خانواده ها: رجوی سقط نمی شود تا این بچه ها از دستش رها شوند

هر چند که با افشاگری صد ها تن از افراد بازگشته درباره مناسبات فرقه ای رجوی در اشرف در طول سالیان گذشته، گوشه هایی از هویت ایدئولوژی فرقه ای رجوی برای همگان بر ملا شده است ولی با گذشت زمان و علنی تر شدن بن بستهای ایدئولوژیک – تشکیلاتی این فرقه، رجوی فریبکار وادار شده است تا در موضع گیری جدید طینت درونی خود را رو نماید و ماهیت فرقه ای خود را نسبت به خانواده بیرون بریزد و خانواده که ابتدایی ترین پایه جوامع بشری است را علنا رد نموده و آنرا کانون فساد بنامد.
رجوی هر چند طی سنوات گذشته در مناسبات اشرف و در تکمیل بحث های فرقه ای خود ازدواج را حرام دانسته و بنیان خانواده را بر چید و سعی نمود تمامی عواطف خانواده گی افراد و اعضا را معطوف به خود و مریم قجر نماید ولی برای فریب افکار عمومی تلاش می نمود چنین وانمود کند که این امر برای آزاد سازی انرژی بیشتر در تشکیلات بوده است تا اعضا بتوانند با توان بیشتری به مبارزه و مقاومت خود ادامه دهند و تاکنون نیز سعی داشته با فریب کاری و دجالیت این عمل ننگین و تلاشی خانواده ها در داخل مناسبات خود در اشرف را از پدران و مادران و بستگان اعضا خود (که آنان را خانواده های اعضا می نامید) پنهان نگه دارد.
رجوی حیله گر در ملاقات خانواده ها در سال 82 و 83 در اشرف اعضای خود را به گونه ای توجیه نمود تا بستگان آنان متوجه طلاق اجباری و سه طلاقه شدن آنان نشوند.
اما شکست های پی در پی فرقه بویژه بعد از سقوط صدام و گیر کردن فرقه در عراق و ریزش بخشی از نیروها و پاسیو و مسئله داری مابقی افراد مانده در اشرف، رجوی را مجبور نموده است تا کار ذهنی بیشتری روی افراد خود در تشکیلات انجام دهد.
ولی علی رقم دستور قیچی نمودن اذهان اعضا از خانواده هایشان، در تمامی بازیهای سیاسی خود دم از خانواده های مجاهدین و هواداران داخل کشور می زد و حتی آنان را بر سر قربانگاه منافع سازمانی و فرقه ای خود ذبح می نمود و تلاش داشت تا خانواده را به نوعی دیگر درگیر با نظام جمهوری اسلامی نماید تا شاید با دستگیری و زندانی شدن آنان خوراک تبلیغاتی بیشتری تهیه نماید.
اما حضور خانواده مجاهدین در جلوی درب اشرف و درخواست ملاقات با بستگان خود در بیرون قرارگاه و تحت نظارت صلیب سرخ جهانی، بادکنک عوام فریبی و حمایت از خانواده مجاهدین را ترکاند و رجوی دغل کار را مجبور نمود تا در موضع گیری رسمی و طی پیامی در تاریخ 24 بهمن 88 اعلام نماید:
از هفته پیش اجیر شدگان… تحت عنوان خانواده های مجاهدین به پشت درب اشرف آمده و در منتهای زبونی به جست و خیز و پارس کردن علیه شهر اشرف و مجاهدین پرداخته اند.
رجوی در ادامه پیام نسبت هایی را به بستگان اعضا منتسب نمود والحق توانسته که هر آنچه در افکار پلید و شوم و فرقه ای خود داشته و تا به حال نمی توانسته علنی بیان کند را یکجا و سر جمع ادا کرد. به دنبال موضع گیری صریح رجوی نسبت به خانواده های مستقر در جلوی درب اشرف، تعدادی از خانواده های انجمن نجات با حضور در دفتر استان طی نشستی چند ساعته با چند تن از اعضای بازگشته به بحث و گفتگو پیرامون حضور خانواده ها در جلوی درب اشرف برای ملاقات با عزیزان خود و هم چنین موضع گیری رهبری فرقه پرداختند.
این جلسه با حضور آقای محمد علی نیکزاد برادر اسیر رجوی محمد رضا قنبرزاده از ساری و آقایان میرگل و سید رجب موسوی برادران اسیر دست رجوی یعقوب موسوی و آقای عبدالمناف شعبانی برادر محسن شعبانی اسیر در شهر اشرف و هم چنین آقایان بازگشته از مناسبات اشرف نوروز توکلی، عبدالله افغان، هادی شبانی و صمد نظری برگزار شد.این جلسه با حضور آقای محمد علی نیکزاد برادر اسیر رجوی محمد رضا قنبرزاده از ساری و آقایان میرگل و سید رجب موسوی برادران اسیر دست رجوی یعقوب موسوی و آقای عبدالمناف شعبانی برادر محسن شعبانی اسیر در شهر اشرف و هم چنین آقایان بازگشته از مناسبات اشرف نوروز توکلی، عبدالله افغان، هادی شبانی و صمد نظری برگزار شد.
این نشست با پخش فیلمی از حضور و اعتراض خانواده ها در جلوی درب اشرف شروع شد. خانواده های حاضر در جلسه پس از مشاهده فیلم برای حضور در جلوی درب اشرف تا تعیین تکلیف نهایی و آزاد نمودن عزیزان اسیر شان از چنگال رجوی اعلام آمادگی نمودند.
پس از اتمام فیلم مسئول انجمن نجات استان توضیحاتی پیرامون دیدگاه مجاهدین نسبت به خانواده داد و با اشاره به پیام 24 بهمن 88 رجوی اظهار نمود:
بر اساس ایدئولوژی فرقه ای، خانواده در مناسبات تشکیلاتی رجوی جایگاهی نداشته و ندارد. رجوی پلید از سال ها قبل با به میان کشیدن بحث انقلاب طلاق، بنیان خانواده را مردود دانسته و آنرا لانه فساد معرفی نمود که البته این اندیشه خاص رجوی بود که در سال 64 با طلاق مریم عضدانلو از همسرش مهدی ابریشم چی (از اعضای دفتر سیاسی سابق مجاهدین) و ازدواج به اصطلاح ایدئولوژیک با مسعود رجوی در تشکیلات پیاده شده بود ولی به دلیل حضور بخش عمده ای از بدنه سازمان و به ویژه مسئولین که در خارج کشور بودند این طرح به دلیل ترس از بریدگی و انشعاب آنان، تا سال 68 مسکوت ماند.
او سپس ادامه داد:
رجوی دجال برای پیاده کردن افکار شیطانی خودش در سال 68 با طرح مجدد انقلاب طلاق و مسئول اولی مریم قجر و در یک فضای بسته و حصار فیزیکی اشرف دست به کودتای سازمانی زد و با طرح ورود همه افراد و اعضا به بحث طلاق، کنترل کامل (ذهنی و فیزیکی) افراد را بدست گرفت و در این جا بود که با یکه تازی اعلام نمود که «من رهبر عقیدتی شما و مسئول جان و مال و ناموس شمایم» و بالاجبار همه افراد متاهل را وادار نمود تا با سه طلاقه نمودن زوج هایشان، خانواده را لانه فساد بدانند. او سعی داشت عاطفه افراد نسبت به بستگان اعم از زن، شوهر، فرزند، پدر و مادر و… را بگیرد و حتی آنان را وادار نمود تا عاطفه های پنهان و تخیلات ذهنی خود را بکشند و اگر چنین عواطفی و موضوعاتی از جنس عاطفی به ذهنشان خطور کرد موضوع را به شخص او و یا مسئولین مورد اعتمادش به صورت مکتوب گزارش کنند تا میزان عبور فرد از بحث انقلاب مشخص شود. چنانچه این ذهنیات در فرد تکرار می شد با او به صورت ذهنی و فیزیکی برخورد می کردند تا چون ماشین و ابزاری در اختیار فرقه قرار گیرد.
مسئول انجمن در فضای بهت و حیرت خانواده ها که فقط سکوت کرده و به حرف هایش گوش می دادند ادامه داد:
به همین دلیل است که رجوی تمامی ارتباطات افراد و اعضا با بیرون قرارگاه و خانواده هایشان را از سالها قبل قطع نموده است و اگر کسی درخواست تماس با خانواده اش را می کرد او را بریده و خائن و… می نامیدند که چرا به فکر بستگان خود را افتاده است.
در چنین فضایی است که رجوی در پیام رمضان سال 86 خود چنین گفت:
راستی یادتان هست یکبار در یکی از نشست ها پرسیدم آیا با نسبت های موروثی و خانواده گی خودتان و اینکه پدر و مادرتان این و آن است (چه بهترین فرد روزگار باشد و یا بدترین آن) متکی هستید یا به آنجا رسیدید که از این قبیل ارث و میراث ها، بالکل قیچی کنید… مبادا وارد دستگاه مجاهد خلق کنید.. این نسبت ها را چه مثبت و چه منفی قیچی کنید و دور بریزید.
دجالیت و فریب کاری رجوی را ببینید!!!.او تلاش دارد تا اذهان اعضا را از تره هات و اندیشه فرقه ای پر کند تا همه اعضا ارتباطات خانواده گی خود را قیچی کنند.
الان هم که خانواده ها پی به فریب و حقه او بردند، او تلاش دارد شمشیر دجالیت را از رو بسته و به جنگ خانواده ها برود. وی ابتدا سعی نمود با دادن پیام فریب و تهدید و… ذهن اعضا و افراد اسیر در اشرف را کنترل کند تا مبادا با شنیدن صدای پدر و مادر و برادر مهر قلب آنان باز شود و به سوی درب روانه شوند و سپس به فحاشی و تهدید خانواده های حاضر در جلوی درب پرداخت و سعی نمود با مزدور وزارت اطلاعات و اجیر شده گان و… نامیدن، آنها را عقب رانده تا نسبت به خواسته هایشان پاسیو شوند و به آنها بقبولاند که عزیزان تان شما را به عنوان پدر و مادر و بستگان نمی پذیرند.
به دنبال توضیحات مسئول انجمن , آقای میرگل موسوی سئوال نمودند:
اگر رجوی راست می گوید که عزیزان ما خواهان ملاقات با ما نیستند چرا نمی گذارند که آنان با نظارت صلیب سرخ در بیرون قرارگاه و بدون حضور مسئولین به ما بگویند که ما خواهان ملاقات با شما نیستیم؟ اگر این جوری بود پس چرا در سال 82 که ملاقات رفتیم اکثر آنان وقتی با ما خلوت می کردند به گریه می افتادند و خود را اسیر می دانستند؟
ادامه دارد…

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا