گفتگو با خانم فاطمه امیری – قسمت سوم

آرش رضایی: خانم امیری شما و مادر محترمتان در نامه های متعددی که طی یک سال اخیر نوشتید و در سایت انجمن نیز درج شده است، از رهبران مجاهدین درخواست هایی داشتید و بعدا اشاره کردید اهمیتی به خواسته ی شما و مادرتان ندادند. دوست دارم توضیح دهید دقیقا به چه مسائل و موضوعات مشخصی اشاره کردید؟ خانم فاطمه امیری: من از رهبران سازمان خواستم با توجه به شهادت و گفته های جدا شدگان سازمان افرادی مثل برادر مرا که با زور در اشرف نگاه داشتند را آزاد کنند و اجازه بدهند تا آنها از اشرف خارج شوند. من در نامه های خودم اشاره کردم برادر من به خاطر سن کمی که داشت و نیز تحصیلاتش که تا حد پنج ابتدائی است نمی توانست جزء هواداران سازمان مجاهدین باشد. برادر من یک فرد عادی بود و به هیچوجه تمایلات سیاسی خاص نداشت. ضمنا او اهل مطالعه نبود و کتاب هم نمی خواند. آرش رضایی: شما در نامه هایتان اشاره کردید خواهان تماس با برادرتان هستید اما مسئولین مجاهدین مانع تماس برادرتان با شما می شوند. خانم فاطمه امیری: بله. من خیلی مایل بودم و از سران مجاهدین انتظار داشتم اجازه تماس به برادرم بدهند تا در باره ی وضع موجود و شرایطی که در آن بسر می برد با او صحبت کنم. اما متاسفانه سران سازمان به خواسته ی مکرر من، مادر، خواهر و برادرانم اهمیتی ندادند و اجازه تماس به علیرضا را تا حال نداده اند. آرش رضایی: رهبران مجاهدین در رابطه با خواسته ی قانونی و منطقی شما و سایر اعضای خانواده تان چه واکنشی از خودشان نشان دادند؟
خانم فاطمه امیری: آنها اجازه تماس تلفنی به برادرم ندادند و متاسفانه پس از درج نامه های ما در سایت انجمن نجات و یا ارسال آن به مقامات صلیب سرخ و نهادهای حقوق بشری، برادرم را در تلویزیون سازمان وادار به گفتن حرف هایی کردند که ابدا واقعیت نداشت. برادرم منکر حرف ها و خواسته ی اعضای خانواده اش شد و گفت این نامه ها را خواهر یا مادر من ننوشته است و خواهر و مادرم را تحت فشار قرار داده اند او سپس منکر همه چیز شد. آرش رضایی: یعنی متن نامه ها را که حاوی خواسته های شما مبنی بر تماس و ارتباط گیری بود، در واقع انکار کرد؟ خانم فاطمه امیری: بله کل نامه ها را رد کرد و حتی گفت خواهر من نمی تواند این نامه ها را بنویسد و خواهرم را به زور وادار کردند تا متن های دیکته شده ی دولت جمهوری اسلامی را بنویسد در حالی که برادرم خوب می داند تحصیلات من تا حد دیپلم است و معلوم است سران سازمان برادرم را وادارکرده اند تا دروغ به این بزرگی را بگوید. آرش رضایی: خانم امیری علی رغم اینکه رهبران مجاهدین ادعا می کنند افراد مستقر در قرارگاه اشرف در وضعیت نامطلوبی قرار دارند چرا سعی می کنند تا آنان را همچنان در اشرف نگاه دارند؟ و به خارج از عراق انتقال نمی دهند؟ خانم فاطمه امیری: فکر میکنم اگر نیروهای سازمان از اشرف خارج شوند و یا دنیای آزاد را از نزدیک ببینند از مجاهدین جدا خواهند شد و و از سازمان دورتر می شوند. بالاخره افرادی که در اشرف هستند طی این سالها که در آنجا بودند فهمیدند و متوجه شدند رهبران سازمان هیچ کاری برای سعادت و خوشبختی آنها نکرده اند و همچنین به وعده هایی هم که می دادند عمل نکردند و سازمان در طی این همه سال نتوانست کاری بکند و آسیبی به ایران بزند و علیرغم شعارهایی که هر روز در ماهواره می دهد کاری پیش نبرده است. ضمنا نیروهای سازمان فهمیده اند سرکرده هایشان مثل مریم و مسعود رجوی فلنگ را بستند و رفتند. و سر انجام این نیروهای بخت برگشته سازمان هستند در اشرف اسیر و گرفتار شده اند. رهبران سازمان فکر می کنند اگر نیروها را از اشرف خارج کنند و به کشورهای دیگری ببرند خیلی از نیروهایشان را از دست خواهند داد. بنابر این ترجیح می دهند تا نیروهایشان در اشرف در شرایطی سخت و دردناک بمانند و به هر دلیل پوچی با نیروهای عراقی و یا هر نیروی دیگری درگیر بشوند و کشته شوند اسم آنها را شهید بگذارند و برای کار تبلیغاتی از کشته ها استفاده کنند تا اینکه نیروهایشان از آنها جدا شوند و آنها را از دست بدهند.
ادامه دارد… مکان گفتگو: دفتر انجمن نجات مرکز آذربایجانغربی
آرش رضایی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا