آتش به جان رهبری فرقه رجوی

” اخباری را دریافت کرده‌ایم که در لایه‌های بالایی‌ سازمان در حد مسوؤلان رده سوم و چهارم‌ آنها این دیدگاه به وجود آمده است که وضعیت سازمان در کشور عراق محصول مدیریت غلط رهبری رجوی است و آنها به این نتیجه رسیده‌اند که باید از رجوی فاصله بگیرند و به نوعی از رجوی جدا شوند. آنها وضعیت کنونی سازمان را نتیجه تصمیم‌گیری غلط رجوی می‌دانند که سازمان را به کشور عراق آورد و امروز به این معضل برخورد کرده‌اند. آنها منتظر تعیین تکلیف سازمان در کشور عراق هستند که پس از آن به احتمال قوی در بدنه سازمان و در سطح مدیریت انشعاب ایجاد خواهد شد.در ماه‌های اخیر چندین پیام از سوی افراد رده بالای مجاهدین دریافت کرده‌ایم که آنها سؤال کرده بودند که آیا ایران در مورد امنیت ما برای بازگشت به کشور تضمینی می‌دهد؟ ”

در آخرین گفتگوی دبیرکل کانون هابیلیان با خبرگزاری فارس نکات قابل تامل زیادی نهفته بود که به سادگی نمی توان از کنار آن گذشت. اینکه تا به حال کسی به این واضحی به مساله جدایی مجاهدین و ایجاد انشعاب در این فرقه اشاره ای نمی کرد شاید به این واسطه بود که اعضای رده بالای مجاهدین امیدوار بودند تا قبل از زمان پایان مهلت دو ساله رجوی به نیروها برای تعین تکلیف خود، مسایلی که رجوی در مورد آنها پیش بینی کرده بود جامه عمل به خود بگیرد و حمله آمریکا به ایران تحقق یابد. دراین دیدگاه اگر چه نیروهای رده بالای مجاهدین به خوبی می دانستند جایی در معادلات آینده ایران نخواهند داشت اما امیدوار بودند تا با تحقق بخشی از پیش بینی های رجوی، راه برای اتصال اعتماد مجددشان به رجوی – که در نظر اکثریت قریب به اتفاق نیروها به شدت بی آبرو شده بود – دوباره باز شود. اما عدم تحقق این پیش بینی رجوی، درست همانند تحقق نیافتن بسیاری دیگر از پیش بینی های رجوی باعث شد تااعتراضاتی که سالهای سال در دل نیروهای رجوی مانده بود، کم کم به صدای بلندی تبدیل شود و دامنه وسیعی از نیروهای سازمان مجاهدین خلق را فرابگیرد.

اینکه رده بالاهای سازمان اعلام کنند اگر مارا مورد عفو قرار دهید حاضریم به ایران بیاییم درست از همان دیدگاه اولیه زمان تاسیس کانون هابیلیان سر بر آورده است. ما از سه سال پیش و در زمان تاسیس کانون هابیلیان این نکته را بین خودمان و بعدها در میان سیاست هایمان بارها و بارها اعلام کردیم که یکی از اصلی ترین محورهای ما درکانون هابیلیان پیاده سازی عدالت است نه انتقام شخصی. فرزندان شهدای ترور بارها در گفته های خود اعلام کردند که: ” می دانیم درفرقه مجاهدین تعداد زیادی از افراد فریب خورده وجود دارند که بی دلیل اسیر رجوی و تشکیلات تروریستی او شده اند و هنوز راهی برای رهایی نیافته اند اما شدیدا خواستار خروج از این فرقه هستند.” آرزوی فرزندان و خانواده های شهدای ترور برقراری دموکراسی اسلامی و اجرای عدالت بر پایه عدل اسلامی و نه عدل فرقه ای بوده است.

هابیلیان با این سیاست منطقی آنقدر امیدها را در دل ها زنده کرد که امروز مشاهده می شود سران رده بالای سازمان تروریستی مجاهدین نیز به دنبال این هستند تا از این سیاست استفاده نموده و برای بازگشت خود به ایران پیغام دهند. این مساله دستاورد کمی نیست که اعلام اجرای عدالت و نه انتقام شخصی از جانب فرزندان شهدای ترور، علاوه برنیروهای فریب خورده و بی تقصیر سازمان، امروز باعث شده تا سران این فرقه نیز پیغام بدهند و امید به بخشش داشته باشند و رافت را طلب کنند.

بر کسی پوشیده نیست که شهید جوانمرد ؛ شهید هاشمی نژاد در دوران حیات خود بارها از این مساله که رجوی عده ای انسان ساده را فریب داد تا مطامع شخصی خود را جامه عمل بپوشاند سخن گفته بود و خود قربانی این دیگاه ناجوانمردانه شده بود و رجوی برای مقابله با اندیشه او – همانند سایر اندیشه های سبز – آسان ترین راه را، یعنی ترور و خشونت را برگزید.

سند گفته های آن دوران شهید هاشمی نژاد، امروز بعد از 40 سال از زمان ایجاد این سازمان فرقه ای به خوبی آشکار می شود و این سند درست در زمانی آشکار می شود که سران ناراضی این فرقه همانند دیگر افراد ناراضی این فرقه پیغام می دهند و از شرایطشان اعلام نارضایتی می کنند و خواهان خروج از این فرقه هستند.

آنچه که از مجموع تلاش های سران فرقه جهل و خیانت برای ماندن نیروهای ناراضی در بدنه این سازمان تروریستی مانده بود امروز نه تنها افاقه نکرده بلکه کابوس جدایی بر پیکره رهبری پوسیده این فرقه نیز در حال نفوذ است و کسانی که قرار بود نیروهای عادی و فریب خورده این فرقه را– به زعم رجوی – به راه راست هدایت کنند،امروز در سراشیبی جدایی از فرقه قرار گرفته اند و مسعود رجوی باید خودرا آماده کند که یا از سوراخی که در آن قرار دارد بیرون بیاید و دیدگاه های خود را به تنهایی و شخصا به نیروهایش دیکته کند و یا دستور دهد مریم مبارزه دراروپا را رها کند و برای از فضاحت ریزش در اشرف، مبارزه در اروپا را رها کند و به اشرف بیاید و یا در صورت غلبه ترس بر او مدام و پشت سر هم پیام بدهد و از نیروها تمنا کند که بمانند و مبارزه کنند که چیزی تا پیروزی نهایی نمانده است! البته سابقه نشان داده که این زوج ترسو همیشه از راه دور خوب پیام می دهند و در مواقع خطر دمشان را روی کولشان قرار می دهند و فرار می کنند. چیزی که از حال و هوای این روزهای فرقه رجوی خوب می توان فهمید این است که پس مانده رهبری فرقه تلاش می کند تا در درگیری جدید که بین خودشان ایجاد شده است، پیروزی را برای نیروهای خواهان ماندن در اشرف تعریف کند و شاید از همین رهگذر بتوان انتظار هر فاجعه انسانی را دور از ذهن ندانست.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا