانی است که رهبران فرقه ها بوسیله آنها اقدام به کنترل اعضای خود می نمایند.

دیدبان فرقه پدیده کنترل ذهن را یک ابزار جادویی که میتواند اراده آزاد افراد را از آنها بگیرد به حساب نمی آورد. یعنی این مقوله افراد را به نوعی روبات کنترل از راه دور تبدیل نمی کند. بلکه در عوض مشاهده میکنیم که کنترل ذهن به عنوان یک نفوذ غیر صادقانه به صورت غیر محسوس بر اعضا توسط فرقه اعمال میشود. بنابراین به عوض اینکه کنترل ذهن یک نوع نیروی غیر قابل مقاومت مانند افراد کرات دیگر در فیلم های سینمایی که ذهن افراد را در اختیار میگیرند باشد، بیشتر شبیه به یک تفنگ است. رهبر فرقه "تفنگ" کنترل ذهن را به طرف یک عضو نشانه میرود و میگوید: "اگر ما را ترک کنی تمامی دوستان و خانواده خود را از دست خواهی داد"، "اگر ما را تأیید نکنی به جهنم وارد خواهی شد"، "اگر به ما پول ندهی در کسب و کارت ناموفق خواهی بود".

ما مفهوم کنترل ذهن را در یک سری تکنیک هایی که فرقه ها بکار میگیرند تجزیه میکنیم. با به کار گیری این تکنیک ها، کنترل ذهن بوجود می آید.

کنترل ذهن

فریب

یک فرقه نیاز دارد تا جهت عضو گیری و بکار گیری افراد از فریب استفاده نماید. چرا؟

زیرا، اگر مردم عملکرد ها و اعتقادات واقعی آنان را از قبل بدانند، به آنان نخواهند پیوست. یک فرقه نیاز دارد واقعیت را از شما تا زمانی که فکر بکند شما کاملا آماده قبول آن هستید مخفی نگاه دارد.

برای مثال، فرض کنید که اگر رهبر فرقه "دروازه بهشت" در خصوص گروه خود صادق باشد و به هر تازه واردی بگوید که: "به ما ملحق شوید، لباس های عجیب بپوشید، مقطوع النسل شوید و سپس جام زهر بنوشید!"، در این صورت پیروان زیادی نخواهد یافت.

نکته کلیدی: هیچ گروه مشروعی نیاز به دروغ گفتن یا گمراه کردن شما در خصوص آنچه انجام میدهد یا به آن معتقد است ندارد.

یک فرقه دارای جبهه روابط عمومی آراسته و ظاهر الصلاحی است که ماهیت واقعی گروه را مخفی نگاه میدارد. شما صرفا میشنوید که آنها به فقرا کمک میکنند، یا از تحقیقات علمی پشتیبانی به عمل می آورند، یا در جهت صلح یا محیط زیست فعالیت می نمایند. آنها به شما می گویند که وقتی در گروهشان وارد شوید چقدر خوشبخت خواهید شد (و همه کس در فرقه همیشه خیلی خوشحال و سرحال به نظر میرسد، بیشتر بخاطر اینکه به آنها گفته شده است که خوشحال رفتار کنند و اگر نکنند دچار مشکل خواهند شد). ولی به شما گفته نمیشود که زندگی در گروه واقعا به چه شکل است، و گفته نمیشود که آنها واقعا به چه چیزی اعتقاد دارند. این چیزها به تدریج برای شما نمایان خواهد شد، یعنی در هر مرحله یک میزان معین رو میشود، بنابراین شما تغییرات تدریجی را متوجه نخواهید شد، تا وقتی که عاقبت شما به آنچه که در شروع میتوانست شما را فرسنگ ها از فرقه دور کند عمل کرده یا اعتقاد دارید.

کنترل ذهن

ویژه سازی

یک سازمان مذهبی نرمال با شما نسبت به اینکه به سازمان مشابهی نقل مکان کنید مشکل نخواهد داشت منوط به اینکه در همان مذهب باقی بمانید. زیرا، سیستم اعتقادی است که مهم است، نه عضویت در یک سازمان بخصوص. برای مثال اگر شما مسیحی باشید، میتوانید از یک کلیسا به کلیسای دیگر بروید و همچنان مسیحی خواهید بود.

اما رهبران فرقه ها به شما میگویند که تنها میتوانید در سازمان آنها نجات یابید (یا کسب موفقیت کنید). هیچ سازمان دیگری واقعیت را نمی گوید، سایرین تماما گمراه هستند. لذا سیستم اعتقادی نیست که آینده شما را تعیین میکند، بلکه سیستم اعتقادی بعلاوه عضویت شما در گروه بخصوص این کار را انجام میدهد.

نکته کلیدی: هر گروهی که می گوید شما باید صرفا به سازمان آنها متعلق باشید تا نجات یابید به احتمال قریب به یقین یک فرقه است.

رهبران فرقه ها نیاز دارند شما باور کنید که جای دیگری نیست تا بتوانید بروید و در عین حال نجات پیدا کنید، و اگر شما زمانی " کلیسای واقعی واحد" را ترک کنید به جهنم خواهید رفت. این همان ترسی است که اساس مکانیزم کنترلی را تشکیل میدهد که برای نگاه داشتن شما در فرقه طراحی شده است. همچنین این ترس به رهبر فرقه قدرت فوق العاده ای برای تسلط بر شما میدهد. اگر شما واقعا باور داشته باشید که ترک گروه برابر با ترک خداست (یا به این معنی که شما تنها شانس موفقیت در زندگی خود را از دست میدهید)، بنابراین شما از رهبر فرقه، حتی زمانی که با او مخالف هستید، اطاعت میکنید تا اینکه بخواهید ریسک اخراج از گروه را بپذیرید. ویژه سازی به عنوان یک تهدید بکار گرفته میشود، این مقوله رفتار شما را از طریق ایجاد ترس در شما کنترل مینماید.

توجه:

در خصوص هر گروهی که ادعا میکند از تمامی دیگران بهتر است خیلی مشکوک باشید. یک گروه مذهبی ممکن است بگوید که سایر گروه هایی که همان مذهب را پیروی میکنند خوب هستند، ولی خودشان بهترین دریافت از حقیقت را داشته و از بقیه برترند. این موضوع اغلب یک شکل پیچیده ویژه سازی است.

توجه:

این یکی از عملکردهایی است که فرقه ها اغلب در خصوص آن خیلی فریبکارانه عمل میکنند. برای مثال، ابتدا آنان ممکن است به شما تصویری بدهند که باور دارند که شما یک مسیحی، بودایی یا مسلمان واقعی هستید و مدتها طول خواهد کشید تا موضع واقعی خود را برملا نمایند.

کنترل ذهن

ترس و ارعاب

از رهبری فرقه باید ترسیده شود. مخالفت کردن با رهبری مانند مخالفت کردن با خداست. رهبران فرقه ها ادعا میکنند که اوتوریته مستقیم از جانب خدا برای کنترل تقریبا تمامی شئونات زندگی شما را دارند. اگر فرقه یک گروه مذهبی نباشد، در این صورت زیر علامت سؤال بردن رهبران یا برنامه های گروه در هر حال به عنوان نشانه ای از شورش و حماقت تلقی میشود.

احساس گناه، ترور شخصیت و نشست های شکستن

تولید احساس گناه برای کنترل شما مورد استفاده قرار میگیرد. ممکن است علت اینکه شما پول کافی بدست نمی آورید این باشد که شما خوب "با برنامه ها" همراه نشده اید. ممکن است دلیل این که شما نمیتوانید جدید الورود ها را تغییر بدهید اینست که " شما خودخواه بوده و قلبتان مملو از گناه است". هرگز به این صورت گفته نخواهد شد که برفرض برنامه مربوطه عمل نمیکند، یا اینکه احیانا آن جدیدد الورود ها دلایل مشخصی برای نپیوستن به گروه داشته باشند. همیشه تقصیر شماست، شما همیشه اشتباه کرده اید، و بنابراین شما باید سخت تر کوشش بنمائید! شما همچنین وادار میشوید که برای عدم اطاعت از هر یک از قوانین نوشته یا نانوشته فرقه احساس گناه زیادی بکنید.

ترور شخصیت برای خلق احساس گناه در شما مورد استفاده قرار میگیرد. ترور شخصیت یک نوع استدلال غلط برای مردم و گروه هایی است که هیچ بحث واقعی ندارند. نام تکنیکی و علمی برای ترور شخصیت The Ad hominem Fallacy"" می باشد. کارکرد آن به این صورت است. شما مکالمه ای فرضی بین دو مرد، یعنی مثلا فورد و آرتور، را در نظر بگیرید…

فورد میگوید: "یک بعلاوه یک برابر با سه است"

آرتور جواب میدهد: "نه من اینطور فکر نمیکنم. ببینید وقتی من یک چیز دارم، و یک چیز دیگر هم بر میدارم، آنوقت دو چیز دارم و نه سه چیز"

فورد پیروزمندانه اظهار میدارد که: "من نکته شما را میفهمم، ولی آنچه شما باید دقت کنید اینست که یک بعلاوه یک زمانی که با نسبیت در فضای اعداد کمپلکس محاسبه میشود، که من اخیرا اختراع کرده ام، و وقتی با جمع تانژانت نهم در تطابق با سری فیبوناچی به توان دو میرسد حاصل سه میشود!"

خوب، فورد اشتباه میکند، ولی نکته این نیست. نکته اینست که فورد تلاش میکند در برابر استدلال آرتور با استدلالی بالاتر از جانب خودش جواب بدهد. این راه سالمی است که افراد و گروه ها در خصوص موضوعات بحث میکنند. حال بیائید ببینیم اگر فورد بخواهد از ترور شخصیت استفاده کند چه اتفاقی می افتد…

فورد با چهره ای ترسناک و نزدیک به صورت آرتور میگوید: "آرتور، من مدت زمان بیشتری از تو یک ریاضی دان بوده ام. چطور جرأت میکنی با من مخالفت کنی! تو قطعا فردی بسیار خود بین و مغرور هستی. من فکر میکنم که تو به این خاطر با من مخالفت میکنی چون به من حسادت میکنی، و اگر بخواهم با تو آرتور صادق باشم باید بگویم که سرکشی تو مرا و همچنین بسیاری دیگر را واقعا آزار میدهد."

می بینید که فورد جواب بحث آرتور را نداده است، در عوض به شخصیت وی حمله کرده است. اگر شما از کارکرد ترور شخصیت آگاهی نداشته باشید لذا این راه قدرتمندی برای اعمال کنترل بر روی شماست.

نکته کلیدی: ترور شخصیت حقیقتا یک علامت فرقه ای است.

نشستهای شکستن وقتی تشکیل میشوند که دو یا چند عضو فرقه و رهبران به شخصیت یک فرد دیگر، بعضا برای ساعتهای متوالی، حمله میکنند. برخی فرقه ها این نشست ها را تا زمانی که قربانی بدون کنترل به گریه بیفتد متوقف نمی کنند.

نکته کلیدی: اعضای فرقه معمولا از عدم اطاعت یا مخالفت با رهبریشان به هر شکلی که باشد به شدت واهمه دارند. سازمان های سالم بهرحال از موضوعات بحث های آزاد احساس تهدید نمیکنند.

کنترل ذهن

بمباران عشق & کنترل روابط

فرقه ها میدانند که اگر آنها بتوانند روابط شما را کنترل کنند لذا میتوانند شما را هم کنترل نمایند. چه دوست داشته باشیم و چه دوست نداشته باشیم همه ما از کسانی که در اطراف ما هستند تأثیرات عمیقی میگیریم. زمانی که شما برای اولین بار به یک فرقه میروید آنها عمل "بمباران عشق" را بر روی شما پیاده میکنند، و دوستان فوری برایتان جور می نمایند. در ظاهر خیلی عالی است، چگونه چنین گروه دوست داشتنی میتواند اشتباه کند! ولی شما بزودی خواهید آموخت که اگر با آنها مخالفت کنید، یا فرقه را ترک نمائید تمامی "دوستان" تازه تان را از دست خواهید داد. این تهدید ناگفته، بر اعمال شما در فرقه تأثیر میگذارد. آنچه که در روال معمول و طبیعی موجب شاکی شدن شما میشود در این حالت با سکوتتان از شما عبور میکند زیرا شما نمیخواهید منفور و ملعون باشید. درست مانند درون یک روابط ناسالم، از عشق برای روشن و خاموش کردن دستگاه کنترل فرد استفاده میشود.

فرقه ها همچنین سعی میکنند تا ارتباط شما را با دوستان و خانواده قطع کنند زیرا آنها از اینکه دیگران نیز بتوانند بر روی شما نفوذ داشته باشند متنفرند. یک فرقه کنترل ذهنی خواهان مانور دادن بر روی زندگی شما است بطوری که ارتباط شما با اعضای فرقه را به ماکیزیمم رسانده و ارتباط شما با افراد خارج از گروه را به مینیمم برساند، خصوصا آنهایی که مخالف درگیر شدن شما با فرقه هستند.

نکته کلیدی: از "دوستان فوری" برحذر باشید، بخاطر داشته باشید که دوستان واقعی در طول زمان ساخته میشوند.

نکته کلیدی: از گروهی که به شما میگوید که شما چه کسی را میتوانید ببینید و چه کسی را نمی توانید ببینید برحذر باشید.

کنترل ذهن

کنترل اطلاعات

کسانی که اطلاعات را کنترل میکنند فرد را هم کنترل میکنند. در یک فرقه کنترل ذهنی هر گونه اطلاعاتی خارج از فرقه به عنوان شیطانی، خصوصا اگر در مخالفت با فرقه باشد، تلقی میگردد. به اعضا گفته میشود که آنها را نخوانند و باور نکنند. فقط اطلاعات تعبیه شده توسط فرقه حقیقت دارد. یکی از فرقه ها بر هر اطلاعاتی که علیه خودش داده میشد برچسب "گستاخانه" یا "مستهجنات روحی" میزد، فرقه دیگر آنها را "ادبیات کفر" میخواند و چنانچه نزد شما یافت میشد از فرقه اخراج می شدید. فرقه ها به اعضای خود می آموزند تا هر نوع اطلاعات انتقادی داده شده به آنان را فورا نابود کنند، و حتی این تصور که ممکن است اطلاعات مربوطه درست باشد را به مخیله خود خطور ندهند.

نکته کلیدی: اگر به شما از جانب یک گروه رهنمود داده شود که اطلاعات انتقادی مربوط به گروه را نخوانید، این یک علامت فرقه ای است.

عقل سلیم به ما حکم میکند که آن کسی که در تصمیم گیری تمامی اطلاعات را مد نظر قرار نمیدهد ممکن است تصمیم نامتوازنی بگیرد. فیلتر کردن اطلاعاتی که در دسترس هستند یا سعی در بی اعتبار نمودن آنها بخاطر میزان حقیقی بودن آنها نیست، بلکه بیشتر بخاطر اینکه چقدر خطوط حزبی را تأیید یا رد میکنند می باشد، این یک متد عمومی کنترل است که در طول تاریخ مورد بهره برداری قرار گرفته است.

نکته کلیدی: گروه های مشروع، ترسی از اینکه اعضایشان اطلاعات انتقادی را در خصوص آنها بخوانند ندارند.

کنترل ذهن

ساختار گزارش دهی

در یک فرقه کنترل ذهنی مانند آلمان نازی یا روسیه کمونیستی شما باید نسبت به آنچه میگویید یا انجام میدهید مراقب باشید؛ چون "دیوار گوش دارد". هر کس ترغیب میشود تا مراقب برادران و خواهران "مبارز" باشد و گزارش آنچه می بیند را به رهبری بدهد. اغلب اطلاعات داده شده شخصی عمیقا خصوصی، فورا به رهبری گزارش میشود. رهبران فرقه ها سپس از این اطلاعات برای متقاعد کردن اعضایشان به اینکه آنان ارتباطات ماوراء الطبیعه دارند استفاده مینمایند، عضوی که اعتماد کرده است نسبت به مکانیزم طبیعی پشت این ارتباطات فوق طبیعی عنوان شده مشکوک نمیگردد.

همچنین مردم در یک فرقه کنترل ذهنی عقاید و احساسات واقعی خود را پنهان میکنند، و در عوض ماسکی به چهره میزنند که آنها را به صورت یک عضو بی نقص فرقه جلوه می دهد. این ماسک دفاعی در برابر گزارش شدن به رهبر و تنبیه شدن بخاطر منطبق نشدن با فرقه است (اعضای فرقه هرگز علاقه ندارند خود را با ایده آل های فرقه تطابق دهند، در صورتیکه اغلب فکر میکنند که سایر اعضای حول و هوش آنان چنین هستند، البته در حقیقت سایرین نیز احساس مشابه آنها را دارند). بنابراین، اعضای فرقه طوری تعلیم میگیرند که نه تنها افراد بیرونی را گول بزنند، بلکه همچنین سایر اعضای فرقه را هم اغفال نمایند. به ندرت دوستی های نزدیک در درون فرقه ها میتواند شکل بگیرد؛ و اگر این اتفاق بیفتد رهبران فرقه ممکن است به آنها به شکل یک تهدید نگاه کرده و در جهت جدا کردن آنان از یکدیگر اقدام نمایند. هیچ چیزی که بتواند قوی تر از وابستگی اعضای فرقه به گروه و رهبرانش باشد مجاز شمرده نمیشود.

نکته کلیدی: آیا اطلاعاتی که شما محرمانه تلقی میکنید به رهبری گزارش شده است؟ اگر چنین است پس شما در یک فرقه هستید.

کنترل ذهن

کنترل زمان

فرقه های کنترل ذهنی، اعضای خود را به حدی با ملاقات ها و فعالیت ها مشغول نگاه میدارند که آنان به دلیل مشغولیت و خستگی زیاد به درگیری های خود فکر نمیکنند.

کنترل زمان همچنین به فرقه کمک میکند تا اعضای خود را در محیط مصنوعی فرقه غوطه ور نگاه دارد.

و کنترل زمان به فرقه کمک میکند تا اعضا را از دوستان و خانواده دور نگاه دارد.

نکته کلیدی: ملاقات ها و مأموریت های بی پایان اجباری نشانه ای از یک فرقه است.

تکنیک های کنترل ذهن

این موارد با هم کنترل ذهن را پدید می آورند.

بخاطر داشته باشید، مردم بی نقص نیستند، ولی اگر گروه مربوطه از این تکنیک ها بطور مستمر استفاده میکند به احتمال زیاد شما با یک فرقه سروکار دارید.

فروش با فشار

یکی از عام ترین فرم های فرقه های اقتصادی سازمان های فروش با فشار هستند. این گروه ها ظاهرا به واسطه فروش کالا از طریق سازمان های بازاریابی خود کسب درآمد میکنند، ولی در حقیقت آنان درآمدشان را بوسیله فروش با فشار کالا بعلاوه مطالب احساس برانگیز از طریق سازمان های بازاریابی خود بدست می آورند. با استفاده از کنترل ذهن آنها به دنبال ایجاد و گسترش نیروی خود برای فروش و کسب درآمد هستند.

برخی نام ها همراه با سابقه بد این گروه ها بخوبی برای عموم شناخته شده اند، بنابراین افرادی که از جانب آنان مراجعه میکنند لازم است خیلی فریبکار باشند. آنها تماس گرفته و خواهان آمدن و ملاقات با شما جهت صحبت حول یک "موقعیت تجاری" یا یک "طرح بازرگانی الکترونیک" جدید میشوند، و البته حتی یک بار هم نام سازمانی که پشت موضوع هست را به زبان نمی آورند. در حقیقت اگر هم از آنها سؤال شود نامی کاملا متفاوت میدهند. ملاقات با آنها شامل نمایش قوی و طولانی که به دقت طراحی شده است برای متقاعد کردن شما میباشد تا باور کنید بوسیله پیروی از طرح آنها پول زیادی بدست خواهید آورد. تنها در پایان بحث آنها مختصرا به سازمان واقعی پشت موضوع اشاره میکنند.

در اینجا برخی علائم هشداردهنده کلیدی که باید مراقب بود آورده میشود:

فریب. هیچ تجارت مشروعی نیاز به استفاده از فریب ندارد.

جلسات، کتابها، نوارها، ویدئوها، بروشورها، و محصولات فوق روال معمول

استفاده از کنترل ذهن. به بخش "کنترل ذهن" در مطالب قبلی مراجعه شود.

در اینجا برخی پرسشهای کلیدی جهت سؤال از فرد مراجعه کننده آورده میشود:

آیا این گروه XYZ است؟ از آنها سؤال کنید که آیا آنها با یکی از فرقه های اقتصادی شناخته شده درگیر میباشند. اغلب فرد مربوطه به برخی ارتباطات اعتراف میکند، و در حقیقت مراجعه کننده زرنگ ترجیح میدهد تا به سادگی درگیر بودن خود را اعلام کند تا اینکه خدعه او بعدا برملا شود.

آیا میتوانم برخی حساب های رسما تأیید و امضا شده که نمونه ای از کار این تجارت را نشان بدهد را ببینم؟ مانند بسیاری از فعالیت های اقتصادی آنها باید قادر باشند مواردی را نشان دهند. نه این داستان که سایر مردم پول هنگفتی در آورده اند یا اینکه سازمان هایی با درآمد های شش رقمی بوده اند، یا ادعاهای هیجانی نظیر اینکه اگر شما به حد کافی سخت کار کنید موفق خواهید شد. اگر این یک تجارت جدید است، پس شما یک طرح تجاری و پروژه سود و زیان یک، دو و پنج سال آینده را میخواهید. اگر آنها مدعی هستند که این یک طرح اقتصادی موفق است پس درخواست کنید تا دفتر و کتابشان را بازدید نمائید. این ها درخواست های غیر معقولی نیستند؛ هیچ فرد اقتصادی موفقی هرگز به طرحی بدون اطلاعات پایه ای دست نمیزند. به فرد مراجعه کننده بگوئید که میخواهید مطالب ارائه شده را به حسابدار خود بدهید و یا شاید به وکیل خود هم بدهید. اگر طرح ها واقعی است پس آنها بسیار خوشحال خواهند شد تا موافقت نمایند، در غیر اینصورت ببینید که چگونه به خودشان میپیچند و همه برخوردها و بهانه های از قبل تعیین شده خود را رو میکنند. البته اگر آنها اطلاعات را در اختیار شما قرار دادند به سراغ حسابدار خود بروید، اگر این کار را نکنید احمق هستید.

تکنیک های فرقه ها برای جذب نیرو

در اینجا برخی علائم هشداردهنده کلیدی که ممکن است نشان دهنده تلاش یک فرقه برای جذب نیرو باشد آورده میشود:

جلسات پر جلوه

به جای دادن توضیحات به شما در خصوص اعتقادات گروه یا اینکه برنامه هایشان چیست، آنها در عوض اصرار دارند که شما تنها در صورت آمدن به جلسات گروه میتوانید به فهم مطالب نایل آئید. در آنجا همه در اطراف شما به حدی مشتاق به نظر میرسند که شروع به فکر کردن میکنید که یک اشکالی در خود شما هست. آنها محیطی را خلق میکنند که در آنجا شما احساس ناراحتی میکنید و تنها راه راحت شدن از آن احساس عجیب، پیوستن به آنها می باشد. این یک عملکرد فشار گروهی کنترل شده است.

فشار بی وقفه شدید

آنها مدام تماس میگیرند. در محیط دانشگاه یا خارج از محل کارتان شما را ملاقات میکنند. به شما حقه میزنند که فقط یکساعت با شما کار دارند و سپس شما را به یک مطالعه، جلسه یا گفتگوی طولانی میکشانند. آنها مجبورند فشار را حفظ کنند، وگرنه شما ممکن است از محیط کنترل ذهنی که آنها تلاش میکنند شما را در آن غوطه ور سازند خارج شوید.

آنها به شما میگویند که یک فرقه نیستند

این یک اقدام پیشگیرانه در برابر اخطار از جانب دوستان و اعضای خانواده است که میدانند در معرض آن قرار خواهید گرفت. در حقیقت برخی فرقه ها تا جایی پیش میروند که به شما میگویند که شیطان سعی خواهد کرد با فرستادن اعضای خانواده و دوستان که به شما بگویند این یک فرقه است شما را منصرف نماید. وقتی از این تاکتیک استفاده میشود اغلب متعاقبا یک نوع منطق غریب در ذهن فرد مراجعه شده شکل میگیرد، "فرستادگان شیطان" خواهند آمد و به آنها خواهند گفت که این یک فرقه است. بنابراین از آنجایی که فرقه از قبل پیش بینی کرده بود که چنین اتفاقی خواهد افتاد، در نتیجه گروه درست میگوید! اساسا اگر هر گروهی به شما بگوید که یک فرقه نیست ولی برخی مردم آنها را فرقه میدانند، پس سعی کنید بخاطر خدا علت آنرا پیدا کنید!

نکته کلیدی: در خصوص گروه، مستقل از گروه، تحقیق کنید.

زمان هایی که آسیب پذیر هستید.

تجربی به جای منطقی

دوستی های ساختگی

فشار آخر دنیا

فشار برای انجام کارهای احمقانه

معلومات و دانش پنهانی

علائم هشداردهنده کلیدی

رهبر کاریسماتیک منحصر به فرد

افراد همیشه و مستمر خوشحال و مشتاق به نظر میرسند. خصوصا اگر شما کشف کنید که به آنها گفته شده است که برای تازه واردین و اعضای بالقوه به این شکل عمل نمایند.

دوستان فوری

اگر به شما گفته شود که با چه کسی میتوانید یا نمیتوانید صحبت کنید یا معاشرت داشته باشید.

آنها تعالیم خود را مخفی نگاه میدارند.

آنها میگویند که تنها گروهی هستند که حقیقت را میگویند، یا بهترین گروه هستند و لذا چرا باید به جای دیگری رفت.

جلسات پر جلوه. به جای توجیه، شما را برای شرکت در جلسه میکشانند.

تجربه به جای منطق.

درخواست پول برای مدار های بعدی

برخی فرقه ها در زمان هایی که زنان در خانه تنها هستند به درب خانه ها میروند. آنها فکر میکنند که جذب زنان راحت تر است (دیدگاه جنسیتی) و زمانی که زن را جذب کردند کشاندن شوهر ساده تر خواهد بود.

آنها میگویند که باید مردم را وادار کنند تا برای هر چیز پول بدهند زیرا در غیر این صورت ارزش آنرا درک نخواهند کرد. این البته دلیل خیلی مسخره ای است؛ بسیاری از مردم میتوانند قدر چیزهایی که برایش پولی نداده اند را بدانند.

بیشتر بدانید

اگر چنانچه گروهی که به آن جذب شده اید یا در آن درگیر هستید دارای یک گستره بین المللی است، اینترنت باید گام اول شما باشد. بسیاری از فرقه های بزرگ بوسیله سازمان های ضد فرقه ای مانند دیدبان فرقه معرفی شده اند و عموما بسیاری از اعضای سابق، داستان های خود را در رابطه با درگیریشان با فرقه ها برای شبکه ها ارسال نموده اند.

نکته کلیدی: بطور خاص مشتاق باشید، در اینترنت خوب بگردید، اگر رهبران شما به شما گفته اند که این کار را نکنید حتما این کار را بکنید.

بسیاری از فرقه های بزرگ از اینترنت بیزارند زیرا به اعضایشان این اجازه را میدهد تا به اطلاعاتی که آنها اغواکننده و شیطانی ارزیابی میکنند دسترسی یابند. جای خوب برای شروع پایگاه انیترنتی http://www.cultwatch.com است، که در اینجا ما اطلاعات فرقه و لینک به سایر گروه های ضد فرقه را داریم. همچنین به جستجوگر ها بروید و لغات کلیدی در ارتباط با گروه، مانند نام گروه، نام رهبران و بنیانگذاران، عنوان کتابهایی که آنها استفاده میکنند و هر لغت خاصی که گروه استفاده میکند را تایپ کنید. اگر گروه جدید یا خیلی کوچکتر از آن است که بر روی اینترنت نشان داده شده باشد، پس داستان های سایر افرادی که در فرقه های کنترل ذهنی بوده اند را بخوانید. طرح کلی ممکن است برای شما آشنا به نظر برسد. اگر شما هنوز مطمئن نیستید داستان خود را برای cultwatch@cultwatch.com ایمیل نمائید، ما نظرات خود را به اطلاع شما خواهیم رساند.

سایر راه ها

انتشارات قدیمی گروه

اغلب فرقه های قدیمی پایان جهان را پیش بینی کرده اند یا عقاید خود را بطور محسوسی تغییر داده اند؛ بنابراین انتشارات قدیمی آنها خود خطری برای آنان است. برای برخی از فرقه های قدیمی، مردم کتابهایی از فتوکپی این تغییرات تولید نموده اند.

سایت دکتر بنی صدر، ترجمه ابراهیم خدابنده، دوم فوریه 2007

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا