رهایی از دنیای تاریک و سیاه مجاهدین

اتوکراسی رجوی رهبر عقیدتی مجاهدین فردیت و استقلال ذاتی انسانها را در درون مناسبات تشکیلاتی به سخره می گیرد و علائق و عمیق ترین احساسات انسانی را نادیده می انگارد. به راستی چگونه می توان برای اعمال و رفتار مسعود رجوی در به بند کشیدن ذهن و روان عناصر و کادرهای تشکیلاتی در دنیای تاریک و سیاه مجاهدین توجیه عقلانی و اخلاقی متصور شد؟

چرا رجوی حصارهایی مشمئز کننده برای عناصر و کادرهای تشکیلاتی فرقه ی تروریستی اش پدید میاورد که امکان و زمینه ی هر گونه تماس و ارتباط آنها با دنیای آزاد و حتی اعضای خانواده شان نیز منتفی و جرمی نابخشودنی بشمار آید؟!!

معیار و ملاک های فکری و استانداردهای اخلاقی انسان مدرن الزامات و اقتضائاتی دارد که اساسی ترین آن پدید آمدن رابطه های آزاد انسانی فارغ از مرزهای تحقیر آمیزی چون مرام سیاسی، عقیده و ایدئولوژی خاص و تمامیت خواه است. تفکر در هر شکل آن نبایستی منافی روابط انسانی و دیالوگ همه جانبه و یا شکل های گوناگون رابطه های احساسی و عاطفی انسانها گردد. زیرا همه ی انسانها حق دارند با اعضای خانواده ی خویش تحت هر شرایط و موقعیتی در ارتباط باشند و هیچکس نمی تواند این نیاز مشروع و طبیعی آدمی را انکار کند و یا مانع روابط آزاد اعضای خانواده ای گردد. تفکر، ابدئولوژی و اندیشه ی سیاسی برای انسانهاست و در مسیر تدارک بهزیستی آنها می بایست به کار گرفته شود جز این امر مشهود و منطقی، آن تفکر و مرام سیاسی از محتوا و درونمایه ی انسانی، معنوی و اخلاقی تهی ست و می بایست همچون فکری ” ناراست و ویرانگر” مورد نقد و واکاوی و سپس مطرود گردد.

آقای محمد رضا محمد نژاد در نامه ی خویش نیم نگاهی به مناسبات تنگ و تاریک مجاهدین و رفتار سردمداران باند رجوی دارد که طی سالیان دراز از امکان ارتباط آزادانه اعضای خانواده او و برادر تحت اسارتش در قرارگاه اشرف بیرحمانه جلوگیری کرده اند. بی شک سیر تفکر جوامع توسعه یافته و دنیایی که در آن بسر می بریم افشاگر فرقه هایی چون مجاهدین و القاعده است. زیرا انسانها را با تئوری های بیمارگونه و خود ساخته همچون ابزار و مهره هایی بی اراده و بی احساس فرض می کنند که از خود اراده و قدرت انتخاب ندارند.

ماهیت فاشیستی دارودسته ی رجوی در زمانه ی ای که در آن بسر می بریم از سوی اندیشمندان دنیای مدرن، بیشتر اعضا و کادرهای تشکیلاتی فرقه ی مجاهدین و نیز خانواده هایشان بیش از پیش مورد نقد صریح و همه جانبه قرار گرفته است.

بدون تردید، در آینده بسیار نزدیک همگان نظاره گر فروپاشی و اضمحلال نهائی فرقه ی مخوف و تروریستی مجاهدین و رهایی افراد تحت سیطره ی آن از جمله آقای بهمن محمدنژاد در قرارگاه اشرف خواهند بود. به امید آن روز.

آرش رضایی

بهمن جان:”

علیرضا برادرم بعد از جدائی از سازمان به کشور سوئد رفته و هم اکنون در سوئد زندگی بسیار خوبی دارد. علیرضا ازدواج کرده و یک دختر و یک پسر بسیار زیبا دارد. من یکبار به همراه خانم و دخترم سهیلا به دیدار علیرضا در خارج رفتیم واقعاً او زندگی خوبی دارد. بعد از آن رسول برادرم که از سازمان جدا شد رنجهای بسیاری را تحمل کرد تا توانست به آزادی و آرامش برسد. هم اکنون او نیز در کشور سوئد بسر می برد. زندگی جدید و خوبی را در سوئد شروع کرده است. او در شهر « اوسمو » و علیرضا در « استکهلم » زندگی می کنند.

خانمم زهرا « گوزل » و بچه ها سلام دارند و با بی صبری منتظر تماس و یا دیدار شما هستند. به امید آنروز.

برادرت محمدرضا محمدنژاد

رونوشت:

1- کمیته بین المللی صلیب سرخ دفتر تهران

2- انجمن نجات دفتر آذربایجان غربی جهت درج در سایت

نمیدانم سازمان شما چقدر بی انصاف است که فرزندان دلبند این آب و خاک را از خانواده هایشان جدا کرده است و حتی اجازه یک لحظه تماس تلفنی یا دیداری کوتاه را به آنان نمی دهد. آیا آنان دل در سینه ندارند؟ آیا آنان فرزند یا پدر و مادر خود را نیز از یاد برده اند؟ و هزاران سوال بی جواب که همیشه در مغزم در جریان است.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا