خانم رجوی، فضولی ممنوع

فرقه ضد دمکراتیک وضد انسانی رجوی در آخر خط ورشکستگی تشکیلاتی وبن بست مرگباری که تمامیت این فرقه جهنمی را در بر گرفته به هر خس وخاشاکی چنگ می زند تا شاید از این ستون به آن ستون فرجی پیدا کرده وچند صباح دیگر به موجودیت ننگین خود ادامه دهد.ممات های سیاسی در آستانه دهمین انتخابات ریاست جمهوری در ایران نبش قبر کرده واز اعماق تنگ وتاریک دنیای کودکانه سیاسی شان به خود تکانی داد.وبه اصطلاح موضع گیری حول مسئله انتخابات یکبار دیگر خود را به مردم وتاریخ سیاسی آن تحمیل نمایند.فرقه رجوی توسط رئیس جمهور تحمیلی اش در یک موضع گیری رسوا مدعی تحریم انتخابات توسط مردم که تمامی خبرگزاریهای خارجی با حضور بر سر صندوق های رای از شرکت واستقبال بی نظیر مردم گزارش نمودند باز آنها از رو نرفتند وباز گفتند دیدید گفتیم سیاه دانه است؟چند روز بعد که دیدندحسابی بور شده اند باز از رو نرفته وبا شروع اعتراضات پراکنده در تهران ومقابل بعضی از سفارت خانه ها در خارج از کشور سعی کردند که خود را در جریان مسیر آب قرارداده ودر شیپور خود آن هم از سرگشادش بدمند که دیدید در انتخابات تقلب شد؟وهمزمان سعی کردند که همانند همیشه در نهایت فرصت طلبی از آب گل آلود ماهی بگیرند وبا بسیج تعدادی از نیروهایشان که همانند همیشه با تطمیع مالی و وعده سیر وسیاحت در زیر عکس مسعود ومریم جمع کرده بودند گوشه ای از این نمد پوسیده برای خود کلاهی بدوزند غافل از آنکه سالهاست که دست آنها برای مردم رو شده وحنایشان دیگر برای مردم رنگی ندارد.اما صرف نظر ازاین اقدام فرصت طلبانه در جریان انتخابات آنچه مرا وا داشت که این چند صفحه را بنویسم نه پشتک و وارو زدنها وجای دوست ودشمن نشان دادنهای خانم رجوی در جریان انتخابات است که اصولاً ارزش هیچگونه پاسخگوئئ ندارد بلکه اشک تمساح ریختن های سران این فرقه وبخصوص شخص مریم رجوی از ضایع شدن حق وحقوق دمکراتیک مردم ایران وحق رای آنها بوده است.عجبا زمانه را بنگر که چه کسانی مدعی دمکراتیک بودن وحق وحقوق مردم شده اند چه کسانی برای ندا آقا سلطانها اشک تمساح می ریزند اینجاست که باید بعنوان یک عضو با سابقه که بیش از 30 سال از بهترین ایام جوانی ام رادر سازمان سپری کرده با تمامی وجود وتا استخوان فریاد بزنم خانم رجوی هیس!فضولی موقوف.
شما بهتر است از ندا حسنی ها سخن بگوئید همان دختری که در اوج جوانی وبا هزاران امید وآرزو بر اثر شستشوی مغزی ترغیب به خود سوزی شد و زنده در آتش سوخت وبعد هم که این عمل توسط افکار عمومی جهانیان وسازمانهای بین المللی بعنوان یک اقدام تروریستی تقبیح شد شما ودیگر همکاران سنگدلتان در منتهای دنائت وفرصت طلبی سیاسی شانه از زیر بار مسئولیت آن خالی کرده وقربانی تان یعنی ندا حسنی را که دیگر جزغاله شده بودبا این توجیه که خودش داوطلبانه دست به خود سوزی زده تروریست قلمداد کردید.خانم رجوی شما از حق رای آزاد وحقوق دمکراتیک صدها نفر از اعضایتان سخن بگوئید که تنها به جرم اینکه نمی خواستند در بن بست مرگبار سیاسی ونظامی که شما برایشان رقم زده بودید در پادگانهای اهدائی صدام زندگی وعمرشان را تباه کنند دسته دسته تحویل شکنجه گران صدامی دادید تا در زندان ابو غریب روزگارشان را سیاه کنند.شما لطفاً از دهها خود سوزی وخود کشی در پادگان اشرف سخن بگوئید.قربانیانی که خود کشی وزنده سوختن در آتش را بر ننگ سازش با شما وزجروشکنجه زندان مخوف ابو غریب ترجیح دادند.شما بهتر است از رحیم قاسمی نژاد که دو چشم خود را در عملیاتی برای خودت از دست داده بود وفقط به گناه اینکه دیگر نمی خواست در تشکیلات جهنمی ات بماند وشما اجازه خروج از قرارگاه به اوندادید خود را در زمین صبحگاه قرارگاه به آتش کشید حرف بزنید.شما از قربانعلی ترابی ها وآلان محمدی که بدلیل فشارهای روحی وروانی وشکنجه هایی که بر آنها اعمال کردید ومنجر به مرگ آنها شد سخن بگوئید.شما از شکنجه گاههای عسگریزاد-ومحل های امن در بنگالستان که دهها اسیر را فقط بخاطر اینکه خواهان حق انتخاب برای خروج از سازمان بودند حرف بزنید.شما از نشست های زجر آور وکشنده عملیات جاری از گزارش نویسی و راپرت دادنهای روزمره از انقلاب ایدئولوژیک وطلاق های تحمیلی و… سخن بگوئید خانم رجوی اگر بخواهم بازهم بنویسم مثنوی هفتاد من کاغذ می شود تاریخ را نمی شود برای همیشه فریفت اگر سر سوزنی صداقت در حرف هایتان وجود دارد لطفاً درب قرارگاه اشرف را بروی خانواده ها که طی سالیان از عزیزان خود هیچگونه خبری نداشته اند وتو با عملکردهای دمکراتیکت آنها را حتی از حق تماس تلفنی ونامه نگاری محروم کرده بودی با فرزندانشان دیدار کنند.خانم رجوی خودتان بهتر می دانید که دم زدن شما از حقوق دمکراتیک وآزادی یک ادعای مضحکی بیش نیست که هر مرغ پخته ای را به خنده می اندازد چرا که خودت می دانی انتخابات آزاد ودمکراتیک کجا وانتخابات شورای رهبری ومسئول اولی وسلسله مراتب تشکیلاتی تو کجا؟
فقط در آخر برای قضاوت خلق وتاریخ خواهش می کنم برای یکبار هم که شده به ادعای خود در رابطه با حقوق دمکراتیک افراد جامعه عمل بپوشید ودرب قرارگاه اشرف را بگشائید آنوقت خواهید دید یکنفر خواهد ماند.
علی اکرامی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا