سخنی با رهبران فرقه مجاهدین

نمی دانم چرا بعد از این همه سال مجددا یاد نشست های "طعمه "و"11سپتامبر"و نشست آخر سه روز مانده به عاشورا افتادم. آن روزها دراسارت شما درکمپ" اشرف" "باقرزاده" "همایون"بودم. فاکت هایی برای خواندن درنشست های عبور از مرحله؛ هفتگی؛ نشست غسل ها مینوشتم.درنشست طعمه که خود شما (مسعود) گفته بودید هرچه دارید بنویسید.اما جواب فاکتهارا چرا با پرتاب صندلی وفحش وخرد کردن فرد جواب دادید. چرا جواب فاکت را ندادی ومسئول نشست که همجنس مریم مثل مژگان ومهناز به نفرات اشاره میکردند برعلیه من ودوستانم فحش یا پرتاب صندلی انجام دهند.مژگان می گفت تبر به ریشه سازمان زدی و عبور از مرحله خاتمی را جدی نگرفتی.وامروز هم حتما عبور از احمدی نژاد را خوب نگرفتم و جدی نیستم که اینطوری فاکتها به ذهنم می آید.

خورشید خانم در نشست طعمه راه را برای بورژوازی بسته بودیم. حتی شما هم که شاخص تئوری انقلاب جنسیت فرقه رجوی با فداکردن خود با همان طلاق وازدواج معرو فتان زیربنای تئوری فرقه را بنا کردید، چه شد الان درقلب بورژوازی باهمسر سابق زندگی می کنید. حتما شرایط تئوری انقلاب ایجاب کرده.درنشست سه روز مانده به عاشورا فرمانده دستور به شما داده بود که درحمله به ایران جلودارهستید. ولی چرا سراز فرانسه درآوردید؟ پس بگذار، ادامه ستون هم به بورژوازی برسد. آنها هم از تئوری جدید عبور کنند،تئوری شما برای همه بود وقراربود دردانشگاها تدریس بشود.مجددا من ساده اوج دجالیت شمارا نگرفتم. تئوری شما مثل تئوری "شیطان پرستی" که دراوج حل شدن درآن ایدئولوژی خودکشی میباشد. در ایدئولوژی شما که ذوب در تئوری انقلاب بود در گام اول زنها باید عقیم می شدند. وشرایط عراق نگذاشت برای مردها نیز چنین کاری را انجام دهید.گام بعدی را در دستگیری شما شاهد بودیم، خودسوزی بود و ماهم درآن شرایط با تکمیل تئوری شما یک روز درقرارگاه وقت داشتیم تا به آماده بودن در خودسوزی تعهد بدهیم.

الان من در اسارتگاه شما نیستم. اما به ماهیت فرقه ای شما آشنا هستم ومیدانم الان دراین شرایط دوستان اسیر من چه فاکتی را مینویسند ومثل سابق چه چیزی نثار آنها میشود وچون دور از دوستان هستم.

اما قول به دوستان هم لایه داده بودم، برای آزادی شما چیزی کم نگذارم..ازطریق سایت به رهبران فرقه رجوی می نوسیم. چرا بعداز درآمدن از لیست تروریستی بچه ها را به اروپا نمی گذارد بروند. مسعود تو که گفتی همیشه چراغ را خاموش کردی پس چرا اینبار به خانواده ها اجازه ملاقات حضوری با عزیزان شان را نمی دهی ای دجال تو آنموقع قبل از خاموش کردن چراغ، راه خروجی رامی بستی به همه می گفتی که غیر قانونی وارد عراق شده اید. باید 8سال درزندان ابوغریب و دو سال درخروجی (زندان اشرف) بمانید. بستن درب قرارگاه و"بریده" نداریم خودسوزی وخودزنی وسر به نیست شدن درتشکلات شروع شد. مثل خدام، کریم پدرام، حجت عزیزی، کامران بیات، فرهاد طمها سبی، آنا محمدی، تراب ترابی، ودهها نفردیگر ازدوستان از نزدیک شاهد بودم.که تئوری فرقه گری شمارا قبول نکردند چطوری آنهارا برای همیشه خاموش کردید. این رسم فرقه هاست که لحظه ای فکر می کنند. آن زمان با وجود صاحب خانه (صدام) درعشق او مست شده بودید ونمیدانستید یک روز درب خود به خود باز خواهد شد و از خونهای ریخته شده دفاع میکنند.آنروز دور نیست که مسعود شا خص گم کرده ومریم غرق در بورژوازی در دادگاه های اروپا دادگاهی شوید.اما ای رهبران فرقه رجوی، زندان بانان قعله اشرف به شما پشنهاد دارم. آن موقع که دراسارت شما درمقر بودم در یک نشست بیان کردم که درچنین شرایط بوجودآمده از آمریکایها بخواهد مارا به یک جایی ببرد. مهناز شهنازی گفت این حرف یک بریده است.

این بار به شما می گویم درب اشرف را برای ملاقات خانواده ها باز نگه دارید. و نفرات را آزاد بگذارید هر کشوری که دوست دارند بروند. و اگر کسی هم خواست سیاسی کار کنند خودشان انتخاب کنند. در عراق حکومت حزب بعث دیگر وجود ندارد و هیچ وقت هم نخواهد بود. انتخابات این دوره درعراق هم نشانگر این واقعیت بود. شما مجددا به سال 63 برگردید وانقلاب جدید، نامها عوض می شود اما ده بند تازه تولید می کنید. مشکلی پیش نمی آید. مگر آنموقع پیش آمد! سازمان احیا می شود!!! واینبار تئوری انقلاب از دانشگاه اشرف به دانشگاه اور منتقل می شود. درآن زمان به تکمیل تئوری فرقه گرایی سرمان گرم بود. یک مرتبه 11سپتامبر پیش آمد و تحلیل مسعود این بود فلش به سمت ایران رفت وصدام نجات پیدا کرد چون مسعود در مست تئوری انقلاب شما بود در انقلاب ذوب شده بود.یا اینکه مست فاکتهای بچه ها بود. مریم اگر، مسعود را پیدا کردید از ایشان سوال کنید او بهتر از همه میداند.

برگردیم به مسایل سیاسی من در حال حاضر 4سال تمام در شهرقهرمان پرور تبریز زندگی می کنم.تجربه زیادی هم بدست آوردم. شریط کاری ام طوری است، که با مردم سرکار دارم و درایران دوتا انتخابات کشوری ویک انتحابات استانی را ازنزدیک شاهد بودم. همه درآن شرکت کردند. مثل شما من هم تعجب کردم. امروزخواسته این خلق قهرمان را احمدی نژاد برآورده می کند. گروه هایی مثل شما را یک فرقه تمام معنا می نامند. شما هرچه داد و فریاد کنید کسی برای شما تره خورد نمی کند. در11سپتامبر مسعود ضربه به آمریکا را یک پیروزی برای انقلابی ها میدانست. که بعداز سوت وکف؛ گفت: این از یک انقلابی ارتجاعی است(منظور القاعده) وای به روزی که از یک انقلابی چپ، وعبوراز ده بندانقلاب مریم باشد. آنموقع دنیا می دید چطور پوزه امپریالیسم را به خاک می مالند. چه شد؟ یک شبه رنگ عوض کردید؟ و درآغوش آمریکا آرام گرفتی. از پیام روشن بود که آغوش امریکا آرامگاه ابدی است. خودت را خوب مخفی کن وگرنه بچه های قرارگاه تکه تکه ات می کنند.

رهبران فرقه رجوی دوران ترفند های تبلیغاتی و فیل هوا کردن درون تشکیلات به سر آمده است. برای شما یک پیشنهاد انقلابی دارم: به جای فیل هوا کردن وچراغ خاموش کردن، برای ملاقات بچه ها با خانواده هایشان در بیرون از قرارگاه اجازه بدهید. آن وقت روشن می شود که اشرف زندان ابدی آن بچه ها نیست. از چه چیز خانواده ها می ترسید؟ مگر قرار نبود انقلاب مریم را هر کسی اول از خانواده خودش شروع کند. بگذارید از انقلاب مریم خانواده ها استفاده کنند. شما گناه ندارید قرارگاهی که زیر بنای آن با ظلم و ستم بنا شده است. قلعه های موجود درآن یک زمان زندان بود که آنها را مسعود گرفت و زندان نیروهای آگاه کرد. به همین خاطر برای نفرات درب خروجی وملاقات کننده وملاقات شونده نداشت.

سیروس غضنفری

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا