نقد مناسبات حاکم بر قرارگاه اشرف – قسمت سی و یکم

آرش رضایی: بحث هژمونی زنان که از سوی مسعود بعد از دوران چک امنیتی مطرح شد در واقع بستن روزنه ها و منفذهای انتقاد و اعتراض کادرهای تشکیلاتی و جلوگیری از ریزش و انشعاب نیروها بود. مسعود از آغاز ریزش عمومی و انشعاب نیروهای کیفی معترض مناسبات و منتقد استراتژی مسلحانه و ترور کور مجاهدین می ترسید و واهمه داشت.

مسعود می خواست افراد فقط به فکر کارهای تشکیلاتی و اجرایی سازمان باشند و وظایف تشکیلاتی خودشان را بی چون و چرا انجام دهند به این خاطر فکر کنم سال 72 مسعود هیئت اجرایی را که تقریبا نیمی از آن مرد بودند، منحل کرد. تا بعدها شورای رهبری که همه ی اعضایش زن بودند را تشکیل دهد.سعید باقری دربندی: مسعود در سال شصت و چهار خودش را به اصطلاح رهبر عقیدتی معرفی کرد. دفتر سیاسی هم بود بعدها دفتر سیاسی را منحل کرد و مسئله ی هیئت اجرایی را پیش کشید تا مسائل ایدئولوژیک کمرنگ شود.

آرش رضایی: کار تشکیلاتی و اجرایی یا نوعی عملگرایی صرف و تفکر پراگماتیستی بر مجاهدین سایه افکند.

سعید باقری دربندی: بله دقیقا. مسعود می خواست افراد فقط به فکر کارهای تشکیلاتی و اجرایی سازمان باشند و وظایف تشکیلاتی خودشان را بی چون و چرا انجام دهند به این خاطر فکر کنم سال 72 مسعود هیئت اجرایی را که تقریبا نیمی از آن مرد بودند، منحل کرد. تا بعدها شورای رهبری که همه ی اعضایش زن بودند را تشکیل دهد. زنها به وسیله ی مسعود رجوی انتخاب شدند و او می دانست اعضای خانم شورای رهبری انتصابی تحت هژمونی خودش برای همیشه خواهند بود و بدون اجازه مسعود آب هم نخواهند نوشید. چرا که شخصیت مستقل خودشان را نداشتند. و همه مثل رباط های بیروحی بودند که دستور را از مسعود می گرفتند و اجرا می کردند حتی مریم نیز در سازمان رباط ی بیش نیست از خود اراده ای ندارد و در پشت پرده مسعود بازیگردان اصلی است.

آرش رضایی: مشخص بود چرا مسعود علیرغم همه ی موازین سازمانی و شاخص های رشد و ارتقای تشکیلاتی عناصر و کادرها، از مردها که به طور معمول سوابق تشکیلاتی بیشتر و در نتیجه شایستگی و توانایی افزونتری داشتند در شورای رهبری استفاده نکرد؟!! زیرا در داخل مناسبات و تشکیلات بیشتر از مردها می ترسید. تا در آینده اگر آنان مسئله دار شدند یا خط انتقادی را در سازمان پی گرفتند از ریزش نیروها و سر انجام انشعاب جلوگیری کند.

سعید باقری دربندی: بله، کاملا درسته. حتی بحث بزرگنمایی مریم نیز در این میان شگرد زیرکانه ای بود تا مسعود ژست دموکراتیک بگیرد و ادای شخصیت های حامی حقوق زنان را در آورد.

آرش رضایی: دوست دارم مرضیه شما در باره ی هژمونی زنان و مباحثی که سعید و قادر مطرح کردند، دیدگاهت را برای ما توضیح بدی. از نظر شما علت یا دلائلی که منجر شد بحث هژمونی زنان در مناسبات سازمان مطرح گردد چی بود؟ به نظر شما خانم های شورای رهبری وقتی انتخاب شدند واقعا شایستگی هژمونی و رهبری را با توجه به وضعیت و موقعیت کادرهای مرد که در اشرف و با سوابق طولانی تشکیلاتی حضور داشتند و شما شناخت کافی از آنها دارید انتخاب و رفتار عادلانه ای بود که از ذهن مسعود تراوش کرد؟ می خوام بگم شما خانم ها را در اشرف بهتر می شناسید و به خوبی از توانمندی و شایستگی هایشان اطلاع دارید.

مرضیه قرصی: ببین آرش، سازمان مدعی بود بین مردها و زنها تفاوتی وجود ندارد و فرقی بین آنها نیست. اما وقتی بحث رهبری و هژمونی زنان را راه انداختند و شورای رهبری انتخاب شد. در عمل ما دیدیم بین زن و مرد تفاوت گذاشتند و فرق قائل شدند. یعنی در این میان به مردها اجحاف شد و آنها را تحقیر کردند. خوب این کار درستی نبود و رفتار عادلانه ای نیز نیست. چون که در انتخاب شورای رهبری حتی یک مرد نیز انتخاب نشد. و این تعجب آور بود حتی برای ما خانم های مقر اشرف. البته مسئولان سازمان توجیهات و دلائل خودشان را داشتند و می گفتند خانم ها گلایه دارند در رابطه هایشان با کادرهای مرد قرارگاه اشرف راحت نیستند و از زبان آنها نقل می کردند که مثلا در هنگام کار با مردان از سوی آنان تحت فشار قرار می گیرند و خیلی آزار می بینند این موضوع مربوط به قبل از سال 76 بود و به همین خاطر مسئولان اشرف می گفتند اگر هژمونی دست زنان باشد این مسائل حل خواهد شد. در حالی که به نظر من انتخاب شورای رهبری ربطی به این موضوعات ندارد.و دلائل در اختیار گرفتن رده های کلیدی و تشکیلاتی به وسیله ی زنان منطقی و درست نبود.

آرش رضایی: ناصر جان شما خیلی ساکتی نظر شما چیه؟ آیا منطقی بود که کادرهای زن سازمان هژمونی و رهبری را در اختیار بگیرند؟

ناصر سید بابایی: من فکر می کنم مسعود سعی داشت رقیبی برای خودش در سازمان پیدا نکند. رقیبی مثل موسی که بعدها شایعه شده بود مسعود از محبوبیت او در سازمان هراس داشت و اینکه ممکن است جایگزین او شود. مسعود جاه طلب بود و بدین خاطر دوست نداشت کسی رهبری بلامنازع او را در سازمان به خطر اندازد. بدین خاطر سعی داشت به هر نحو ممکن موقعیتش را در درون تشکیلات حفظ کند. و بحث شورای رهبری زنان را می بایست در این راستا ارزیابی کرد. چون زنها خطری برای مسعود بشمار نمیامدند. موقعی که من در قرارگاه اشرف بودم همیشه سوالی در ذهنم بود چرا در آن سالی که خانه ی تیمی موسی خیابانی در تهران لو رفت، مسعود در آن خانه نبود؟ حالا هم این سوال را از مسعود دارم.

تنظیم از آرش رضایی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا