رقص رهایی یا انحطاط اخلاقی در فرقه رجوی

گردهمایی جمعی از جداشدگان استان مازندران – قسمت اول
علی رقم همه داشته های ذهنی اعضای جدا شده در مورد انقلاب طلاق رجوی که تاکنون گوشه هایی از آن در نشریات و سایت ها و… جهت افشای ماهیت انقلاب ایدئولوژیک درج و پخش شد، روشنگری و مصاحبه اخیر خانم بتول سلطانی (عضو جدا شده شورای رهبری سازمان مجاهدین) موضوع بسیار تکان دهنده ای بود که حتی برای اعضای سابق مجاهدین که سالیان با این بحث آشنا بوده و در نشست های مختلف رجوی شرکت نموده بودند ابعاد جدیدی از نگرش فرقه ای و استثمار جنسی رجوی را برایشان باز نمود.
هر چند رجوی با ادعای رها نمودن افراد از هرگونه قید و بند استثماری و رسیدن به نفی کامل استثمار جنسی بحث خود را در سازمان شروع نموده است اما بدلیل ساختار فرقه ای و اینکه علت اصلی ورود به بحث انقلاب، بن بست های سیاسی و استراتژیکی بود که رجوی در آن گرفتار بوده، نه تنها سازمان به نقطه ادعایی رجوی نرسیده بلکه بر اثر این بحث ها و شکستن بسیاری از مرزها و حرمت ها – که رجوی برای پیشبرد اهداف خودش آنرا ترویج می کرد – مشکلات اخلاقی عدیده ای در مناسبات سازمان ایجاد گردید.
رجوی در ابتدای ورود هر یک از اعضا به بحث انقلاب می گفت که هر آنچه در ذهن دارید باید دور بریزید و در نتیجه افراد از داشته های ذهنی خود خالی می شدند، اما با توجه به پوچی و فرقه ای بودن بحث انقلاب که نتوانست جای داشته های ذهنی قبلی افراد را پر نماید، تمامی اعضا دچار خلاء فکری و عقیدتی شدند.
به این ترتیب مناسباتی که قبلا اعضا خود را در آن خواهر و برادر می دیدند به نقطه ای رسید که همدیگر را بصورت زن و مرد آزاد ببینند.
با توجه به اینکه افراد همسران خود را طلاق داده بودند و غریزه جنسی آنان نیز حل نشده بود، مناسبات سازمان به جایی رسید که رجوی بحثی بنام « بند جیم » را مطرح کرد. در این بحث او مدعی بود برای آنکه مردان و زنان بر مشکلات غریزی فائق آیند راه حلی یافته است. در این راه حل، کلیه زنان می بایست خود را در حریم او ببینند و به این ترتیب دارای صاحب شده و دچار مشکل نشوند و کلیه مردان نیز می بایست علاوه بر تمام زنان سازمان، همه زنان عالم را نیز در حریم رجوی ببینند تا در مواجه با زنان، دیگر آنان را بی صاحب ندیده و بتوانند خود را کنترل کنند.
در آن زمان هیچ کس در سازمان تصور نمی کرد که رجوی شیاد واقعا بخواهد زنان سازمان را به عقد خود در آورد و برای همه، این بحث تنها جنبه تئوری داشته و زمینه مادی نداشت. اما افشاگری های خانم سلطانی نشان داد رجوی دجال چه افکار شیطانی ای در ذهن خود داشته است
هر چند رجوی با شیادی خواست با آوردن بندی به نام جیم این طور وانمود کند که مشکلات غریزی اعضای سازمان را فهمیده و برای حل آن راه حلی ایدئولوژیک آورده است، اما چون در پس این ظاهر فریبنده یک خوی استثمارگر فرقه ای وجود داشت، نه تنها بند جیم مشگل گشا نشد بلکه بندهای بعد از آن نیز کاری صورت ندادند و فقط و فقط بند بندگی و برده گی را در مناسبات سازمان محکم تر کردند و به هیچ وجه نتوانستند مشکلات غریزی را بصورت ایدئولوژیک حل کنند تا جائی که سرانجام رجوی بحث غسل هفتگی را پیش کشید و معلوم شد مشکلات اخلاقی در درون سازمان کیفا بالا رفته است. با توجه به توضیحات فوق دفتر انجمن استان مازندران تصمیم گرفت برای روشنگری هر چه بیشتر افکار عمومی و خانواده ها در این زمینه، جمعی از اعضای جدا شده سازمان را دور هم جمع نموده و از آنان بخواهد نمونه ها و فاکتهایی که انحطاط اخلاقی که سازمان بعد از انقلاب طلاق دچار آن شد را بیان نمایند.

مصاحبه اخیر خانم بتول سلطانی موضوع بسیار تکان دهنده ای بود که حتی برای اعضای سابق مجاهدین که سالیان با این بحث آشنا بوده و در نشست های مختلف رجوی شرکت نموده بودند ابعاد جدیدی از نگرش فرقه ای و استثمار جنسی رجوی را برایشان باز نمود. با توجه به این موضوع انجمن استان مازندران تصمیم گرفت برای روشنگری هر چه بیشتر افکار عمومی و خانواده ها، جمعی از اعضای جدا شده سازمان را دور هم جمع نموده و از آنان بخواهد نمونه ها و فاکتهایی که انحطاط اخلاقی که سازمان بعد از انقلاب طلاق دچار آن شد را بیان نمایند.

در ابتدای این نشست مسئول انجمن ضمن خوش آمد گویی به همه دوستان حاضر، متن قسمت دوازدهم مصاحبه خانم سلطانی را قرائت نمود. سپس ضمن توضیح کوتاهی درباره آنچه در مقدمه آمده است از حاضرین خواست مشاهدات خود را که نشانگر رشد کیفی مسائل اخلاقی در سازمان بعد از انقلاب ایدئولوژیک را بیان کنند.
* بدنبال آن آقای هادی شبانی از اعضای قدیمی و جدا شده سازمان مجاهدین توضیح کوتاهی از ارتباط بین افراد در مناسبات سازمان قبل از انقلاب طلاق و بعد از آن دادند و برای روشن شدن بهتر موضوع نمونه ای را نیز در این باره بیان کرد:
وقتی در سال 64 وارد مناسبات سازمان در منطقه شدم، همه افراد اعم از زن و مرد بر روی یک سفره و در مقابل یا در کنار هم می نشستند و غذا می خوردند و هیچ احساس بدی هم نسبت به هم نداشتند. همدیگر را به چشم برادر و خواهر می دیدیم. اما بعد از سال 68 که بحث انقلاب طلاق شروع شد، کم کم رابطه ها تغییر نمود و کار به جایی رسید که با توجه مشکلاتی که در مناسبات مردان و زنان سازمان بوجود آمد، رجوی برای جمع و جور کردن مناسبات ضوابطی وضع کرد که نفس وجود این ضوابط نشان از خرابی مناسبات و مشکلات اخلاقی در درون آن داشت که به برخی از آنها اشاره می کنم:
– میز غذاخوری مردان و زنان را از هم جدا نمودند و زنان حق نداشتند روی میز مردان غذا بخورند و مردان نیز حق نداشتند به میز زنان نزدیک شوند.
– روزهای زوج و فرد را برای استفاده مردان و زنان از پمپ نیزین تعیین کرده بودند و آنان حق نداشتند در نوبت جنس مخالف به پمپ بنزین مراجعه کنند.
– استفاده از ادکلن برای مردان ممنوع شد.
– ورود مردان به محل کار زنان به صورت تکی ممنوع شد.
– نشستن مردان در جلوی خودرویی که راننده آن زن بود ممنوع شد.
و بسیاری ضوابط دیگر که بدلیل ضیق وقت از آنها می گذرم. این ضوابط چهره مناسبات سازمان را کاملا دگرگون کردند.
* آقای ایرج صالحی یکی دیگر از اعضای قدیمی و جدا شده سازمان نیز در تکمیل صحبت های آقای شبانی به فاکت های دیگری اشاره نمود:
در سال 73 یگان ما را به همراه چندین یگان دیگر برای نشست هایی که به « نشست های حوض » معروف است به بغداد بردند. این نشست ها توسط شخص رجوی اداره می شد. در یکی از این نشست ها رجوی دستور داد که زنان از سالن نشست خارج شوند و سپس گزارش چند نفر را خواند که در مورد مسائل اخلاقی بود. یکی از این گزارشات مربوط به فردی بود که در آن زمان در محور 2 در جلولا بود. وی در این گزارش از ارتباط جنسی یکی از نفرات مرد یگان خود با برخی مردان دیگر در همان محور 2 نوشته بود.
گزارش دیگر مربوط به رابطه جنسی یکی از زنان سازمان با برخی مردان بود که در این گزارش گفته شد عمل خلاف در پشت خاکریزهای زرهی محور 2 صورت می گرفته است.
رجوی بعد از خواندن این گزارشات مدعی شد که این افراد از سازمان بریده و جدا شدند. وی گفت شما باید مواظب باشید تا دیگر این افراد در مناسبات چنین کارهایی را نکنند!!!
اما رجوی دجال فراموش کرد که این اتفاقات قبل از جدا شدن این افراد (با فرض بر اینکه اینها جدا شده باشند) از مناسبات فرقه بوده است.
* آقای حسینعلی علیزاده از دیگر جدا شدگان از سازمان مجاهدین در اشرف فاکت دیگری از این دست را بیان کرد:
در سال 1370 در لشکر 27 بودم. وقتی به مانور در زمین کفری رفتیم، یکی از فرماندهان دسته قبل از شروع مانور با زن بالاتر از خودش در پشت خودروی آیفا رابطه نامشروعی برقرار کرده بود که منجر به دستگیری آنان شد. از این نمونه ها گه گاه در مناسبات شنیده می شد، اما بدلیل جو سنگین امنیتی، ما در جریان دقیق موضوع قرار نمی گرفتیم.
ادامه دارد…

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا