مجاهدین و نفس نفس زنان در انتهای مسیر

عملیات شکست خورده بمب گذاری در تهران نه اولین بلکه آخرین حربه سازمان تروریستی مجاهدین خلق است. از آنجا که همیشه باید با این موضوع به طور واقعی برخورد کرد. چرا سازمان دست به این عمل میزند؟ در آستانه 30 خرداد. یا برای همبستگی با جریانات اخیر در ایران. یا همسو با جو تحریمها و فشارهای جدید؟ و یا هر تحلیل دیگر درونی یا بیرونی به هر حال از چند حالت خارج نمی باشد. سازمان پس از سالها دوباره در حالی دست به این کار میزند که:
1- در سالهای 60 از بمب گذاری در حزب جمهوری و دفتر ریاست جمهوری نتوانست مجاهدین را به سرنگونی و یا فرو پاشی ببرد
2- با زدن نفرات بسیج و سپاه هم کار به جایی نرسید
3- با رفتن به خارجه و تشکیل اپوزسیون هم نتایجی در بر نداشت
4- جنگ منطقه ایی کردستان و همراهی با حزب دمکرات هم بی حاصل بود
5- رفتن به عراق و سکو قرار دادن جنگ ایران و عراق هم به پایان رسید
6- تشکیل ارتش آزادی هم موفق نبود
7-عملیات ایضایی مرزی و ج ن هم دستاوردی نداشت
8- عملیاتهای سحر هم بی نتیجه و نیمه کاره ول شد
9- خمپاره زنی ها هم به هدف خود نرسید
10- ترور شخصیتها مثل صیاد شیرازی هم باز سازمان را از بن بست خارج نکرد
11- و…
سئوال این است که آیا چنین عملیات ضعیفی که نسبت به قبلی ها دست چندم تر و بی سرو صدا تر و در واقع کوچکتر است چه تاثیری میتواند داشته باشد؟
آیا سازمانی که در بطن آن از مبارزه مسلحانه و تروریسم و بمب گذاری ستایش میشود و برایش مقدس است و از زمان شاه تا الان به آن میپردازد تا به حال چه مسئله ایی را از مردم ایران حل کرده؟ آیا با این کارها در جهت همان مبارزه هایی هم که خودش میگوید پیشرفتی داشته یا نه؟ مسلما خیر. همین سازمان اگر نیروهایش را صرف یک کار سالم میکرد مسلما امروز نتایج بهتری میگرفت حتی اگر به نصایح غربی ها گوش میکرد و راه مبارزه سیاسی را پیش میگرفت هم از لیست سیاه خارج میشد و هم مورد قبول جوامع دمکراتیک بود اما این سازمان به دلیل ساختار درونی قابلیت پیشرفت ندارد و حتی امروز سالها عقب تر از جایی است که 44 سال پیش شروع کرده بود. چرا؟ چون به مقتضیات زمان پاسخ بر عکس میدهد امروز دیگر در جهان تروریسم جایی ندارد. ولو اینکه هر توجیهی قابل گفتن باشد. سازمان نمیتواند با اعضایی که آنها را اسیر کرده و به بند کشیده عملیات کند. نهایتا از افراد کم تجربه و مبتدی که سازمان را نمی شناسند و تحریک میشوند استفاده کرده است. پس آن افرادی که سازمان سالها به آنها آموزش داده کجایند؟ آنها که افراد قدیمی هستند و در اشرف زندانی میباشند سازمان را خوب می شناسند. سازمان میداند که اگر آنها را برای عملیات بفرستد آنها عملیات نکرده و دیگر به سازمان باز نمیگردند زیرا منتظر فرصت برای فرار از آن جهنم هستند پس باید از افرادی استفاده کند که چیز زیادی از این اسارت طولانی مدت را تجربه نکرده اند و از طرف دیگر سعی دارد با تکذیبیه های خود بگوید که اینها از ما نیستند تا بتواند چهره نیم بند خود را درمیان شرکای اروپایی خود حفظ کند. به هر حال ما باید باز هم منتظر این دست و پا زدنها باشیم زیرا سازمان به دلیل هویت درونی خود چیزی جدا از تروریسم نیست و نمی تواند باشد. اگر چه فضای کنونی ایران برای آنها که سالها دور از وطن خود هستند فضایی بیگانه است و نمیتوانند به نیات شوم خود برسند اما با این کار سعی دارند بگویند ما هم هستیم اما به زبان خودشان که باز هم چیزی جدا از خشونت و بمب گذاری و تروریسم نیست. اصولا اکنون مردم ما با پیشرفتی که در سالهای اخیر در زمینه سیاسی و جمهوری کرده اند دریافته اند که هر خواستی تنها باید در چار چوب قانون و بدون خشونت باشد و هر کس از این مدار خارج شود مسلما نه تنها به چیزی دست نخواهد یافت بلکه انرژی خود و بقیه را نیز به هدر خواهد داد.
اصغر فرزین

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا