رهـا شــده

جعفربقال نژاد، عضو سابق مجاهدین خلق می گوید من به طور مستقیم کسی را نکشتم اما به طور غیر مستقیم احساس می کنم که در قتل ها گناهگار و مقصر هستم. جعفر بقال نژاد می گوید مجاهدین خلق با پولهای خود از آیت الله خمینی حمایت و پشتیبانی کردند اما امروز این سازمان تلاش می کند که موضوع را پوشیده نگاه دارد که آنان از انقلاب اسلامی در سال 1979 حمایت و پشتیبانی کردند. جعفربقال نژاد بریده از سازمان مجاهدین عقیده دارد که مغزش را زمانی مجاهدین شستشو داده بودن اما او امروز منتقد جنبش مقاومت و منتقد رژیم ایران می باشد.

مجاهدین خلق

از سال 1979 تا سال 1989 ایشان برای جنبش مقاومت یعنی مجاهدین خلق درایران اطلاعات جمع آوری و جاسوسی می کرد. ایشان قطعه ای از یک پازل بود که نمی دانست وسعت و قدرت این پازل تا چه مقدار است چرا که اطلاعاتی که ایشان به روسای سازمان می داد می توانست در عملیات تروریستی که افراد غیرنظامی جان خود را از دست می دادند مورد استفاده قرار گیرد.

این ایرانی در تبعید می گوید من به طور غیر مستقیم کسی را نکشتم اما به طور غیر مستقیم احساس می کنم که در قتل ها مقصر و گناهکار هستم. جعفر بقال نژاد ساکن نروژ است و سایت اینترنتی www.negaheno.net را اداره می کند.

جعفر فعالیتهای مجاهدین خلق را پیگیری می کند و مبنع مفیدی برای پلیس امنیتی نروژ PST می باشد چرا که PST هم مجاهدین خلق را دقیقا به این دلیل که این سازمان یک گروه تروریستی می باشد، دنبال می کند.

علیرغم اینکه مجاهدین خلق در لیست سازمانهای تروریستی اتحادیه اروپا و آمریکا گنجانده شده است اما تعدادی از سیاستمداران نروژی داشتن گفتگو و دیالوگ با این سازمان را برمی گزینند. روزنامه کلاسه کامپن روز شنبه در مورد یک تاریخدان به نام نیلز رونه لانگه لند که مورد حمایت مالی MKO در سفر به نیویورک و پاریس واقع شده بود، مطلب نوشت. سیاستمداری از حزب ترقی خواه همچون مورتون هوگلوند که از اردوگاه اشرف یعنی پایگاه مرکزی این سازمان در عراق دیدار داشته است، به همین صورت مورد حمایت قرار گرفته است.

روزنامه کلاسه کامپن روز گذشته نوشت که تعدادی از بریده و جداشده های سازمان که در ایران هستند، می خواستند با نمایندگان پارلمان از کمیسیون خارجه دیداری داشته باشند. اگرچه این دیدار لغو شد زیرا این افراد در زمان معین ویزای نروژ را دریافت نکردند.این ایرانی ها وابسته به سازمان نیمه دولتی نجات هستند که از جمله به خانواده هایی که قربانی مجاهدین بوده اند، کمک می کند.

نماینده سابق پارلمان آقای لارش ریسه از حزب دموکرات مسیحی در شماره روز گذشته روزنامه کلاسه کامپن این جداشده ها از سازمان را متهم نمود که عوامل رژیم ایران هستند و از آنان انتقاد نمود.

جعفر بقال نژاد به روزنامه کلاسه کامپن گفت که اینها یک انتقاد عادی و معمولی از بریده ها و جداشده های از سازمان می باشد. وی تضمین کرد که این انتقادها مربوط به خود ایشان نیست. بقال نژاد گفت اگر آقای لارش ریسه معتقد است که تمام بریده های از سازمان عامل و جاسوس رژیم ایران هستند، می بایست برای این گفته و ادعایش مدرک و شاهد بیاورد. من خود مدارک و شواهدی دارم که اینها افراد غیر نظامی را به قتل رسانده اند. مردم را با پول فریب داده و سرگذشت و ماجراهای ساختگی تعریف می کنند.

آنچه در مورد مجاهدین خلق برجسته و متمایز است این است که اینها بیشتر دیکتاتوری افراطی از خود بروز می دهند و پرستش فردی را در فعالیتهای خود مخلوط و ادغام میکنند؛ مریم رجوی همچون خدا مورد تمجید واقع می شود و اعضاء هم شستشوی مغزی داده می شوند تا به ابزاری افراطی تبدیل شوند بدان حد که اگر روسای سازمان بخواهند به نشانه اعتراض خودسوزی نمایند.

شستشوی مغزی داده شد

MKO در سال 1960 به اعتراض به رژیم شاه تاسیس گردید و حضوری فعال در انقلاب ایران در سال 1979 داشت. کتابهای چاپ شده متعلق به سازمان در این دوره از آیت الله خمینی تمجید می کردند و رهبران محوری متعددی از مجاهدین خلق با تصویراو در دستشان عکس گرفته اند؛ جعفر نمونه های متعددی از این مطالب چاپ شده را به ما نشان داد که امروز تصویر آیت الله خمینی از این عکسها رتوش شده است.

سوال: چگونه مجاهدین خلق به جای اینکه برای آقای خمینی مثبت باشند به یک جنبش مقاومت علیه رژیم روحانیون تبدیل شدند؟

پاسخ: آیت الله خمینی نمی خواست به اینها قدرت بدهد. اگر اینها قدرت را به دست می گرفتند آنگاه تمام کیک و شیرینی را از آن خود می کردند. اولین ضربه از سوی MKO علیه رژیم ایران در سال 1981 وارد شد. اینها ساختمان ریاست جمهوری را منفجر کردند.

جعفر مجاهدین خلق را به عنوان یک فرقه توصیف می کند که در آن وفاداری به رهبر به صورت مطلق می باشد و حیات و زندگی اعضاء به طور جزئی تحت نظارت قرار دارد. اینها حتی در مورد ازدواج و طلاق هم تصمیم گیری می کردند. جعفر خود احساس می کند که کار و فعالیت سخت برای سازمان زندگی خانوادگی اش را هم تحت تاثیر قرار داد. این مشکل ترین چیزی است که به نظر وی می توان درمورد آن صحبت کرد.

سوال: چرا شما سازمان را ترک نکردید؟

پاسخ: به من حیله زدند تا باور کنم که برای آنها خیلی مهم بودم. من فکر می کردم که تلاش زیادی برای حذف حکومت ایران انجام داده ام اما بعد متوجه شدم که اینها همین را به تعداد دیگری نیز گفته اند. زمانی که من با این سازمان همراه شدم بسیار جوان بودم و تجربه نداشتم. من به هر حال درست یا غلط شستشوی مغزی داده شده بودم.

حیات مجدد

جعفر به عنوان سهمیه مهاجران در سال 1989 به نروژ آمد.MKO عقیده داشت که حضور او در ایران برایش خطرناک است و لذا ایشان را به صورت قاچاقی از ایران خارج کردند. ایشان در ترکیه به خانواده اش پیوست. جعفر گفت در آنجا من با یک نماینده MKO دیدار کردم که از من خواست به دفتر سازمان ملل بروم تا اوراق سفر را دریافت نمایم. جعفر پس از اینکه به نروژ آمد به عنوان عضو سازمان با آنان همکاری داشت اما با گذشت زمان به اطلاعاتی در مورد روشهای جنبش که تا آن زمان برای او نامعلوم بود، دست پیدا کرد. آهسته ولی مطمئن و با احتیاط خود را از سازمان جدا نمود و سپس شروع به آشکار ساختن آنچه به آن دست پیدا کرده بود، نمود.

جعفر اوراقی را که به عنوان مدارک و شواهد قتل افراد غیرنظامی، تخلف و سرپیچی از حقوق بشر و اطلاعات غلط از سوی سازمان بود را نشان می دهد. جعفر بقال نژاد یکی از بسیار افرادی است که از این سازمان بریده و جداشده اند و اکنون درخواست دارد که رهبران این سازمان (مریم و مسعود رجوی) به خاطر عملیات تروریستی، مشارکت در جنگ علیه ایران و تاثیرگذاردن و همکاری در سرکوب شورشیان شیعه در عراق سال 1991 به دادگاه جنایتکاران جنگی معرفی شوند.

نویسنده: Ase Brandold

منبع: روزنامه کلاسه کامپن – نروژ 12.06.2007

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا