بوش سوار بر اسب اطلاعات درباره ی ایران

گویی که دولت بوش بار دیگر برای خرید آ ن چه می خواست بشنود به بازار رفته است. این بارفروشنده یک گروه اپوزسیون ایرانی است که به بوش اطلاعات کثیفی داده است و او هم با تمام وجود دل به این اطلاعات باخته و روی آن ها وارد عمل شده است. آدمی متحیر می ماند که در عوض این اطلاعات بی ارزش چه پول هایی که به این افراد داده شده یا از چه اعمال آن ها که چشم پوشی شده است!

به هنگام آماده سازی جهت حمله به عراق، کاخ سفید گروهی از تبعیدی های عراقی را استخدام کرد که " اطلاعات " دقیقی که بوش می خواست را فراهم کنند. در حالی که بسیاری از این " منابع " چندین دهه در عراق نبودند،نظرات شان قابل اطمینان تلقی شد. از آن ها سئوال هایی پرسیده شد که پاسخ مطلوب را نشان می داد، سپس به آن ها وقت داده شد که دروغ های شان را؛ چه پیچیده،چه سر دستی چنان هدایت کنند که مناسب موقعیت باشد. اگر پاسخ " صحیح " را می دادند که به آن ها پاداش داده می شد؛ اگر پاسخ صحیح نمی دادند، دیگر آن ها را فرا نمی خواندند و " اطلاعات " آن ها کنار گذاشته می شد. چنین بود همه ی انواع " اطلاعات ارزشمندی " که ما درباره ی سلاح های کشتار جمعی صدام حسین به دست آوردیم.

بوش می خواست ثابت کند که ایرانی ها (و حکومت ایران) در حال آوردن اسلحه و مواد منفجره به عراق بوده است. مشکل این جا بود که همه ی افراد قابل اطمینان به آن ها گفتند که این موضوع بی اساس است، بنابراین آن ها به سراغ کسانی رفتند که می دانستند چگونه بازی در بیاورند. مطمئناً آن ها همه ی پتانسیل لازم برای پیش برد حمله به ایران و بد نمایاندن دولت ایران را داشتند. بله، شاید شما بگویید که این اعضای گروه مقاومت مسلح غیرقانونی بعید است همان محرمان اسراری باشند که ما درباره ی کارهای مخفیانه ی حکومتی که آن ها به دنبال سرنگونی اش هستند، با آن ها مشورت کنیم. و البته این کارشناسان دقیقاً می دانستند که اربابان آن ها چه می خواستند بشنوند. هنوز هم هیچ کدام از این ها دلیل نمی شود که به قابلیت اعتماد آن ها تردید داشت و یا هیچ کدام به این معنا نیست که هر یک از " اطلاعات " آن ها باید مستقلاً بررسی شود. بله، بیایید فوراً روی آن وارد عمل شویم، چرا که با دستور کار و مفاهیم از پیش تعیین شده ی ما جور است. چه مشکلی ممکن است پیش بیاید؟

آن ها هم همین کار را کردند. یک عده ایرانی را دستگیر کردند، از آن ها " بازجویی کردند " و حالا دارند آن ها را آزاد می گذارند که بروند.

شاید حیرت زده شوید اگر بفهمید که منبع اطلاعات، پنتاگون را بازی داده است. هیچ شاهدی وجود نداشت. عدم وجود شاهد و گواه نشان می دهد که ما با آدم هایی شدیداً خطرناک و نیرنگ باز سرو کار داریم. مطمئناً برخی افرادی که نمی خواهند در عراق برنده باشند پیشنهاد می کنند که فرضیات بوش درباره ی دخالت ایران بی اساس بوده است. کلید کار این است که هرگز ذهن خود را تغییر ندهید، مهم نیست که حقایق چه می گویند و یا عقل سلیم چه را می پسندد!!

به علاوه برخی آگاهان مخفی به ما خبر داده اند که ما اکنون هر روز در حال برنده شدن هستیم. در واقع این موضوع به ما کمک می کند که " لاچ نس مانستر " را نیز به سلاح های بیولوژیک مخفیانه ی کره شمالی ربط دهیم.  

 

tdugdale.blogspot.com

18نوامبر 2007

 

 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا