حرفی و سخنی با خانم مریم عضدانلو – قسمت دوم

والتر بنیامین در آغاز ظهور فاشیسم نوشته بود:

" تنها به خاطر آنان که این روزها امید خود را از دست می دهند، نور امید در دلهای ما تابیدن گرفته است."

خانم مریم عضدانلو، مسیر تفکر در دنیای مدرن به شاخص ها، هنجارها، اسلوب، متد، روش ها و شیوه های زیست فردی و اجتماعی منطبق با حقوق طبیعی و ذاتی انسانها منجر شده است. در این میان گذار به دموکراسی امکانپذیر نیست جز از طریق اتخاذ راهکارهای مسالمت آمیز، صلح جویانه و نافی تروریسم و ستیزه جویی.

انسانها در روزگار ما برای درک یکدیگر از آمریت در هدایت و رهبری، تمامیت خواهی در سیاست و کسب قدرت و یا مطلق انگاری ایدئولوژیک و بهره گیری از شیوه های خشونت طلبانه محض یا ترور افسار گسیخته، بیزارند و از مفاهیم و رفتار نابخردانه دوری می جویند.

خانم مریم عضدانلو، بایستی یاد آوری کنم در تفکر انسان مدرن دیالوگ و گفتگو، پلورالیسم سیاسی یک ارزش ذهنی، رفتاری و انسانی ست. زیرا فصل ممیزه انسان و حیوان بشمار می آید. پس روش های تروریستی از این منظر چیزی جز خوی و خصلت حیوانی بشمار نمی آید.

در جوامع توسعه یافته و برخوردار از نظام های سیاسی دموکراتیک افراد نه به خاطر رفتارهای حداکثری در خشونت و ایجاد رعب و وحشت و بکارگیری شیوه های تروریستی و ستیزه جویانه و یا دست زدن به اقدامات تهدید آمیز بر علیه مخالفان فکری و سیاسی خویش، بلکه به واسطه مهارت، علم و دانش، تجربه، لیاقت و شایستگی و نیز با اعتقاد و باور به اینکه در حیطه ی پدیده های انسانی و اجتماعی حقیقت مطلقی وجود ندارد که نقطه نظرات متفاوتی وجود دارد، مورد ارزیابی و قضاوت قرار می گیرند. بنا به این امر مشهود عقلانی که ذکر کردم انسان مدرن معتقد است همگان می توانند حامل بخشی از حقیقت باشند و هیچکس نمی تواند ادعا کند که همه حقیقت را در انحصار خویش دارد. این امر منجر به نفی تابوهای ذهنی، به زیر سوال بردن منطقی مشروعیت رهبری عقیدتی در مسائل و رویدادهای انسانی، سیاسی و تشکیلاتی و مهمتر از همه به هیچ انگاشتن دگم های ایدئولوژیک و تفکرات فرقه ای می گردد.

امروزه، خرد جمعی در هدایت زیست فردی و اجتماعی و رهبری جوامع توسعه یافته، پارامتر مشخص و پذیرفته شده ای ست که هم اکنون دنیای مدرن از آن بهره مند است.

خانم مریم عضدانلو، با این توصیف و توضیح، نیم نگاهی به مناسبات حاکم بر قرارگاه اشرف و آنچه که در لایه های زیرین تشکیلات مجاهدین و تحت رهبری شما و همسرتان می گذرد، به خصوصیات و ویژگی هایی بر می خوریم که در آن از آسودگی، دانائی و خردورزی خبری نیست.

بی شبهه، القاء دگم های ایدئولوژیک و تابوهای ذهنی تحت عناوین مقدس و انقلابی، فقدان آزادی در چارچوب نظام های سیاسی و دموکراتیک، ویژگی است که حیات تشکیلات تروریستی مجاهدین را توجیه می کند.

برای مثال آیا خودسوزی افراد برای رسیدن تشکیلات شما به اهداف مرحله ای اش با مفاهیمی چون دانایی، حق برخورداری افراد از زندگی و احترام به فردیت و ذات مستقل انسانها، همخوانی و سازگاری منطقی و عقلانی دارد؟

آیا خودسوزی افراد تشکیلات مجاهدین برای رهایی شما از بازداشت چند روزه در پاریس به لحاظ پرنسیب های اخلاقی و معیارهای زیست در جامعه مدرن و نظام های سیاسی دموکراتیک، توجیه صحیح، انسانی و حقوق بشری دارد؟

آیا سزاوار است که برای رهایی یک انسان از چند روز بازداشت، تعدادی از انسانها چون دوران کهن و عصر جهالت و وحشی گری، قربانی گردند.

بی شک، این پرسش ها و سوالات ذهن و وجدان شما را آزار خواهد داد.

خانم مریم عضدانلو، آیا تا به حال به جسد و پیکره سوخته شدگان نیروهای خودتان با تامل نگریسته اید؟ که چگونه در عصر تحولات دموکراتیک، انفجار اطلاعات و عقلانیت انتقادی، عده ای جوان کم سن و سال با القائات ایدئولوژیک، قربانی فردی شوند که نمی خواست چند روز بازداشت در کشوری با نظام سیاسی دموکراتیک را تحمل کند؟

خانم مریم عضدانلو، بی تردید، فرار از واقعیت و مخدوش نمودن مفاهیم شاید برای مدتی کارساز باشد، اما رهایی از سایه سنگین وجدان، همیشگی نیست و روزی خواهد رسید که وجدان تان بر ذهن شما خیمه خواهد زد، اگر به گناهان و رفتارهای نابخردانه تان فروتنانه اعتراف نکنید و مسیری را که در پیش گرفته اید مورد بازنگری و واکاوی خردمندانه قرار ندهید. آرش رضایی    

 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا