شرکای مجاهدین باید مراقب باشند

خبرها در هفته های گذشته نشان می دهند که برخی از غربی ها گویی دوباره به تروریست های مجاهدین خلق روی آورده اند و آن ها را ابزارهای مناسبی برای اجرای اهدافشان درباره ایران می بینند.
ماه گذشته دو تن از اساتید دانشگاه شهید بهشتی تهران مورد سوء قصد قرار گرفتند و یکی از آن ها به قتل رسید و دیگری مجروح شد. این واقعه به دنبال واقعه دیگری رخ داد که ظاهراً ارتباطی به هم ندارند. یک روز پیش از حادثه ترورها، عده ای از نمایندگان پارلمان اروپا با نوشتن نامه ای به خانم کاترین اشتون، دبیر شورای سیاست خارجی اتحادیه اروپا خواستار اعمال فشار بر امریکا برای حذف سازمان مجاهدین خلق از فهرست تروریستی شدند.
یوسی ملمان نویسنده روزنامه اسرائیلی هاآرتض چند واقعه همزمان دیگر را نیز به این ماجرا اضافه می کند: " درز کردن اسناد محرمانه وزارت خارجه امریکا در ویکی لیکس که بیشتر آن درباره نگرانی های جهان درباره برنامه هسته ای ایران است، قتل اسرارآمیز دو دانشمند هسته ای ایران و انتصاب تامیل پاردو به عنوان رئیس جدید موساد، آژانس جاسوسی خارجی اسرائیل" از نظر وی این وقایع ظاهراً نامرتبط به واقع با هم مرتبط هستند و « بخشی از تلاش های بی پایان جامعه جاسوسی اسرائیل و شرکای غربی آن مثل MI6 و CIA است برای ضربه زدن و وقفه ایجاد کردن و به تعویق انداختن یا متوقف کردن ایران برای رسیدن به اهداف هسته ای خود.»
اظهارات یوسی ملمان شاید با گفته های پیشین رئیس MI6، جان ساورز و راه حل وی برای مقابله با برنامه هسته ای ایران، تأیید شود. لورا رابرت از نشریه تلگراف گزارش می دهد که ساورز معتقد است دیپلماسی در قبال ایران کافی نیست و فعالیت های جاسوسی بیشتر لازم است. وی به گزارشگر تلگراف گفت: « متوقف کردن پیشرفت هسته ای نمی تواند فقط از طریق دیپلماسی متداول انجام بگیرد. ما نیاز به عملیات های جاسوسی داریم تا کشورهایی مانند ایران را برای رسید به سلاح های هسته ای دچار مشکلات بیشتری کند.» اظهارات ساورز به مانند چراغ سبزی می ماند به سمت گروه های تروریستی مانند مجاهدین خلق تا خود را محق بدانند که مرتکب عملیات هایی در خاک ایران شوند. در سال 2002 زمانی که مجاهدین ظاهراً برای اولین بار برنامه هسته ای ایران را افشا کردند در کنفرانس مطبوعاتی که در واشنگتن برگزار شد، در نمایشی که به راه انداختند سعی کردند اعتباراتی برای سازمان تروریست شناخته شده خود بخرند. کــه البتــــه نتیجه آن این بود که نومحافظه کاران دولت بوش مجاهدین را وسیله مفیدی برای پیشبرد سیاست های جنگ طلبانه خود علیه ایران تلقی کنند.
داستان همکاری مجاهدین خلق با موساد هم که تازه نیست. چنانچه گرث پرتر روزنامه نگار و مورخ مشهور امریکایی با شواهد مستدل در مقالات خود اثبات می کند. اسنادی که مجاهدین درباره برنامه های هسته ای ایران افشا کردند در حقیقت از یک منشأ اطلاعاتی اسرائیلی دریافت کرده بودند. منابع دیگری چون سیمورهرش در نیویورک تایمز، کانی بروک در نیویورکر نیز تأکید کردند که اطلاعات درباره سایت های هسته ای ایران در واقع از سوی موساد فراهم شده بود.
روابط متقابل میان مجاهدین خلق و سرویس های جاسوسی غربی تا آنجا پیش رفت که به توطئه ترور دو دانشمند هسته ای ایران انجامید که در آن به وضوح دست مستقیم عوامل مجاهدین به عنوان بازوی تروریستی و ماهر سازمان های جاسوسی غربی که از شبـــکه تروریست های محلی در منطقه برخوردار است، پیداست. وزیر دفاع ایران، احمد وحیدی پس از این سوء قصدها به رسانه ها گفت: « این اقدام شوم توسط رژیم صهیونیستی و با هماهنگی دستگاه های اطلاعاتی غرب به ویژه امریکا و انگلیس و کارگزاری مجاهدین مزدور صورت گرفته است.»
حمله به دانشمندان ایرانی همچنین درست پیش از گفتگوی ژنو میان ایران و کشورهای گروه 5 + 1 صورت گرفته. در این مذاکرات سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران غرب را برای سوء قصد به جان اساتید دانشگاه ایران مورد اعتراض قرار داد، وی اشاره کرد که ایران خود بزرگ ترین قربانی تروریسم است و مجاهدین خلق تاکنون مسئول جان هزاران شهروند ایرانی بوده اند.
کاوه افراسیابی در آسیا تایمز گفتگوهای ژنو را گامی هر چند کوچک ولی رو به جلــــو می داند. وی از کاترین اشتون نقل قول می کند مباحث مورد بحث « دقیق و اساسی » بودند. چنانچه یوسی ملمان نیز معتقد است، « آنچه امریکا و اسرائیل درک نمی کنند این است که خشونت و حتی حمله نظامی جایگزین خوبی برای سیاست نیستند بلکه بیشتر وقفه موقتی ایجاد کرده و نشان از شکست سیاست های آن ها دارد. تعهد و مذاکره هر چند ناقص و مشکل دار باشند شاید تنها راه رو به جلو باشد.»
غرب باید بیاموزد که دشمن دشمن من همیشه هم نمی تواند دوست من باشد، به ویژه هنگامی که دشمن دشمن من یک فرقه تروریستی خطرناک با سابقه فجیعی از حرکات ضد بشری باشد.
مزدا پارسی

خروج از نسخه موبایل