مصوبات دولت عراق و بازخوانی پروسه اخراج مجاهدین

از زمان انتشار مصوبات هیات وزیران عراق در خصوص مراحل تعیین تکلیف اخراج سازمان مجاهدین از عراق تا اکنون بیشترین مفاد و مراحل آن اعمال و اجرایی شده است. مرور دوباره مفاد این مصوبه و مقایسه آن با آنچه رخ داده و در پیش است اهمیت موضوع را مورد تاکید قرار می دهد. در بیانیه هیات وزیران عراق می خوانیم: – تاکید بر مصوبات قبلی در مورد سازمان مجاهدین خلق به عنوان سازمان تروریستی و اخراج از عراق. (این بند البته و چنانچه در متن تصریح شده پیرو استناد به قانون اساسی جدید عراق می باشد که در ظاهرا در بند 21 قانون اساسی جدید عراق موضع خودش را در قبال سازمان های تروریستی و الزام بر اخراج آنها از خاک عراق تاکید کرده است.) – در ماده دوم آمده است، قرار دادن سازمان مجاهدین خلق موجود در عراق تحت سیطره کامل حکومت عراق تا زمان اخراج آنها از کشور و در این راستا هر گونه تعامل با آنها می بایست بر اساس قوانین عراق صورت بگیرد. – در ماده سوم همچنین آمده است، هر گونه تعامل با سازمان تروریستی داخل عراق ممنوع می باشد و هر کسی که تعاملی با آنها داشته باشد در زمره احکام قانون مبارزه با تروریسم محسوب شده و مطابق قانون فوق به مراجع قانونی احاله خواهد شد. – در بند چهار نیز آمده است، لازم است نیروهای چند ملیتی از سازمان مذکور رفع مسئولیت نموده و کلیه نقاط بازرسی و نظارت بر پا شده و کلیه امور مربوط به اعضای آن را به مقامات ذی صلاح عراقی واگذار نمایند. – در ماده پنج بر فعال سازی دعاوی قضایی مطروحه علیه عناصر سازمان تروریستی مجاهدین خلق که مرتکب جرائم در حق فرزندان مردم عراق شده اند، تاکید شده است. – و نهایت اینکه بر اقدام دولت عراق با همکاری کمیته بین المللی صلیب سرخ برای ایجاد راه حل های ریشه ای برای مشکل حضور سازمان مذکور در عراق و اجرای مصوبات قبلی در خصوص اخراج آنها تصریح شده است. چنانچه از قرائن و شواهد بر می آید از زمان تصویب این تصمیمات تا امروز دولت عراق نشان داده نسبت به اجرایی شدن مصوبه هیات دولت مصمم و بسیار جدی است و کلیه اقدامات دولت عراق تا اکنون و بر خلاف شانتاژ سازی و جریان سازی های رسانه ای در داخل و خارج عراق، و با هدف جلب ترحم و مظلوم نمایی، اجرای این مصوبات در راستای اختیارات و اراده دولت عراق بوده است. هر چند ظاهرا مجاهدین در عمل چندان رغبت و علاقه ای به اعلام به رسمیت شناختن دولت عراق ندارند، اما با این حال در عمل و علیرغم همه واکنش ها و اعتراضات به خواست دولت عراق ولو با زور و اکراه تن داده اند. قطع ارتباط سازمان با عناصر مشکوک و مسئله دار عراقی چناچه به مرور همین افراد مسئله دار نیز افشا و بعضا از عراق متواری شده، نشان می دهد پروسه ای که دولت عراق برای اجرایی شدن خواست نهایی اش طراحی و دنبال می نماید از واقع بینی و درایت کافی و وافی برخوردار است. دلیل اش تعاملات غیر قانونی و مخفیانه سران اشرف با افراد حقیقی و حقوقی مسئله داری است که بعد از سقوط صدام تا ماه ها پیش برقرار نموده و از قبل چنین روابط بخش عظیمی از پروژه های دولت ستیزی و همچنین مداخله در امور داخلی عراق را پیش برده است. البته عملی شدن این خواست بیش از هر چیز در گرو در دست گرفتن کنترل کامل قرارگاه اشرف از یک سو و عدم حمایت و پشتیبانی دول ائتلاف و در راس آن آمریکایی ها بود که با خروج آمریکا از شهرهای عراق و استقرار در خارج از حوزه حفاظت شهروندان این مشکل نیز بر طرف و در حال حاضر عملا سازمان به جزیره ای تبدیل شده که تقریبا تمامی شریان های ارتباطی اش با داخل عراق و حامیان خارجی اش قطع شده است. آخرین مرحله اجرایی این مصوبه در واقع با کنار کشیدن نیروهای آمریکایی و خارج شدن آنها از قرارگاه اشرف صورت گرفت که نشان داد آمریکایی ها حداقل در عراق به جد تصمیم دارند از حمایت و پشتیبانی عملی مجاهدین دست بکشند. این موضوع از چند جهت حائز اهمیت است. اول از حیث به رسمیت شناختن حقوق و اختیارات دولت و مردم عراق در قبال سازمان مجاهدین خلق و دوم از این حیث که حداقل به مجاهدین ثابت کردند که منافع دراز مدت و استراتژیک و ملی خودشان را بر منافع زودگر و مقطعی که بخشی از آن در موضوع سازمان به مشکل خورده را، ترجیح می دهند. عقلانیت آمریکایی ها نشان می دهد که آنها در کلان قضیه نیز منافع دراز مدت خود را بر هر چیز ارجح و مقدم شمرده و می دانند حمایت از مجاهدین در عراق به هیچ وجه به نفع و سود آنها نخواهد بود. از این جهت واگذاری کنترل و اختیار مجاهدین به دولت عراق که با حضور پلیس عراق در قرارگاه اشرف بیشتر جنبه عینی و تثبیت شده پیدا کرد، نشان دهنده برگشت ناپذیری تصمیم دولت آمریکا در قبال مجاهدین در عراق است. اگر از این زاویه به تحولات پشت سر نگاه کنیم، موضوع تعیین تکلیف نهایی مجاهدین در عراق امری قطعی و محرز است. اگر چه چون اجرایی شدن مفاد پیشین زمان نقش کلیدی و تضمین کننده داشته باشد، اما به هر حال سوخت و سوز ندارد. از طرف دیگر باید به واکنش های کور و کینه توزانه مجاهدین در قبال این تحولات به عنوان امری کاملا عادی و قابل پیش بینی نگاه کرد. گو اینکه مجاهدین به خوبی می دانند پروسه مورد اشاره تا اجرایی شدن آخرین مراحل آن چنانچه تا کنون پیش رفته، محقق و اجرایی خواهد شد، با این حال تلاش می کنند وانمود کنند هیچ اتفاقی رخ نداده و کماکان به عنوان پناهنده سیاسی در خاک عراق باقی خواهند ماند. این اطلاع رسانی نادرست از سوی مجاهدین اگر چه در بیرون از مناسبات سازمان کارکرد و تاثیری ندارد، اما از تاثیر تحریف و سانسور این تحولات در داخل قرارگاه اشرف نمی توان غافل شد. واقعیت این است که تا زمان باقی ماندن نیروهای آمریکایی در اطراف قرارگاه اشرف و بعضا تعدادی از آنها در داخل قرارگاه، ظاهرا سازمان خیلی ادعاها و مصوبات و مواضع دولت عراق را چندان جدی تلقی نمی کرد و بر این تصور بود که آمریکایی ها تحت هیچ شرایطی پشت آنها را خالی نخواهند کرد. اما به هر حال عقب نشینی نیروهای آمریکایی از اطراف قرارگاه اشرف و بعد بیرون آمدن بازمانده آنها از داخل قرارگاه به مجاهدین یادآور شد، که در حال سپری کردن آخرین روزهای غصب خاک عراق هستند.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا