پاسخ ابراهیم خدابنده به یک هوادار مجاهدین

پاسخ ابراهیم خدابنده به یک هوادار مجاهدین
ابراهیم خدابنده، دوم فوریه 2007
(برگرفته از سایت دکتر بنی صدر)
خانم…
از: ابراهیم خدابنده
با سلام و با تشکر از ایمیل و مطلبی که به ضمیمه آن فرستاده بودید.
عین نامه فوق العاده مختصرتان را ابتدا در زیر می آورم:
آقای خدابنده خجالت بکشید. هرچند که در محضر جلاد خجالت بی معنی است. آقای اخگر جواب دندان شکنی به تمامی شمایان داده است. مطالعه کنید.
همانطور که سفارش کرده بودید مطلب آقای نوید اخگر که به ضمیمه ایمیلتان برایم ارسال کرده بودید را به دقت تمام خواندم. مقاله نامه ای برای خسرو و سعید البته در سایت های اینترنتی هم منعکس گردیده بود و لذا مجددا آنرا در اینجا نمی آورم. در خصوص جزئیات این مقاله حرفی ندارم و بهرحال ایشان نظرات خود را بیان نموده اند و الحق هم قلم زیبایی دارند و احساسات خود را خیلی خوب منتقل مینمایند. اما چند نکته دارم که در زیر جسارتا به عرضتان میرسانم:
به جرأت میتوانم بگویم که از میان 70 میلیون نفوس مردم در داخل ایران، حتی شاید 70 نفر را هم نتوان یافت که خروج خانم فریبا هشترودی از شورای ملی مقاومت و سفر ایشان به ایران مسئله یا دغدغه ذهنی شان بوده و اساسا برایشان تفاوتی داشته باشد. خانم فریبا هشترودی که در حال حاضر یک شهروند فرانسوی محسوب میشود جهت شرکت در مراسم صدمین سال تولد پدرشان مرحوم پروفسور محسن هشترودی که یکی از بزرگان علمی تاریخ ایران بوده است به ایران سفر کرده و سپس به محل اقامت خود یعنی پاریس بازگشته است. در این سفر ایشان با یک ارگان غیر دولتی که از بازماندگان قربانیان ترور در ایران تشکیل شده است ملاقات کردند. این ارگان برخلاف سیاست قوه قضائیه جمهوری اسلامی اعلام کرده است که حتی خواهان محاکمه و اجرای عدالت در خصوص عاملان ترورها در داخل کشور هم نیست. من یکی ربط این سفر و این دیدار را با خون به ناحق ریخته شده خسرو گلسرخی و سعید سطلانپور نمیفهمم.
سازمان مجاهدین خلق طی این سالیان تلاش کرده است تا سفر به داخل کشور را برابر با خیانت نشان داده و آنرا عبور از مرز سرخ قلمداد کند و در این امر البته موفق هم بوده است. دلیل این کار از نظر من، که این فرصت را پیدا کردم تا بالاجبار به کشور بازگردم، خیلی روشن است. هر کس سفری حتی چند روزه به داخل کشور داشته باشد بلافاصله پی به نادرست بودن بسیاری از مسائلی که در خصوص جو داخل کشور گفته میشود برده و خواهد فهمید که مسائل مردم ایران فرسنگ ها با نقل محافل خارج کشوری فاصله دارد و آنچه که در خارج توسط به اصطلاح اپوزیسیون گفته میشود هیچ ربطی به خواست ملت ایران ندارد. البته ناگفته نماند که بسیاری سفر به داخل کشور را عبور از مرز سرخ نمیدانند بلکه صرفا اعلام علنی آنرا دچار اشکال میبینند که من تعدادی از آنها را ملاقات کرده ام. بهرحال از نظر من صداقت و همچنین جسارت خانم هشترودی که نخواسته است مانند برخی دیگر سفری پنهانی به ایران داشته باشد و هرگونه ناسزا و دشنام متأثرین از فضاسازی سازمان مجاهدین خلق را هم به جان خریده است قابل تحسین می باشد.
باور بفرمائید در حال حاضر دیگر زمان شعارهای دندان شکن و اظهارات هیجانی و احساسی و جو سازیهای انقلابی سپری شده و روشنفکران این عصر و زمانه در همه جای دنیا از جمله در داخل کشور به دنبال حقایق و واقعیتها در قالب اظهاراتی منطقی و اصولی هستند. برخی در داخل کشور مدام مشغول کوبیدن مشت محکمی بر دهان آمریکا می باشند و البته در طرف مقابل عکس برگردان های خارج کشوری آنها نیز مدام در حال دادن پاسخ های دندان شکن به این و آن هستند. آیا وقت آن نرسیده است که به جای شکستن چانه و دندان یکدیگر چند جمله هم حرف حساب بزنیم و از شعر و شعار خارج گردیم و به سر اصل موضوع برویم و به این پرسش اساسی پاسخ دهیم که در حال حاضر با توجه به شرایط موجود و بعد از اینهمه سال چه باید کرد؟
با آرزوی سلامت و بهروزی
ابراهیم خدابنده

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا