اتحادیه اروپا، تروریسم، مجاهدین

مقوله تروریسم امروز بغرنج ترین و مخوف ترین موضوع مطرح در بین همه است که دولتها سعی میکنند در جهت منافع ملی، منطقه ای و فرامنطقه ای خود از آن استفاده و سوء استفاده مطلوب و لازم را بکنند و دقیقا مثل یک برگ یا چک سفید هر زمان هر طور که بخواهند رل مورد نطر خود را بازی کنند.

آنچه ما امروز شاهدش هستیم پیشبرد یک جنگ صلیبی است با انگیز های متفاوت – که بررسی همه ابعاد آن خارج از موضوع این نوشته است – و بیشتر تحقق خاورمیانه بزرگ در حهت ایجاد جهانی شدن نظام سرمایه داری یا همان جامعه آرمانی نو محافظه کاران آمریکائی و نئولیبرالیسم میباشد.

عدم شناخت ما از تبلیغات هدفدار رسانه های عمومی که از کانالهای خاصی تغذیه میشوند در درجه اول سبب خواهد شد در کنش و واکنش با جنگ طلب ها قرار بگیریم و همسو با آنها شده و عملا در جبهه آنها قرار بگیریم و فاکتور بسیار روشن، ساده و قابل فهم اش این است که این مدعیان مبارزه با تروریسم از شعور انسانی و اخلاقی تهی هستند و تنها چیزی که هرگز برایشان اهمیت ندارد مردم و حقوق مردم است که با شعار دروغین امنیت برای خود به کشورهای دیگر تجاوز نظامی کردند مردم بیدفاع عراق و افغانستان و.. را بیشرمانه بمباران میکنند و میکشند تا امنیت منافع خودشان را تامین کنند نه امنیت مردمشان را! چگونه میشود برای دفاع از مردم خود!؟ مردمان سرزمینهای دیگر را بمباران کرد؟ و میبینیم و شاهدش هستیم که هیچ استانداردی در عملکرد و رفتارشان مشاهده نمی کنیم و از همان ابزار و روشی بیرحمانه استفاده میکنند که تروریستها بیرحمانه از همان ابزار و روشها استفاده میکنند اما تروریسم در هر حال تروریسم است و اگر محصول تروریسم ایجاد ترس، ناامنی، ویرانی، جنگ و کشتار جنون آمیز است پس بنابراین از هر گونه تحلیل دوگانه باید بپرهیزیم و این از مسئولیت ما نشات میگیرد.

همانطور که بیان کردم مبارزه با تروریسم محمل و پوششی است در جهت پیشبرد منافع اقتصادی در سطح، و بلعیدن و یکدست کردن جهان و ایجاد نطم نوین جهانی مورد نظر باندهای صاحبان سرمایه های جهانی! و دقیقا میبینیم که دو جلسه سازمان ملل – اولی در یکی از شهرهای افریقای جنوبی و دومی در یکی از کشورهای اروپایی در چند سال گذشته – حتی نتوانست به تعریف مشخص و واحدی از تروریسم دست یابد. راستی چرا؟ آیا موضوع پیچیده ای است؟ بنظر من هرگز!

اگر تعریف بنیادین از تروریسم صورت بگیرد و همه ملزم باشند جهان بطور اتوماتیک مسیر صلح و دوستی را خواهد پیمود و اگر این تعریف بنیادین پایه و ملاک قرار بگیرد اولین کسانی که مورد اتهام قرار میگیرد دولتهای موجود در جهان است. تروریستها با بمب و اسلحه اهدافشان را به پیش میبرند مگر دولتها همین کار را نمیکنند و آیا مگر اسلحه و بمب و مواد منفجره را دولتها تولید نمی کنند؟

پس تعریف اساسی تروریسم اینست که تروریسم برای پیشبرد هدفش از اسلحه استفاده میکند یعنی درست همان کاری که حاکمان به این کار مشغولند پس نباید انتظار داشت در سازمان ملل تروریسم توسط کسانی تعریف شود که همه شان در حال مسابقه تسلیحاتی هستند و این مقوله ها از مسئولیتهای انسانهای مسئول و معتقد به صلح است نه دولتها و نمایندگانشان!

در حال حاضر مشکل و مسئله اساسی جهان تروریسم نیست بلکه فقر و گرسنگی، گرمایش زمین، طبقاطی شدن عمیق جهان، وجود استبداد و اختناق و فقدان عدالت و آزادی میباشد و تروریسم هم یکی از ناهنجاریهایی است که بازتاب روانی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و تاریخی است و از این شناخت ناشی میشود و راهکارهای خود را دارد که بکار گیری اسحله و جنگ و کشتار راهکار اساسی آن نیست.

واقعه تراژیک 11 سپتامبر شوک بزرگی به جهان وارد آورد و جهان توجه اش به این مسئله جلب شد، که هیئت حاکمه آمریکا توانست به لحاظ تبلیغاتی آنرا در جهت خطوط پشت پرده و پنهان خود به آن سمت و سو بدهد و در بستر همین زمینه سازی توانست متحدین خویش را بدون هیخ مانعی دور خودش جمع کند و جنبش صلح جهانی را به عقب براند چرا که فاجعه 11 سپتامبر همه مردم جهان را درگیر احساس عمیق انسانی و همدردی کرد و این فرصتی شد برای دولتها که از فیلتر مردم که در جبهه صلح طلب هستند براحتی عبور کنند و پیمانهای فرا منطقه ای شکل بگیرد! اما دقیقا سوال اساسی و اصل مطلب این است که فجایع تاسف بار به توان ده برابر 11 سپتامبر در همین یکی دو دهه که در جهان بوجود آمده است در کدام یک آز آنها حتی از همکاری و همپیمانی دولتها خبری شد بلکه میبینیم حتی دولتها در یک طرف قضیه بوده اند و به آن دامن زده اند و یا وقتی در جهت تامین و استمرار منافعشان نبوده سکوت پیشه کردند از جمله جنگ ویرانگر ایران و عراق، کشتار روآندا، بمباران حلبچه، کشتار مردم فلسطین، فاجعه انسانی در جنوب سودان، و.. و… و تا همین امروز فاجعه انسانی در غزه یعنی محاصره یک ملت 5/1 میلیونی در فقر و گرسنگی، کمبود امکان درمانی و سوخت و…!

پعد از 11 سپتامبر جهان وارد مرحله تازه ای شد و مجموعه تحولات سریعی شکل گرفت و مجموعه اقدامات و واکنشهایی شکل گرفت و کنترل تحت عنوان امنیت به حریم شخصی شهروندان هم کشیده شد و امنیت حقوقی شهروندان به خطر افتاد و حقوق بشر بصورت کلان نقض شد و میشود و کنشهائی صورت گرفت از آن جمله در آمریکا و اتحادیه اروپا یعنی تنظیم لیست گروه های شناخته شده تروریستی که کاملا در مرحله ابتدائی قرار دارد و هدفهای خاصی را دنبال میکند و هر کس بدلیل منافع زمانی و مکانی آنرا به نفع خود تفسیر میکند و کستاخانه به تروریست بد و خوب تعبیر میشود

این عمل و نامگذاری از جانب اتحادیه اروپا جنبه تقلیدی و دنباله روی از آمریکا است و علاوه بر نشانه همدردی نشان دادن همپیمانی با اقدامات یکطرفه و یکه تازانه دولت آمریکا میباشد و با اینکه انگلستان و اسپانیا پدیده شوم تروریسم را تجربه کرد و مردم بیدفاع قربانی این جنایات ضد انسانی شدند و در آلمان این اعمال خنثی شد ولی متاسفانه میبینیم بطور محتوائی این پدیده شناخته نشده و بسیاری پدیده تروریسم را پشت سر نگذارده اند و حتی حساسیت کافی و لازم وجود ندارد و بسیاری از سیاستمداران از هیچ پرنسیب اخلاقی در این زمیته برخوردار نیستند و تعهد اساسی در قبال این مسئله ندارند!

از جمله بی پرنسیبی های که در بعضی از محافل حقوقی اتحادیه اروپا مشاهده میکنیم رفتار غیر مسئولانه شان در قبال یک فرقه تروریستی خطرناک و وحشی ایرانی بنام مجاهدین خلق است که جنایات بیشمارش بر هیچکس پوشیده نیست و جای بسیار تعجب است که هیچگونه خط مشی اصولی و ثابت در قبال این سازمان تروریستی وجود ندارد و سیاستهای پشت پرده با تغییر منافع روزانه شان مدام در حال یک بازی دگردیسی شده است و دقیقا یک بازی ناشیانه و خطرناک از آن جمله:

1- اقدام لابی تروریستها در پارلمان اروپا و دعوت از یک جنایتکار جنگی شناخته شده بنام مریم قجر عضدانلو (رجوی) زیر پا گذاشتن ارزشهای پایه ای شناخته شده در جوامع اروپایی و نزد مردم اروپا میباشد ارزشهای که مردم اروپا برای آن جانفشانی های زیاد کرده و در حفظ این ارزشها کوشیده و بهای زیادی پرداخته اند! سوال این است آیا پارلمان اروپا حاضر است رهبر القائده یعنی بن لادن را به مقر اتحادیه بپذیرد؟ و این در حالیست که مجموعه القائده و طالبان صدها برابر از فرقه تروریستی مجاهدین قدرتمند تر و پر نفوذ تر است و اگر حرف شنوی از لابی ترورستها در پارلمان اروپا داشته باشد به صلح و آرامش منطقه کمک میکند و منافع و امنیت اتحادیه اروپا بیشتر تامین میشود و اگر جواب منفی است پس چرا یک قاتل جنایتکار باید در جایگاه مردم صلح طلب اروپا حضور داشته باشد؟ چه توجیهی برای این عمل غیر اصولی وجود دارد؟ کدام منافع بالا تر از شعور و حرمت مردم اروپا عمل میکند؟ چه سیاست و دکترین وجود دارد که به افکار عمومی توضیح داده نمیشود؟ دعوت از این تروریست جنایتکار حرفه ای زمانی صورت گرفت که یک هیئت از قربانیان این فرقه مخوف مناسبات ضد انسانی آنرا افشا کردند و خانم نسرین ابراهیمی از عقیم کردن زنان در پایگاه محل استقرار این فرقه یعنی اشرف خبر داد و برای خنثی کردن اطلاعات و اخبارمنتشر شده لابی تروریستها کوشیدند این جنایات را خنثی کنند و آنها را از عواقب آن نجات دهند و چند نماینده پارلمان اروپا و حامی تروریستها امداد غیبی و ناجی تروریستها شدند!

2- دیدارآقای دکتر آلخو ویدال کوادراس روکا، نایب رئیس پارلمان اروپا و هیئت همراه از قرارگاه تروریستی فرقه مجاهدین خلق در عراق یعنی پادگان اشرف بدون اعلام هیچگونه برنامه کاری مشخص و گزارش علنی دقیقا تامین کننده منافع تروریستهای فرقه مجاهدین خلق بوده و این فرقه بعنوان یک ابزار گسترده تبلیغاتی از آن بهره جست و دقیقا اصل مطلب هم همینجاست که سیاستمداران اروپائی برای این فرقه تروریستی در حد سود جوئی تبلیغاتی ارزشی ندارند – بیاد دارم دستیاران رجوی دنیای خارج از فرقه را منجمله اروپا را جهنم مینامیدند و اروپائیان را فاسد مینامیدند نمونه بارزش شهروندان اروپائی هستند که وفتی این فرقه را تجزیه و تحلیل اصولی کرده اند مورد انواع دشنامها و فحاشیها قرار گرفته اند منجمله خبرنگار شجاع سوئدی از شهر استکهلم که صحبتهای نماینده آمریکا را در کنفرانسی در استکهلم، مبنی بر اینکه زنان در قرارگاه اشرف مورد تجاوز جنسی مردان فرقه قرار گرفته اند به چاپ رسانده بود چگونه توسط یکی از عوامل مزدبگیر و بی پرنسیب فرقه بنام زری اصفهانی به فحاشی گرفته شد و این خانم محترم سوئدی را فاحشه نامید و معلوم شد که از طرف مریم قجر عضدانلو ماموریت پیدا کرده است برای چنین دریدگی بیشرمانه! و باز هم فرقه مذبور برای اینکه بتواند این جنایات خود را خنثی کند عوامل و مواجب بگیرهای خود را از سرتاسرکشورهای اسکاندیناوی بسیج کرد تا در مقابل دفتر روزنامه تجمع کرده و تهدید کنند و مریم قجر عضدانلو در اوج ذلت و آبرو باختگی در پیام تلفنی دست اندرکاران و خبرنگار روزنامه مربوطه را رزیم مال کرد و از مغز علیل و ذلیل یک قاتل حرفه ای جنایتکار بیش از این که نباید انتظاری داشت – و فرقه مربوطه دست پیش از هیئت مربوطه گرفت و درست زمانی این دیدار را برنامه ریزی کرد که باصطلاح بمناسبت یکی از روزهای نامگذاری شده فرقه بود بنام سالگرد انتخاب مریم قجر عضدانلو جنایتکار بعنوان رئیس جمهور خیالی و باسمه ای، و هر چه فرقه رجوی تخم مرغ در سبد داشت سنگ تمام گذاشت و یکجا همه را روی میز هیئت مربوطه گذاشت از نواختن اثر بتهوون تا دو شیخ عراقی که شاید چند تایی هم اعضای فرقه بودند که گریم شده بودند و لباس عربی پوشیده بودند…!

نکته ای که میباید مورد توجه قرار بگیرد اظهارات غیر مسئولانه هیئت مربوطه است نه بدلیل اینکه ارزش حقوقی و علمی دارد بلکه بدلیل غیر مسئولانه بودن و ضد علمی بودنش منجمله سخنران اول (اگر اشتباه نکنم) از نروژ که گویی رجوی ناشیانه برایش انشای تخیلی روانپریش یک مبتدی یا بهتر بگویم برده یک فرقه را نوشته است و ما ایرانیان مسئول بیاد داریم که رجوی با همین شعارهای توخالی به پابوس صدام حسین رفت و پیمان مزدوری بست و به چه سرنوشت و خفت و خواری دچار شد و باز من بیاد دارم که وقتی اسیر در این فرقه مخوف بودم در اثر بازتاب روانی فرقه حتی یک لحظه این آموزه های رهبری فرقه و شعارها و تخیلات فرقه ای از ذهنم عبور میکرد مثل سراب ناپایدار بود و مثل حبابی در جا میترکید و تن دادن به این شعارها و افکار روانپریش یکی از مشخصه های ایدئولوژیک است که موجودیت انسان را در خطر میاندازد و انسان را از هویتش تهی میکند و این قانونمند است و فرقی نمیکند این مشخصه در چه کسی است و همه جا یکسان عمل میکند خواه نماینده مجلس نروژ میخواهد باشد یا نماینده پارلمان اروپا و هر پست و مقام و منصب در هر کجای دنیا!

الف – سطح برخورد شما میبایست استاندارد جوامع اروپایی و پارلمان اروپا باشد.

ب – هدف شما میبایست بر مبنای حقوق بشر و در جهت صلح باشد که این در گزارش شما به پارلمان اروپا مشخص خواهد شد که آیا شما حامل راهکار انسانی برای اسیران این فرقه مخوف و خانواده های داغدار و دردمندشان هستید یا سرمایه گذاری روی سردمداران جنایتکار فرقه، که در ایصورت: عمیقا برای شما و پارلمان اروپا متاسف و متاثرم. و متاسفم باطلاع برسانم که در موضع ضعف و انفعال در قبال جمهوری اسلامی هستید و از قبل مات شده اید و بازی را باخته اید و فواعد بازی را بلد نیستید و اگر این فرقه مرداب شده قابل اعتماد و استفاده و بهره داری بود پنتاگون و نئوکانها افسار آنرا خود بدست میگرفتند و تمام سوز شده تحویل شما نمیدادنند که باعث آبروریزی بیشتر شما و بقیه همکاران شما و پارلمان اروپا خواهد شد!

پ – اینگونه رفتار آینده سیاسی و منافع شخصی شما را بخطر خواهد انداخت و قربانی سیاستهای پشت پرده خواهید شد.

ت – مردم ایران شما و هیچکس را فراموش نخواهد کرد انتخاب برای شما بسیار ساده و کم هزینه است در کنار مردم دوست داشتنی ایران برای تحقق دمکراسی و صلح و دوستی، یا در جبهه تروریستهای وحشی مجاهدین خاق این قاتلین مردم ایران و همدستان و مزدوران صدام حسین در کشتار کردها و شیعیان عراقی در سال 1991! لطفا از جیب مردم ایران برای منافع شناخته شده هزینه نکنید و حرمت و شرافت انسانی ایجاب میکند از این قاتلین حرفه ای سازمان یافته و جنایتکاران جنگی فاصله بگیرید و دنیای شیرین عشق، آزادی و حقوق بشر را عمیقا و بطور مادی تجربه کنید!

ث – اگر طرفدار حقوق بشر هستید و صلح طلب هستید لطفا با جدایی طلبان باسک ملاقات کنید ازآانها حمایت کنید و به پارلمان اروپا دعوت کنید که اینکار برای شما آسانتر است چون هم ویژگی روانی شان با شما مشترک است هم تربیت و فرهنگ اروپایی دارند و هم زبان شما را میفهمند و هم حرف شنوی بیشتر دارند (و دیگر مجبور نیستید افسار فرقه زبان نفهم مجاهدین خلق را در دست بگیرید و مواظب باشید تا رم نکنند تا آبروی شما برود و شرط بندی را ببازید) و یا چنین پروژه ای را در ارتباط با شاخه سیاسی ارتش « شین فین » در ایرلند پیش ببرید یا اتا، که به صلح در بخشی از اتحادیه اروپا خواهد انجامید! اما مطمئنم که نه شما و نه هیچ نماینده ای در هیچ جای اتحادیه اروپا و جهان جرات نمیکند در خفا به این مسئله فکر کند و منافع شخصی اش را منجمله حقوق کلان نمایندگی پارلمان را بخطر بیندازد و بهای این گستاخی همان ممنوع ورود بودن به پارلمان اروپا و اخراج بلادرنگ از آن میباشد!

ج – عمیقا برای شما و همکاران شما متاثر و متاسفم که یک پروژه سوخته و ناقص را به پیش میبرید که فکر میکنید مردم ایران جهان سومی هستند و رفتار و اعمال شما را نمی فهمند ما نیک میدانیم اگر سیستم جمهوری اسلامی در محدوده اروپا بود و یا متحد اروپا بود دیگر محمل حقوق بشر و.. جایی در پروژه شما نداشت ما درک میکنیم که ایران در منطقه ژئوپلیتیک خاورمیانه قرار دارد و در جهت منافع کلان و بلندمدت آمریکا و اتحادیه اروپا و نظام نوسرمایه داری باید تعین تکلیف شود و امیدوارم این ماموریت نافرجام به شما محول نشود تا بر اسب مرده سواری بدهید! و عمیقا برای شما متاسفم که همان جمهوری اسلامی به شما نیشخند خواهد زد و شما و پارلمان اروپا عمیقترین و کشنده ترین ضربه را به جنبش دمکراسی خواهی مردم ایران خواهد زد!

چ – در دیدگاه من جایی برای تمسخر و توهین وجود ندارد و آنچه میگویم و بدان اعتقاد دارم از اعتقاد و ایمانم به عشق، آزادی، صلح، عدالت و برابری و سرنوشت وطنم و مردمم سرچشمه میگیرد و متاثر از قوانین و قواعد دنیای مجازی نیست و آنچه بیان میکنم از شناخت ناشی میشود

و به اطلاع میرسانم: 1 – بلحاظ روانشناسی و جامعه شناسی رئیس جمهور بودن و نماینده پارلمان بودن دلیل بر آگاه بودن نیست 2 – سخنان هیئت نمایندگی تان در پادگان تروریستی اشرف از هیچ روحی برخورد ار نبود و از هراحساسی تهی بود و ناشی از جبر محیطی و سیاه کاری بود و دقیقا مثل آن میمانست کلماتی بی هدف و بی محتوا و بدون هیچ جوهری و با فشار تناقض به آسمان رها میشوند تا سرگردان به هر سو میخواهند بروند و سخنان نماینده پارلمان نروز نیاز به روانکاوی دارد تا یک آدم مسئول! و بقیه نظرات حتی نیازمند آنالیز نیست و قبل از شما مروین دایملی از مجلس سنا یا کنگره آمریکا شعار امروز مهران فردا تهران داده بود که هم خودش فهمید کشک است و هم تاریخ مصرفش تمام شد و امیدوارم شما به بلای ایشان مبتلا نشده باشید 3 – اگر از سر سیاست چنین اظهاراتی کردید آفرین به هوشمندی!؟ شما، وگرنه به زندانهای مخفی مجاهدین منتقل میشدید تا فیل هیچکس هوای شهر دیوانه خانه و کشتارگاه و سلاخ خانه و جنون آمیز اشرف را نکند و یا که خیلی شانس میاوردید توسط شورای رهبری و شکنجه گران مخوف شکنجه میشدید و یا سم به شما تزریق میشد و تازه بخت به شما روی میآورد و توسط مریم قجر عضدانلو مفتخر! مجاهد شهید از پارلمان اروپا لقب میگرفتید! این یک طنز تلخ نیست بلکه صدها شاهد و قربانی در روز دادگاه جنایات جنگی علیه مسعود و مریم رجوی جنایتکار شهادت خواهند داد 4- گذر زمان پیش رو ثابت خواهد کرد که هدف شما در جهت صرف موازین و حفوق انسانی بود یا نه؟ وقتی باصطلاح همان جشن فرقه ای را نگاه میکردم و شما در آن حضور داشتید تمام مراسمها و حرکات جبری و تصنعی و بیروح و بیرمق بود و اساسا محتوائی نداشت حتی حرکات سران جنایتکار فرقه کاملا تصنعی و دیکته شده و یک بازی ابلهانه بود و اسیران فرقه حتی توان بلند کردن آفیشها را نداشتند و توان روانی دولا راست شدن را نداشتند و شعارها و هلهله هایشان را نمیتوانستند تکرار کنند و استمرار بدهند و لختی و کسالت و کهولت و خستگی مفرط در تمام افراد و مراسم دیده میشد و کاملا مطمئم تمام آن اسیران در ذهن و روان فریاد میکشیدند و از شما تمنا میکردند تا آنها را با خود از آن دوزخ حقیقی و وحشتناک نجات بدهید و با خودتان از شهر قرون وسطایی اشرف (مریم قجر عضدانلو) خارج کنید!!! و برای گرامی داشت حرمت انسانی میگویم آنچه من بدان آگاه هستم در حالی که شما شاهد جشن و سرور دروغین بودید و تعریف و تمجید میکردید من جنایت و خیانت به انسانیت را تماما آنجا میدیدم که چگونه انسانها زنده زنده در حال مردن هستند و عمیقا متاثر شدم 5 – باطلاع عموم و شما برسانم که تعداد معدودی از زندانیان در زندان جمهوری اسلامی بعد از افتضاح جنسی مریم قجر عضدانلو با مسعود رجوی موسوم به انقلاب ایدئولوژیک کذائی، بدلیل تخیلات روانپریش این واقعه شرم آور را با استفاده از سوره مریم در قرآن با مادر مسیح پیامبر شما مقایسه کردند و بدلیل پوچی این تفکر بیمارگونه یا هرگز به مجاهدین نپیوستند و یا اگر به عراق آمدند اولین کسانی بودند که با مجاهدین در افتادند و از آنها جدا شدند یعنی همان نیروهای خلص ایدئولوژیک! یعنی ما بلحاظ بعد زمانی و مکانی 25 سال و بلحاظ جامعه شناسی صدها سال با افتخار تمام از هیئت همراه شما جلو هستیم و جلوتر از رنسانس زمان حال حرکت میکنیم که وارد محتوای این مقوله در اینجا نمیشوم و خوشبختانه جامعه ما در حال گذار بزرگ میباشد و بیشک نیازمند همیاری تمام انسانهای عمیقا انساندوست و صلح طلب هستیم نه جنگ افروزان و جنگ طلبان جهانی! 6 – به شما و همه اطمینان میدهم اگر یک روزی درب پادگان تروریستی اشرف باز شود اسیران در بند مثل زندانیان ابوغریب با فریاد و شیون از آنجا فرار خواهند کرد که آن صحنه تاریخی را همه بخاطر دارند 7- بهر حال چرخ تولید و بازار کارخانجات کثیف اسلحه سازی باید بچرخد و آنها نیازمند نیروی مزدور و جاسوس و خیانت پیشه هستند چه کسی بهتر از فرقه وحشی تروریستی مجاهدین خلق! سوال اساس اینست: دکترین جدید در حال احیا در نزد بخشی از سیاستمداران اروپایی همکاری با تروریستها را بهترین راه بازاریابی برای اسلحه های کثیف میداند؟؟؟ 8 – نتیجه بی مسئولیتی ها و عدم حساسیتها در قبال امنیت شهروندان این خواهد بود که تروریسم بلحاظ فرهنگی و اجتماعی و بستر ایدئولوژیکی اش کالبد شکافی نشود و این علم و آگاهی به جامعه منتقل نشود و جامعه در قبال آن واکسینه نشود و بدتر و نابخشودنی تر اینکه به تروریسم جامه قانونی بپوشانیم و محصول این وضعیت بی بند و باری همان تراژدی خواهد بود که دانشجویان لهستانی و..در یک شوی بغایت مسخره در پاریس شرکت کنند و همنشین یک جنایتکار خونخوار بنام مریم قجر عضدانلو این تروریست جانی شوند 9- مردم بزرگ ایران نیازمند ناجی و قیم نیستند و نیازمند اپوزیسیون سازی و اپوزیسیون پروری نیستند و خوشبختانه این مرحله را طی کرده اند و مخصوصا فرقه مجاهدین خلق را دشمن ایران و ایرانی و مزدور صدام میدانند و متنفرترین باند نزد ایرانیان در داخل و خارج از کشور فرقه بزهکار و تبهکار مجاهدین خلق است و اپوزیسیون حقیقی در داخل ایران است و علم کردن باندهای عقب افتاده توهین به شعور مردم ایران و از عدم درک جنبش دمکراسی خواهی در ایران ناشی میشود 10 – من در 4 زندان در قلعه بدنام اشرف بمدت هفت ماه و نیم زندانی بودم و شاهد بسیاری از جنایات ضد انسانی هستم و من شاهد زندان مخوف دبس هستم و حاضرم با هر مرجع ای به عراق رفته و موقعیت این زندانها را نشان بدهم و همبندان زندانی را که مجبور شدند در آنجا بمانند معرفی کنم! 11 – در ارتباط با اسیران فرقه مجاهدین خلق فقط و فقط یک عمل انسانی وجود دارد انحلال بلادرنگ سلاخ خانه اشرف و نجات دادن اسیران از دست مافیای فرقه ای مجاهدین با همکاری و نظارت صلیب سرخ جهانی حتی در کشور مقصد و درمان این قربانیان و فراهم آمدن امکان ملاقات آنها با خانواده هایشان که سران این فرقه جنایتکار سه دهه است آنها را از این موهبت محروم کرده اند و بلاخره محاکمه عاذلانه سران جنایتکار فرقه!

بامید سربلندی و بهروزی مردم ایران و مردم تمام جهان!

بامید نابودی کارخانجات کثیف اسلحه سازی!

نابود باد جنگ و کشتار و بیعدالتی!

زنده و جاوید باد صلح جهانی و معرفت انسانی!

فرزاد فرزین فر

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا