اولین پیام خانم سلطانی به خانواده ها و قربانیان اسیر در قلعه اشرف

متن پیاده شده پیام خانم بتول سلطانی خطاب به قربانیان اسیر در اشرف و خانواده های رنجدیده آنها در مقابل درب قرارگاه اشرف: سلام به شما خانواده ها مادران و پدرانی که بعضا بیمار یا سالخورده از ایران یا کشورهای مختلف در انتظار دیدار فرزندانتان جلوی درب قرارگاه اشرف دقیقه شماری می کنید، و سلام به شما خواهران و برادران گرفتارم در تشکیلات رجوی. اقدام به کار گذاشتن بلند گو ها توسط این تشکیلات در صد متری درب ورودی و سایر اقدامات ایذائی آنها برای این است که شاید بتوانند واکنش خانواده ها را که در پشت درب هستند را برانگیزند و کار را به خشونت بکشند و با به کشتن دادن اعضا یعنی شما ها کاسه کوزه را بر سر خانواده ها خراب کنند و آنها را دور کنند تا راحت به کارشان مبنی بر بیگاری کشیدن شبانه روز از شما و اسارت شما و ادامه نشستهای تفتیش عقاید و عملیات جاری و غسل و هزار مزخرفات دیگرادامه دهندمن بتول سلطانی عضو شورای رهبری شما بودم و مثل همین الان شما، من هم فکر می کردم که بیرون از این تشکیلات همه چیز خراب و در بن بست است و دنیا همین چهاردیواری اشرف است و نمی توانم در بیرون دوام بیاورم، چرا که سازمان همه چیزم را از من گرفته بود، از اسناد و مدارک گرفته تا حتی فکر اینکه بیرون چگونه مسائلم را حل کنم، می ترسیدم و به همه چیز بد بین بودم و البته که علت همه اینها تلقیناتی بود که از جانب تشکیلات شبانه روز در گوشمان تکرار می شد. من کسی بودم که خودم فرمانهای تشکیلاتی را به شما می دادم و در این راه یعنی راه سازمان از همسرم جدا شدم و دو طفل معصومم را هم از دست دادم با عذر تقصیر خواهی از خدا. می دانم که خیلی از شما از سر استیصال مانده اید و برخی در یک رودر بایستی با سازمان و هم اینکه از دنیای بیرون شما را ترسانده اند به اطلاع شما برسانم که اکثر بچه های تیف به اروپا رسیده اند و هر کسی زندگیش را خودش انتخاب کرده است. من به خوبی واقفم که با چه شیوه هائی صبح تا شب شما را کنترل می کنند تا شما جدا نشوید و نمی گذارند صدای ما به شما برسد مثل همین اقدام مذبوحانه هفته گذشته اواخر فروردین که اقدام به پخش موزیک برای اینکه صدای بیرون به شما نرسد، می کنند و می خواهند شما را اسیر نگهدارند و سپر بلای خودشان بکنند. مگر این سازمان مدعی آزادی و دمکراسی نیست پس از چه می ترسد که نمی گذارد صدائی جز صدای سلسله مراتب تشکیلاتی خودش و تلویزیون خودشان چیز دیگری به گوش شما برسد؟ آیا شما به این فکر کرده اید که چرا مسعود رجوی 30 سال است که هر سال می گوید امسال سال آخر است امسال سال سرنگونی است و مثال چوپان دروغگو شده است؟ همانطور که گفتم او می خواهد که شما را اسیر و سپر بلای خودش و اهداف شومش کند، اما می خوام بگویم که در این قرارگاه و به کمک همین خانواده ها برای همگی شما بشارت آزادی از چنگ او را نوید می دهم. او که برای خودش همه چیز را مجاز می داند از قبیل داشتن همسر و همه امکانات اما چرا برای شما حرام کرده است به چه حقی؟ حتی پیامبر هم نعوذ بالله این حق را به خودش نداده بود که زنان و مردان را از همدیگر جدا کند و او به چه حقی همه چیز ما را گرفته است؟ از روزی که پا به دنیای آزاد در اینطرف مرزهای تشکیلاتی گذاشتم فهمیدم که زمین تا آسمان آنچه می گوید با جامعه و بیرون فرق دارد و یک دروغگوی بزرگ است. آنچه که می خواهم به شما پند و اندرز و توصیه بکنم این است که از خواب تشکیلاتی و غفلت بیدار شوید. تا به حال متأسفانه فریب خوردیم، بیدار شوید و مثل کسانی که همین روزهای اخیر همچون ایمان یگانه که همین روزها جدا شد خود را آزاد کنید و بیائید زندگی تان را در کمال استقلال و آزادی خودتان انتخاب کنید. لازمه زندگی انسانی ابتدا آزادیهای اجتماعی و فردی است، قبلا یادم هست وقتی آنجا بودم چقدر به شما در مورد خرابی وضعیت تیف می گفتیم و حالا فهمیدم که همه اینها که به ما دستور داده می شد به شما بگوئیم فقط برای این بوده که کسی جدا نشود و حتی شده یک نفر را هم نگهداریم بهتر است و حالا هم ذهن شما را راجع به پلیس عراق و خانواده ها و جامعه بیرون در مجموع خراب می کنند. از شما می خواهم و پیشنهادم این است و توصیه می کنم که حتی نیاز به گفتن به سلسله مراتب تشکیلاتی نیست و بی خبر و ناگهانی خودتان رأسا اقدام به جدائی کنید چرا که اگر به تشکیلات و مسئولین بگوئید صد تا نوشته و فیلم و سند از شما می گیرند که بعدا به شما ضربه بزنند و شما را وادار به سکوت کنند بنابر مثل من از هیچ چیز نترسید و فرار کنید. بیشتر از همه شما افرادی مثل من و شورای رهبری تحت کنترل هستند ولی همانطور که من توانستم فرار کنم بنابر این شما هم می توانید بدون دادن سند دست آنها از آنجا فرار کنید. مگر ما یک روزی نمی خواستیم خلق خود را آزاد کنیم؟ مگر این خانواده ها برادرها و خواهرها و مادرو پدرهای ما نیستند؟ آیا اینها جزو خلق نیستند؟ رجوی از چه می ترسد که اجازه دیدار نمی دهد و آنها را مزدور می نامد؟ این چیزی نیست جز اینکه از جدا شدن شما می ترسد همین و بس. شما را جلوی ماشین های عراقی می اندازند تا کشته شوید، شما را تشویق می کند تا جلو بروید و با پلیس درگیر شوید و خشونت بیافرینید. ببینید به شما می گویم که سران سازمان در همان 49 و همان سیمرغ و در اروپا چه امکاناتی دارند همانجا من دیده ام و در فرانسه و اروپا هم می بینم که چه امکاناتی دارند. باید در اینجا برای روشن شدن افکار بگویم که علت اینهمه هیاهوی تبلیغات سازمان بر علیه خانواده ها و مزدور نامیدن آنها برای این است که رجوی جان شما را گروگان اهداف خود گرفته است، و دیدار خانوادگی و رسید ن هر صدای مستقیم از بیرون به شما تیر خلاص این هدف شوم است. بنابر این او تمام توان و دود و دم تبلیغاتی خودش را بکار می گیرد تا مانع از این شود مانع آن شود که خانواده ها به اشرف بیایند مانع آن شود که صدای بیرون به شما برسد جز کسانی که اجیر خودش هستند و دستورات تشکیلاتی را مو به مو اجرا ء می کنند در غیر اینصورت هر که باشد مزدور است. این چه دمکراسی و چه آزادی است؟ سوال دیگر آیا عراق جای ماندن است به کدامین دلیل اینهمه اصرار بر حفظ این تکه زمین می کند و چرا نمی گذارد شما با خانواده ها یتان دیدار کنید؟ از چه می ترسد؟ چرا اجازه نمی دهد تا بیائید در خارج از سلطه تشکیلاتی ملاقات با خانواده داشته باشید؟ چرا اصرار می کند که خانواده ها را به درون اشرف بکشاند؟ مسلما برای این است که روی آنها کار کند و اهداف خودش را پیش ببرد وگرنه یک دیدار خانوادگی که این چیزها را نیاز ندارد. آیا بیست سال تغذیه و تلقین فکری کافی نیست تا واقعا آن کس که می خواهد دوباره به مناسبات تشکیلات رجوی برگردد؟ و آن کس که نمی خواهد اگر با این دیدارها می رود بنابر این بگذارد برود. بهتر است این سازمان که اینهمه داعیه حقوق بشر دارد بگوید که چرا مانع این دیدار می شود بگوید که آیا عراق جای نگهداری افراد است. من منبر نوروزی که رجوی برای شما پیام داده بود را کامل گوش کردم واقعا که او خودش یک دجال است و به دروغ می گوید که پای هیچکس به اروپا نرسیده در حالیکه بیشتر نفرات تیف به اروپا رسیدند مگر کسی که به خواست خودش به ایران رفت و هیچ اجباری در کار نیست. اکنون هشدار می دهم که رجوی برای شماها نقشه شومی دارد او قتل عامی را در سر برای حفاظت از تشکیلاتش در اشرف می پروراند.او به دروغ گفت که برای من صاحب سلاح بیشتر از خود سلاح ارزش دارد ولی او دروغگو است و صاحب سلاح هیچ ارزشی برایش ندارد و آنچه برایش مهم است فقط و فقط تشکیلات است که آنهم حفاظ خودش است یعنی همه چیز به خودش ختم می شود و بخاطر این است که شما در حفاظت خودش باقی بمانید. اقدام به کار گذاشتن بلند گو ها توسط این تشکیلات در صد متری درب ورودی و سایر اقدامات ایذائی آنها برای این است که شاید بتوانند واکنش خانواده ها را که در پشت درب هستند را برانگیزند و کار را به خشونت بکشند و با به کشتن دادن اعضا یعنی شما ها کاسه کوزه را بر سر خانواده ها خراب کنند و آنها را دور کنند تاراحت به کارشان مبنی بر بیگاری کشیدن شبانه روز از شما و اسارت شما و ادامه نشستهای تفتیش عقاید و عملیات جاری و غسل و هزار مزخرفات دیگرادامه دهند این اقدامات رذیلانه آنها برای کنترل بیشتر شما است که صدای خانواده ها و کسی از بیرون به شما نرسد و همانند گذشته و همانند دوران خوشی که به کمک استخبارات عراق و دستگاه صدام به کار خودش مبنی بر ادامه اسارت اعضا انجام می داد الان هم ادامه دهد. من تشکر صمیمانه و قلبی خودم را از این خانواده ها ابراز می دارم و خدا به آنها صبر بدهد که تا پایان راه به شما کمک کنند. و من هم هر کمکی از دستم بربیاید به آنها می کنم. بخصوص خوشحالم که شنیدم خانواده های دیگر هم از سراسر دنیا در راه هستند. آنها مصمم هستند تا آزادی شماها فرزندان خلق تحصن جلوی درب قرارگاه را ادامه دهند من و سایر افراد جدا شده هم به همکاری آنها خواهیم شتافت. بخصوص که آنها می بینند ما توانستیم از این قلعه فرار کنیم و به جامعه آزاد برویم و دور از کنترل تشکیلاتی و نفر مراقب هنگام تماس با خانواده با خانواده هایمان ارتباط برقرار کنیم این خانواده ها که روزانه تماس هم با من دارند بیشتر انگیزه گرفته اند که برای آزادی شما تلاش کنند. پیروز باشید

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا