گریه غزه خنده اورسورواز

اسماعیل شمس الدینشصت سال جنگ، شصت سال ویرانی، شصت سال آوارگی، شصت سال مقاومت مظلومانه، شصت سال دفاع بی حمایت، شصت سال خودفرختگی کشورهای در ظاهر مسلمان و عرب و در باطن حامی صهیونیسم و نوکر آمریکا، شصت سال یاری رساندن آشکار و پنهان به اسرائیل بر علیه فلسطینیان، شصت سال رنج به خانمانی، شصت سال زندان و شهادت مسلمان عرب فلسطینی به دست صهیونیست آمریکایی تبار اسرائیلی، شصت سال خیانت به آرمان فلسطین، شصت سال سوء استفاده از شرایط فلسطین و فلسطینی، شصت سال خنجر زدن از رو و از پشت به فلسطین درست مثل نقشه کشوری اشغال شده که مانند یک خنجر در جغرافیای خاورمیانه فرو رفته است، شصت سال کشمکش حق و باطل در این قسمت از زمین که مهد پیامبران خدا است، و البته قتلگاه تاریخی همان پیامبران به دست همین قوم نیز هست، و الان نیز ادامه دارد.

و در مقابل طوفان آتش دشمنان خدا باز تنها سنگ کودک مسلمان فلسطینی است که پاسخ میدهد همچنان که وقتی حتی سنگی از همسایگان فرو مایه نمییابد جسم نحیف خود را آماج میکند اما اجازه ورود به نیروی اسرائیلی با تمام تجهیزات مدرنش نمیدهد.

در سال 2005 دولت اشغالگر اسرائیل مجبور به عقب نشینی از غزه شد و این خطه به دست مسلمانان فلسطینی افتاد و متعاقب آن به یاری خدا و به دنبال ایستادگی مسلمانان در انتخابات سال 2006 مسلمانان بر حامیان و شرکاء صهیونیسم که این بار تحت نام فلسطینی قصد داشت همان رویای قدیمی و زنگ خورده خود را عملی کند پیروز شد و دولت حماس دست پیش را گرفت و پارلمان و دولت فلسطین را در کنترل خود گرفت. از همین جا بود که دولت اشغالگر وقتی شکست خود را دید به آتش افروری روی آورد و بطور مداوم و از روی کینه چوب لای چرخ دولت جدید گذاشت و علیرغم تمام هوشمندی های جنبش حماس که اکنون به قهرمان و تنها امید مبدل شده اند در عرصه های سیاسی و دیپلماتیک، بعد از محاصره ای طولانی و کشاندن مردم به ورطه مرگی تدریجی تلاش کرد این مقاومت را در هم بشکند تا شاید بتواند با جابجا کردن دولت قانونی به دولتی دست نشانده به پیروزی برسد اما این رویا نیز محقق نشد در نتیجه اوضاع را به سمتی کشاند تا با شعله ور کردن منطقه آنهم در روزهای پایانی حکومت منادیان جنگ در جهان در آمریکا بتواند به هدف خود خیلی آسان و سهل برسد اما طبق معمول حساب نکرده بود که مسلمانی فلسطینی آماده شهادت است و ابتدا برای شرف دینش میجنگد و زره ای از خاک اسلامی اش را به متجاوز اسرائیلی نمیدهد. این حکایت سه هفته یورش همه جانبه و سه هفته مقاومت همه جانبه است که در طرف مسلمان فلسطینی فقط نیمه از کشته ها و زخمی هایش را زنان وکودکان بی دفاع تشکیل میدهند و این یعنی شکستی همه جانبه برای دولت متجاور اسرائیل و حامیان ریز و درشت آن که هر کدام به نوعی واکنش نشان میدهند. مثل مجاهدین خلق که زمانی ادعای مبارزه در فلسطین را داشتند و در آن سرزمینها آموزش میدند اما اکنون با بی عملی و انفعال عملا در کنار متجاوزین به غزه ایستاده اند و آب به آسیاب دشمن اشغالگر میریزند. علیرغم محکومیت جهانی و موج اعتراضات مردم در تمام دنیا این سازمان که وجودش را به وجود منحوس اسرائیل پیوند زده است با یک موضع گیری سطحی ضمن اینکه از کنار غزه سعی میکند عبور کند تلاش میکند موضوع را عوض کرده و دولت ایران را باعث و بانی آن معرفی کند برای اینکه بتواند توجهات را به جانب دیگر معطول کند تا اسرائیل غاصب بتواند کارش را راحت تر انجام دهد و دیگر بار حمایت خودش را از این دولت اشغالگر اعلام کند و در کنار آمریکا و انگلیس قرار بگیرد و در آخر شاید کلاهی از این نمد برای آن درست شود. پس این شادمانی ها و خوشحالی ها که در رفتار مجاهدین در این وانفسا و محرومیت و مظلومیت غزه و در میان آتش و خون و قربانیان بی گناه آن رخ میدهد تقارب ماهیت و شکل این فرقه را به نمایش میگذارد و برای همه آشکار میکند. پس به دیگر سخن چرا باید از این رفتار تعجب کنیم و یا کسانی از این رفتار تعجب کنند و در اصل آن دسته از افرادی که از جشن وسرور مجاهدین در قبال جنایات در غزه تعجب کرده اند بایستی اعتراف نمایند که از ماهیت مجاهدین خلق هیچ اطلاعی ندارند.

این واکنش ها تازگی ندارد و همیشه مجاهدین این ابراز علاقه خود از نزدیکی به شر مجسمی مثل دولت غاصب اسرائیل هرگز پنهان نکرده اند و همیشه این همکاری وجود داشته و دارد تأیید هلوکاست و دسته گل گذاشتن بر سر قبور درست اندکی قبل از این تهاجمات و همزمان نفی کردن هلوکاست واقعی که در جریان است و دنیا را به خروش آورده واضح و مؤکد همین مبحث است. از سال 2006 که حماس قدرت قانونی و طبق رای مردم مسلمان فلسطین را بدست آورد چه کسی سراغ دارد که این فرقه از آن اعلام حمایت کرده باشد و یا حتی تبریکی ولو مختصر گفته باشد همیشه اگر موضعگیری هم بوده برضد آن بوده و هرگز به نفع آن نبوده و همیشه هر موفقیتی که حماس بدستش می آمده مورد لعن این گروه بوده و اگر در سختی قرار میگرفته خوشحالی این فرقه را به همراه داشته پس مطلقا موضع گیری های این فرقه و شادمانی های آنها از این همه جنایت آشکار جای تعجب نداشته و ندارد.

اسماعیل شمس الدین

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا