مصاحبه سایت ایران قلم با خانم بتول سلطانی ـ قسمت یازدهم

مقدمه: سایت ایران قلم در نظر دارد با توجه به حضور خانم بتول سلطانی عضو سابق شورای رهبری سازمان مجاهدین خلق در اروپا، مصاحبه ای را در چند قسمت با ایشان انجام دهد. طبعاً با توجه به جایگاه تشکیلاتی ایشان در شورای رهبری سازمان مجاهدین خلق و همچنین ارتباط نزدیک وی با مسعود رجوی رهبری این سازمان، تجربیات و دیدگاه های ایشان می تواند در شناخت ماهیت فرقه مجاهدین خلق و همچنین اهداف استراتژیکی این سازمان در آینده بسیار مؤثر باشد. از خوانندگان درخواست می شود در صورتیکه سؤالی در ارتباط با مسائل مربوط به سازمان مجاهدین دارند آن را به آدرس اینترنتی هیئت تحریریه سایت ایران قلم ارسال کنند تا با خانم سلطانی مطرح شود. با تشکر سایت ایران قلم:
شما در هفته گذشته پیامی را خطاب به خانواده ها و قربانیان اسیر در قلعه اشرف فرستادید که تاثیرات زیادی داشت، خانواده ها نیز پاسخ صمیمانه ای به شما داده اند، ابتدا توضیحی دراین رابطه دارید بفرمایید، تا من سوالات دیگر را مطرح کنم. خانم بتول سلطانی:
از پیام آنها خیلی تشکر می کنم و لحظاتی گریه کردم و برای آنها دعا می کنم که موفق به دیدار فرزندانشان بشوند. بخصوص که سازمان و بلاخص شخص مسعود رجوی برای فرار از پاسخ گویی با فرافکنی و فرار به جلو به خانواده ها انواع اتهامات را می زند تا مانع دیدار خانواده ها با فرزندانشان بشود. او می داند که اگر نفرات تشکیلات با خانواده ها دیدار کنند وجدان و عاطفه انسانی اعضاء بیدار شده و النهایه تشکیلاتش فرو می ریزد. سایت ایران قلم:
شما در پیامی که دادید، از قربانیان واعضای مجاهدین خواستید که قصد جدایی خود را به سلسله مراتب تشکیلاتی اطلاع ندهند و بی خبر و ناگهانی خودشان اقدام به فرار و جدایی از سازمان کنند. ممکن است بیشتر توضیح بدهید که چرا چنین روشی را پیشنهاد کرده اید؟ خانم بتول سلطانی:
برای اینکه اگر اعضاء به فرمانده خود یا همان سلسله مراتب تشکیلاتی بگویند در چند مرحله که مختصرا برایتان توضیح می دهم او را معطل و متقاعد به برگشت به داخل تشکیلات می کنند. مرحله اول تا حدود سه ماهی او را سرگرم می کنند و سعی می کنند به او امتیاز بدهند و با شیوه های به ظاهر صمیمانه به علایق او توجه می کنند و به او رسیدگی می کنند حتی سعی می کنند از طرف رهبری به او هدیه بدهند تا منصرف شود اگر نشد مرحله دوم را با وی در پیش می گیرند و برای او نشستهای متوالی می گذارند تا وی را مجبور کنند در جمع بگوید "غلط کردم". اگر فرد باز هم رفتن را دنبال کند او را بصورت کامل همراه با پرونده تشکیلاتی وی به قسمت خروجی و زیر نظر بتول رجائی منتقل می کنند در این قسمت در زمینه برخورد با افراد جدا شده ماهر و آموزش دیده هستند و حتی نحوه شکنجه و آزار و فشار و گرفتن اعتراف از نفر مسلط هستند و آنقدر برای فرد پرونده درست می کنند که یا او را مجبور به ندامت و برگشت به درون مناسبات می کنند یا اگر هم بر نگردد و برود آنقدر برای او پرونده اخلاقی و نفوذی بودن و موارد دیگر درست کرده اند تا بعدا او را مجبور به سکوت کنند. گاها برای وقت تلف کردن و پشیمان شدن نفر به او وعده فرستادن به خارج می دهند. البته این را هم بگویم که سازمان با توجه به شرایط مختلف شیوه های مختلف و متناسب بکار می گیرد مثلا زمان صدام یک شیوه داشت و زمان آمدن نیروهای آمریکائی بصورتی دیگر عمل می کرد. قبل از سرنگونی صدام وضع بکلی متفاوت بود و النهایه بعد از سالها مبادرت به شکنجه جسمانی، رها کردن در بیابانها، فرستادن به زندان ابوغریب صدام و خلاصه سرنوشت نامعلومی می کردند. این تشکیلات بعد از جدا شدن فرد باز هم دست بر نمی دارند و سراغ او رفته و با شیوه های دیگر که بیا خودمان کمک ات می کنیم و…. دوباره او را جذب کرده و بصورت نیمه وقت مجددا برای اهدافشان بکار می گیرند بخاطر همین من توصیه می کنم به همه نفرات اسیر تشکیلات که فرار کنند و خود را از مهلکه تشکیلاتی و آلت دست تشکیلات شدن خلاص کنند. این قانون همه فرقه هاست، اما بطور خاص این سازمان از نفرات جدا شده خود نمی گذرد و حتما در ملاء فرد حضور پیدا می کنند تا اطمینان حاصل کند که اولا در سکوت است و خلاف سازمان چیزی نمی گوید اگر بتواند با شیوه های جذب دوباره از قبیل منتقل کردن به شهر بزرگ و کمک مالی وارد می شوند و مجددا او را برای تظاهرات و آکسیونها و هر فعالیتها دیگر برای سازمان و النهایه مواردی حتی مثل خودسوزیهای 17 ژوئن می کشانند. مثلا یکبار بعد از بسته شدن تیف باز سراغ اعضای جداشده آمده و 1500 دلار می داد و در ازای آن یک امضا می خواست. به من هم مبلغی معادل 10000 دلار و فرستادن با استفاده از امکانات یک هوادار و امکانات خانه و… در شهر بزرگی در هلند پیشنهاد شد مشروط به امضاء دریافت کمک و دادن شماره تلفن و… من آن موقع امتناع کردم و ترسیدم به نوعی دیگر گرفتار تشکیلات بشوم. در خارج هم نفراتی که با مصیبت توانسته اند خود را بیرون بکشند باز مجدد سعی می کند که تحت عنوان جنبش سبز و انواع دیگر بکار بگیرد و برای اهداف خود به شهرهائی نظیر پاریس یا برلین استکهلم و شهرهای پایتخت سایر کشورها بکشاند و فرد را با طمع منتقل شدن به شهر بزرگ و همینطور پول و هر شیوه عاطفی دوستی یا طریقی که بتواند دوباره به سمت خود جذب می کند. برای همین برای خلاص شدن همیشگی از این فرقه اعضاء باید همواره راهی را انتخاب کنند که ادامه استقلال و آزادی فردی شان تضمین داشته باشد برای همین توصیه من فرار است نه اطلاع. سایت ایران قلم
خانم سلطانی در آخرین واکنش فرقه مجاهدین خلق نسبت به حضور خانواده ها مقابل درب قرارگاه اشرف نکته جالبی وجود دارد که مستقیما از روی اطلاعیه این سازمان در سایت همبستگی ملی صادر شده در 16 آپریل 2010 می خوانم: " یک سرهنگ و یک سروان عراقی به نامهای علی و جواد به داخل اشرف مراجعه و اعلام کردند بنا به دستور دولت عراق, بلندگوهایی که بر روی برخی ساختمانهای مجاهدین در داخل اشرف مشغول پخش نوار بود بایستی خاموش شود تا صدای بلندگوهای مزدوران به همه جا برسد. در این هنگام برخی مقرهای اشرف برای کاستن از بار مزاحمت صداهای گوشخراش بلندگوهای مزدوران به پخش موزیک و نوارهای مجاهدین مبادرت کرده بودند. " از متن واکنش مجاهدین چنین به نظر می رسد که حتی از رسیدن صدای خانواده ها به فرزندانشان هراس دارند و اقدام به نصب بلندگوها قوی و پخش سرود های مجاهدین می کنند تا یک سانسور علنی را به نمایش بگذارند، اگر ممکن است مکانیزم های سانسور در مجاهدین را برای خوانندگان توضیح دهید. خانم بتول سلطانی:
مجاهدین برای سانسور کردن و خاموش کردن هر صدائی از بیرون این تشکیلات یا به قول آنها "مناسبات" از دیرباز به شیوهای توجیهی و فریب متوسل می شوند و از طرف دیگر شیوه های خشونت بار یا پرخاشگرانه که که حتما در پیام اخیر رجوی شنیدید اسم "غرش شیر" بر آن گذاشته بود!!! برای حفظ تشکیلاتش و ادامه حیاتش همیشه اصل اول سانسور بوده و حفظ محیط ایزوله. همه این تلاشهای مذبوحانه برای این است که نگذارد صدائی بجز هر آنچه که شبانه روز در ذهن افراد می کند به آنها برسد. شیوه های توجیهی که سازمان متوسل می شود. داشتن تلفن ممنوع است و محدود با ضوابط خاصی فقط برای ارشد شورای رهبری شما می دانید نفرات این سازمان تا بحال موبایل ندیده اند و داشتن موبایل ممنوع است. اما توجیه سازمان برای کلا هر گونه وسیله ارتباطی این است: دشمن در کمینه!!!برای حفظ و به ثمر رسیدن خون شهدا و رنج اسیران نباید هیچ گونه وسیله ارتباطی نظیر تلفن و اینترنت داشته باشیم دشمن نفوذی دارد واطلاعات ما را به دشمن می دهد. رادیو و آنتن و تلویزیون ممنوع است و هر کس رادیوئی یا آنتنی داشته باشد توبیخ می شود و تحت برخورد قرار می گیرد توجیه سازمان این است: رادیو و تلویزیون ترویج بریدگی می کند!!!!!!!!! بنابراین ممنوع است. یک فیلم سینمائی که پنج شنبه شب ها گذاشته می شود بعد از سه فیلتر که شاهد آن بوده ام و آنقدر سانسور می شد که از یک فیلم دوساعت و نیم یک ساعت و ربع باقی می ماند این تازه فیلمی بود که خانوادگی و عاطفی نباشد دوم اینکه فیلم ایرانی نباشد عشق و عاشقی نباشد و…… هر گونه کتاب عشقی و رمان یا مجله باید از چندین فیلتر سازمان بگذرد تو جیه سازمان این است: نباید ترویج عادیگری و رفتن و وادادگی بکند. هر گونه روابط دوستی ممنوع است و در نطفه خفه می شود و توجیه سازمان این است: محفل است و شعبه سپاه پاسداران دیدار خانوادگی حتی نفراتی که داخل مناسبات است مکروه است و ناپسند و افراد از آن گریزانند و توجیه سازمان این است: عادیگری و فامیل بازی و و بریدگی تنها کسانی مجاز به دیدار خانواده خود هستند که: ـ اولا خانواده آنها طرفدار سازمان بوده و آزمایش پس داده باشد ـ به سازمان کمک مالی کند ـ از ایران یا خارج نفر جذب کرده و روانه سازمان کند در غیر اینصورت توجیه سازمان این است: خانواده نیست و از هر کشوری هم که آمده باشد مزدور و مأمور وزارت اطلاعات است. حالا کسی جرأت دارد بگوید خواهر من یا مادر من یا….. حالا فکرش را بکنید که چگونه می توان به کمک این اسیران شتافت و چگونه می توان به گوش آنها صدائی رساند این دعوای خانواده ها با سازمان وقتی که من در اشرف بودم وجود داشت و بصورت تک تک می آمدند و با این بن بست مواجه می شدند و سازمان شگردهای مختلفی بکار می برد و آنها را دور می کرد حال که خانواده ها در یک اقدام جمعی و هماهنگ در جلوی درب اشرف مانده اند و می خواهند به طریقی صدایشان را به داخل این تشکیلات برسانند سازمان با همه توان خود دنبال پاتک است و نمی گذارد صدا به گوش نفرات برسد و بهانه می کند که نفرات ما اذیت می شوند. خیلی از نفرات تحت مسئول من دلشان می خواست شب نزد خانواده بمانند اما ما به آنها دستور تشکیلاتی می دادیم که برگردید به محل کار و نباید شب نزد خانواده تان بمانید تازه خانواده ای که از نظر سازمان مجاز بود اوکی بود خانواده ای که هوادار بود برای سازمان کار می کرد ولی با اینحال سازمان اجازه نمی داد و هزار جور باید فرد برای اصرارش به اینکه چرا دوست دارد شب نزد مادرش بماند باید حساب پس می داد و از خودش انتقاد می کرد آنوقت این سازمان در یک دروغ آشکار می گوید که بخاطر کاستن از بار مزاحمت آهنگ پخش می کنیم واقعا که دجالی بزرگتر از اینها من نیافتم. بسیار خوشحالم که چهره واقعی این فرقه در حال رو شدن است و پرده ها کنار می رود. با آرزوی خلاص شدن همه نفرات از زیر سلطه تشکیلاتی و دیدار با عزیزانشان و به نتیجه رسیدن رنج و تلاش دوماهه خانوادهای منتظر. ادامه دارد…

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا