رهبران مجاهدین، ضرورت بازنگری در گرایشهای خودکامگی

بیش از چهار دهه مجاهدین به رویکرد ستیزه جویانه و خشونت آمیز در عرصه ی سیاسی تاکید و اصرار می ورزند. جنگ مسلحانه به مثابه ی استرتژی و هم تاکتیک شعار رهبران آن در چهل سالی ست که از تاسیس گروه مجاهدین می گذرد. اما واقعیت این است خط مشی مسلحانه که شیوه ی اغلب گروهها و فرقه های تروریستی برای رسیدن به قدرت سیاسی در اقصی نقاط جهان بود هم اینک جذابیت خود را از دست داده است. زیرا " بن بست و زوال " به مفهوم واقعی کلمه سرنوشت محتوم گروهها و باندهای خشونت طلبی ست که در زمانه ی کنونی به تصویر کشیده شده است. حماقت در ذهنیت رهبران مجاهدین موج میزند چرا که آنان هنوز از تناقض های بیمارگونه رهایی نیافته اند و به روشنایی حقیقت شک و تردید دارند.رهبران مجاهدین در کشاکش تحولات اخیر منطقه ای و بین المللی گویا از خواب زمستانی بیدار می شوند. آنان پالس های ناامید کننده ای را پیاپی دریافت می کنند. گوئی تحولات شتابنده در روزها و ماههای سرنوشت سازی که در آن قرار گرفته اند، سران دارودسته ی رجوی را وادار به تفکر کرده است. اما آنان بر اساس پارادایم فکری خویش که سرشار از تناقض و زیگزاگ های غیر منطقی و شگفت انگیز است، نمی توانند به خوبی " رفتار درست را از نادرست و مصلحت واقعی را از غیر واقعی " درک کنند. خانم مریم عضدانلو رئیس شورای ملی مقاومت در بیانیه ی اخیر خویش در رم به بازگشت عناصر و کادرهای مجاهدین به ایران که عمدتا در قرارگاه اشرف مستقر هستند و نیز تضمین مقامات دولت ایران برای عدم برخورد قضایی و حقوقی با عناصر و کادرهای تشکیلاتی مجاهدین در ورود به ایران اشاره می کند. در واقع انتشار این بیانیه از سوی خانم مریم عضدانلو اعترافی آشکار به فشار سهمگین واقعیت ها و شرایط بغرنج و تحت تاثیر منطق تحولات سیاسی ست که بی سرانجامی و بی آیندگی مجاهدین را بوضوح عیان می کند.. خانم مریم عضدانلو از خروج افراد مستقر در قرارگاه اشرف برای اولین بار سخن می گوید. قرارگاه اشرف ظرف ایدئولوژیک و استراتژیک مجاهدین است که به اعتراف خانم مریم در مقطع کنونی در حال فروپاشی ست چون اسارتگاه اشرف به زودی همچون نماد عینی خشونت کور و ستیزه جویی بی منطق در موزه ی تاریخ و حافظه ی انسان مدرن به ثبت خواهد رسید. در عین حال مسعود رجوی رهبر عقیدتی مجاهدین در پیامی که اخیرا داده است از دو شقه شدن رژیم ایران و سرنگونی نظام سیاسی ایران حرف میزند. حال پارادوکس شگفت انگیزی که در تفکر رهبران مجاهدین وجود دارد را چگونه می توان توجیه کرد؟!! به نظر می رسد حماقت در ذهنیت رهبران مجاهدین موج میزند چرا که آنان هنوز از تناقض های بیمارگونه رهایی نیافته اند و به روشنایی حقیقت شک و تردید دارند. آن چه که مسلم است قرارگاه اشرف به مثابه ی عینیت تفکر ستیزه جویانه ی مجاهدین در قرن بیست و یکم و در تحولات و معادلات سیاسی دوران اخیر موضوعیت خود را از دست داده و مورد طرد و انکار قرار می گیرد. دارودسته ی رجوی با از دست دادن قرارگاه اشرف به نهایت انحطاط و ویرانی تشکیلات سیاسی رسیده اند. این یک واقعیت روشن و آشکار است. اگر رهبران مجاهدین نیم نگاهی به واقعیت های پیرامونی بیندازند، می بایست در شرایط فروپاشی قرارگاه اشرف به بهترین گزینه بیندیشند و آن رهایی و نجات کادرها و عناصر مستقر در قرارگاه اشرف از طریق فراهم کردن موقعیت و فضای آزاد و بدور از استرس و هیجان های کاذب و زمینه سازی دیدار آنان با اعضای خانواده های خویش، مقامات کمیته ی بین المللی صلیب سرخ و سایر نهادهای ذیربط بین المللی جهت خروج و انتقال افراد مستقر در اشرف و کمک به آنان برای تدارک بهزیستی زندگی شان در آینده ی امید بخش است. این توصیه تنها گزینه و رفتاری منطقی و معقول است که رهبران مجاهدین باید در باره آن فکر کنند. آرش رضایی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا