چرا رجوی پس از سالها مخفی بودن در سوراخ مجددا در شرف سر از بوته در آورده است و پشت سرهم پیام واطلا عیه و… صادر می کند.
چه تحولی و تغییر سیاسی در حال انجام است که اینبار اطلاعیه وپیام اوبدون فوت وقت و تاخیر یک ماهه با پست سفارشی! دو روزه بر روی سایتها قرار می گیرد.
چرا او اینبار بدون مقدمه با خوشحالی و با اشاره مستقیم به موضع جدید ایالات متحده آمریکا!! نسبت به ایران آن را یک نقطه چرخش سیا سی و استراتژیک و فاصله گرفتن از حکام جمهوری اسلامی می داند.
چرا عجولانه موضع گروهی جنگ طلب در آمریکا را که حتی شرکا و همدستان اروپائی آنان (گروه 5 +1) در نشست اخیر اروپا اشاره ای به آن نکردند را، با آثاری فراتر از قطعنامه های شورای امنیت تلقی می کند و آن را شدیدترین و سخت ترین اقدام می داند که آمریکا بعد از انقلاب علیه ایران انجام داده است.
با در نظر داشتن شکستهای پی در پی استراتژیک و ایدئولوژیک او در چندین سال گذشته و بغرنجی! و جانفرسایی! مبارزه اش [ از مبارزه با ارتجاع و امپریالسیم فاز سیاسی تا همنوایی و مبارزه موازی با آنان ] یا رجوی خنگ و کودن شده است یا مردم شریف ایران را نا آگاه و کر و کور می بیند.
بر کسی پوشیده نیست که توطئه های رنگارنگ آمریکا بر علیه انقلاب و مردم ایران از قبل از پیروزی انقلاب، شروع و تا کنون نیز در جهت تضعیف و شکست آن ادامه دارد که از تدارک کودتای نافرجام 19 بهمن سال 57 شروع تا کودتای پادگان نوژه تا حمله نظامی به صحرای طبس و حمله موشکی به هوا پیمای مسافری و تها جم به اسکله های نفتی ایران در زمان جنگ و حمایت از گروههای مختلف برای تجزیه مناطق مختلف و تشویق و حمایت اطلاعاتی به صدام به جهت تهاجم به خاک ایران و دهها طرح کوچک و بزرگ دیگر از آن جمله است.
ولی چرا امروز رجوی موضع گیری اخیر آمریکا را سر فصل و استراتژی جدید می خواند خود جای بحث می باشد.
با سقوط صدام و خلع سلاح و تحت کنترل قرار گرفتن نیروهای رجوی در اشرف خط بطلانی بر تمامی استراتژی گذشته اش کشیده شد.
در این شرایط رجوی میبایست یا صادقانه اعتراف به این شکست چندین ساله خود کند و به قول خود چون یعقوب لیث مابقی عمر را در بغداد نان و پیاز خورد و یا راهی را در پیش گیرد که از این اضمحلال حتمی نجات یابد، در چنین شرایطی بهترین گزینه برای نجات فرقه و حفظ نیرو آویختن به نیروهای آمریکا در عراق بود.
اگر به پروسه موضعگیری و فعالیت او بعداز تسلیم شدن و خلع سلاح در عراق توجه کنید در می یابید که با موضعگیریهای مسموم و مشکوک در حال رساندن این پیام به دولت بوش است که در صورت حمله به ایران می تواند از باقی مانده نیرو ههای او در اشرف بعنوان نیروه های پیاده استفاده نماید.
با عدم موفقیت و طولانی شدن طرحهای از پیش تعین شده در عراق و فرا رسیدن پایان حکومت دولت بوش، رجوی نیز به تکاپو افتاده وبا کوباندن بر طبل جنگ در صدد تشویق سران جنگ طلب آمریکائی برای حمله به ایران است.
او که در رویای دست یابی و حکمرانی به ایران سر از پا نمی شناسد نا پر هیزی کرده وبا دادن خط چگونگی تهاجم به ایران به آنان هشدار میدهد که پس از بمباران مراکز نظامی و اقتصادی،حکومت ایران را منحصرا به او تحویل دهند!.
رجوی که همیشه مردم وایرانیان را ساده لوح و نا آگاه می پندارد علی رغم بر سر طبل جنگ کوبیدن دوستان فکس نیوزیش، اینبار مزورانه از سر گشاد شیپور دمیده و میگوید:
" برخی ساده لوحان گمان میکنند که تهدید جامعه جهانی، جنگ با این رژیم است ا ما بنا بر سه دهه تجربه ؛ ما قاطعانه بر آنیم که تهدید واقعی در رابطه با این رژیم " نه جنگ " است.
با ید گفت که در پشت پرده وطن فروشی جدید رجوی با سران آ مریکائی چه اتفاقی افتاده است که اینچنین قاطعانه نا پرهیزی کرده تمامی خط و خطوط استراتژی آتی خود را لو داده و جسورانه راهکارهای خیانت و و طن فروشی را پیشاپیش اعلام داشته است.
او در این پیام نیز پا از مرز خیانت فرا تر گذاشته وبا مرز بندی جدید مردم و ایرانیان مقیم خارج [ با هر مرام و عقیده سیاسی و…] که خواهان " نه جنگ " هستند را در دسته دوم واز حامیان رژیم ایران میداند. او که دم خروس جنگ طلبی اش در همین قسمت از پیام او بیرون زده است میگوید:
… اما هرگز از خطرات و عواقب " نه جنگ " و ادامه حیات این رژیم واینکه چه جنگهای هولناکتری را اجتناب نا پذیر می کند چیزی نمی گویند. "
او با دسته بندی جدید و تهدید همو طنان میهن پرست در خارج قصد دارد تا به خیال خام خود جبهه جدید ی را در حمایت از اربابان خود برا ی حفاظت منافع آنان در ایران بعد از حمله به اثبات برساند.
او که تاکنون همه استراتژی تروریستی و جنگی خودش را در این سه دهه شکست خورده میبیند نا امیدانه ودر پایان دوران حا کمیت شکست خورده بوش در منطقه، مزوارانه در صدد ایجاد جنگ دیگر برا ی مردم ایران می باشد تا شاید در خیال واهی خود چند صباحی به حکومت برسد.