نقد مناسبات فاشیستی حاکم بر قرارگاه اشرف – قسمت 27

میزگرد نقد مناسبات فاشیستی حاکم بر قرارگاه اشرف – قسمت بیست و هفتم

آرش رضایی: آقای رحمانی شما مناسبات حاکم بر قرارگاه اشرف را تشبیه می کنید به وضعیتی که متعفن بود یعنی موقعیتی ناهنجار و نامطلوب داشت و ویرانگر ذهن و روان افرادی ست که در آنجا بسر می برند. این حرف شما خیلی ناامید کننده و یاس آور است. آیا براستی تشکیلات مجاهدین مبدل به گردابی هولناک برای حتی افراد خودش شده است؟

قادر رحمانی: بله دقیقا. من در صحبت های قبلی خودم، روابط درونی تشکیلات رجوی را به آشغال دونی تشبیه کردم و معتقدم بوی چندش آور آن اغلب افراد فریب خورده و تحت اسارت در تشکیلات مجاهدین را نیز بسیار آزار می دهد. ببینید همین رهبری و شورای رهبری که رجوی خیلی روی آن در مقاطعی مانور تبلیغاتی داد و در بوق و کرنا دمید و گفت زنها برای اولین بار از ستم تاریخی رها شدند و در مقام و جایگاه حقیقی خودشان قرار گرفتند در حقیقت گزافه گوئی بیش نبود. برای مثال فلان دختری که در آلمان یا امریکا شکار شد و به تور رابطین سازمان افتاد، به قرارگاه اشرف منتقل می گردد در جریان هیاهوی انتخاب شورای رهبری مسئولین سازمان به ما با افتخار گفتند: او نیز عضو شورای رهبری است. در حالی که برای اغلب ما سوال شده بود چگونه ممکن است خانمی که دو یا سه سالی هوادار سازمان شده و سوابق تشکیلاتی او و حتی توان تئوریک و سیاسی اش در حد و اندازه ی بسیاری از کادرهای رده بالای مرد سازمان نبود در چنین مدت کمی تا سطح شورای رهبری سازمان ارتقاء یابد؟ در حالی که به هیچ وجه شایسته آن نبود‼. واقعا خیلی از مفاهیم و معانی در تشکیلات رجوی لوث شده است. برای ما قابل هضم نبود چنین رفتارها و ادعاهای کاذب. سوال این بود، دادن رده های تشکیلاتی آن چنانی به خانم ها چه معنایی میدهد؟

آرش رضایی: البته آقای رحمانی، فکر کنم در آن مقطع خاص مسعود خیلی زیرکانه و هوشیارانه ترفند شورای رهبری زنان و بحث رهایی آنان از ستم تاریخی را به پیش کشید از نظر خیلی از ما که ناگزیر نظاره گر این بازی های بی معنا و عبث شدیم مشخص بود، مسعود قصد خاصی از این کار داشت و بدون دلیل موضوع شورای رهبری زنان را به پیش نکشیده است. در حقیقت مسعود برای حفظ موقعیت رهبری مادام العمر خودش در تشکیلات در جستجوی حفاظی بود این حفاظ از ارتقاء دادن جایگاه تشکیلاتی مریم آغاز می شد و تا بحث شورای رهبری زنان ادامه می یافت. می توان به جرئت گفت: شورای رهبری زنان همانطور که شما اشاره کردید همچون توری ست که مسعود دور خودش کشید تا حتی کسی تصور نفوذ به موقعیت رهبری او را نکند. و این موضوع، ترفندی روانشناختی و کاملا حساب شده بود تا مسعود از زنان برای اعتبار دادن به جایگاه و موقعیت اسطوره ای و کاریزماتیک رهبری خودش بهره ببرد. در درازمدت نیز رهبری تام و تمام او بر افراد تشکیلات تضمین می شد. بالواقع مسعود با چنین حفاظی که برای حفظ جایگاه رهبریش تدارک دید زمینه سازی کرد تا کسی به خود جرئت ندهد کاریزمای او را مورد پرسش و یا نقد قرار دهد.

میزگرد نقد مناسبات فاشیستی حاکم بر قرارگاه اشرف - ارومیهقادر رحمانی: تحلیل درستی بود. ببین آرش جان، در رابطه با موضوع فوق دوست دارم به نکته ای اشاره کنم فکر می کنید شریف یا همان مهدی ابریشمچی در ماجرای از دست دادن مریم به عنوان یک همسر دائمی دچار تناقض نشد صدرصد شد ولی چون وابسته به مسعود بود و از خود چیزی برای ارائه کردن نداشت مجبور بود از دست دادن همسرش مریم را تحمل کند. جالب اینکه به شریف بعدها تحمیل شد تا زیر دست همسر سابقش قرار بگیرد و موقعیت تشکیلاتی برتر خود را نیز به نفع مریم از دست داد. این یعنی اوج ناتوانی یک انسان و تحقیر در حد نهائی. شریف هم اکنون از نظر تشکیلاتی زیر دست چه کسی کار میکنه؟ زنی که دیروز به شورای رهبری انتخاب شده و شریف بایستی علیرغم همه سوابق تشکیلاتی اش به این حقارت تن بدهد.

آرش رضایی: منظورتون خانم معصومه ملک محمدی ست که مسئول تشکیلاتی شریف در یک مقطعی شده بود؟

قادر رحمانی: بله. شریف این اواخر در بخش روابط خارجی عراق تحت مسئولیت معصومه ملک محمدی بود شاید به خاطر این اتفاق دچار تناقض شده بود اما وابستگی ذهنی و روانی به مسعود جرئت رویارویی با واقعیت را از او گرفته است. همه می دانیم مسعود از نظر روانی بر شریف تسلط کامل دارد.

آرش رضایی: آقای رحمانی به نکته خیلی تامل انگیزی اشاره کردید. واقعا چگونه می توان چنین تناقضات ویرانگری را به نفع پویایی، آزادی و “پاسداشت فردیت آدمی ” سر و سامان داد؟

ناصر سید بابایی: معمولا در نشست ها وقتی مریم حرف میزد من از سر کنجکاوی به مهدی ابریشم چی خیره می شدم و سعی داشتم واکنش های ایشان را زیر نظر داشته باشم بعضی وقتها به مهدی ابریشمچی (شریف) نگاه که می کردم نوع حرکاتش و یک جورایی طرز نگاهش نشان میداد خیلی ناراحت است. چون اغلب مریم پیش مسعود می نشست و مسعود با خنده و با چهره ای بشاش با مریم حرف میزد و این صحنه ها برای ابریشم چی خیلی ناراحت کننده بود. طرز حرکاتش و نوع نگاههاش داد می زد شریف برای از دست دادن مریم ناراحت است.

آرش رضایی: شما از حالتش و از طرز نگاهش به این موضوع پی بردی و در تایید برداشت شما به یاد آوردم بخشی از خاطرات منصور تنهایی را که هم اکنون در این نشست تشریف دارند منصور اشاره داشت به موضوع دلخور شدن شریف در نشست هائی که مریم و مسعود کنار هم می نشستند و با هم صمیمانه حرف میزدند. منصور در خاطراتش نوشته است: بارها در نشست های عمومی شاهد بودم هنگامی که مریم با مسعود با هم خوش و بشی می کردند شریف (مهدی ابریشم چی همسر سابق مریم) بناگاه سیگاری روشن می کرد و با ناراحتی از نشست خارج می شد و به بیرون می رفت. و اغلب بچه های حاضر در نشست که شاهد ماجرا بودند به همدیگر می گفتند: شریف از دیدن مریم و مسعود در کنار هم ناراحت می شود و قادر نیست از دست دادن مریم را برای خودش حل کند.

سعید باقری دربندی: من هم شاهد ناراحتی شریف در چنین نشست هایی بودم و به خودم می گفتم شریف هنوز نتوانسته است از دست دادن همسر سابق خود و تعلقش به مسعود را حل کند. چنین احساسی نسبت به شریف داشتم. به خصوص وقتی بیست و چهار نفر از اعضای شورای رهبری انتخاب شد و نام شریف در میان آنها نبود. چون همه اعضای شورای رهبری زن بودند که تحت مسئولیت مسعود قرار داشتند.

ادامه دارد…

مکان گفتگو: انجمن نجات دفتر آذربایجانغربی

تنظیم از آرش رضایی

مسئول انجمن نجات دفتر آذربایجانغربی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا