ضدیت هیستریک مجاهدین (عمله های استعمار) با دکتر بنی صدر

موضع گیری شجاعانه،آگاهانه و منحصر بفرد دکتر ابوالحسن بنی صدر بر علیه "عمله های استعمار" در فرانسه، دروازه های فصل جدیدی از مبارزه بر علیه وابستگی به غرب را در میان اپوزیسیون خارج کشور گشود. مواضع آشکار و استقلال طلبانه دکتر ابوالحسن بنی صدر بر علیه مشتی وطن فروش در جبهه اپوزیسیون، نشان داد هستند کسانیکه می توانند به مردم کشور خود اتکا داشته و در راستای منافع ملی و مردمی ایران قدم بردارند.
او درواکنش به "جلسه مشترک باند رجوی با جنگ طلبان بازنشسته دولت بوش" در مصاحبه 23 دسامبر 2010 با رادیو فرانسه، ضمن تبری جستن ازعوامل بیگانه واعلام انزجار از وابستگی باند رجوی به غرب و آمریکا گفت: "گرایش های جانبدار استقلال و آزادی هستند، که حاضر نمی شوند به سراغ قدرت خارجی بروند.با تمام توان هم طی این سال ها مانع از این شده اند که اونها برای ایران آلترناتیو بسازند.از این به بعد هم نخواهند گذاشت قدرت خارجی برای رژیم آلترناتیو بسازه."
دکتر ابوالحسن بنی صدر در بخش دیگری از مصاحبه خود اذعان داشت که جنگ طلبان آمریکا و دولت اوباما در صدد استفاده مجدد ازتفاله ارتش خصوصی صدام و باند تروریستی رجوی هستند.گروهی که ؛ "فعالیت خودش رو با ترور امریکایی ها در ایران شروع کرد.حالا رسیده کار این سازمان بجایی که می رود (کاری که اصلا در تاریخ ما سابقه ندارد.) مقامات خارجی رو میاره خرج آمد و رفت و برگزاری جلسه و همه اینها را هم برعهده میگیره حالا از کدوم منبع عرض صحبت است برای اینکه اونها از این گروه حمایت بکنند."
دکتر بنی صدر با پیش کشیدن عملکرد فعلی باند تروریستی رجوی در نوکری و زانو زدن در برابر استعمار آمریکا با تناقض رفتاری آنان در 37 سال پیش، نشان می دهد که این باند فرصت طلب ضد ایرانی چگونه کف برلب و عنان گسیخته نه تنها محموله ای ایدئولوژیک ندارند بلکه بعنوان مزدوران استعمار از هر شرایطی بر علیه استقلال و حاکمیت مردم ایران سودجویی میکند.او ضمن تخطئه سیاست های ضد مردمی عمله های استعمار، نشان داد که با وابستگی به غرب نمی توان بر حقوق مردم پای فشرد.از مردم بود و برای مردم ماند! لذا با هوشیاری کامل از مواضع استقلال طلبانه مردم ایران دفاع کرده و از جیغ و داد ورپریدگان ظاهرا سیاسی نهراسید.و به این شکل بهای ماندگاری خود با مردم را در رویارویی آشکار با باند تروریستی رجوی پرداخت.درسی که دیگر نیروهای اپوزیسیون خارج نشین باید از او آموخته و مرزبندی مشخصی با فرقه تروریستی رجوی ترسیم کنند!
موضع گیری تاریخی دکتر ابوالحسن بنی صدر پس از وقایع یک سال گذشته ایران،ضمن هوشیار سازی نسبت به توطئه های استعمار باعث انزوای بیش از پیش مجاهدین در جبهه اوپوزیسیون خارج نشین شد.طبعا چنین تفکر استقلال طلبانه ای دسته بندی جدیدی را در میان نیروهای خارج نشین بوجود خواهد آورد.بطور مشخص ضمن سد بستن در برابر سوءاستفاده های شیادانه امثال باند رجوی از مطالبات مردمی، نیروی محرک جدیدی را برعلیه باندهای وابسته به غرب در اروپا و آمریکا تولید خواهد کرد.همچنین تفاله های سیاسی نما را از ریل خارج کرده، نوکری و بی آبرویی آنان را بیش از گذشته افشا خواهد نمود.تا رسوا شود کسی یا کسانیکه در خارجه جیب خود را با وطن فروشی و خنجر کشیدن به آزادی و استقلال مردم ایران پر نکنند!
با همه این احوال پس از گذشت 5 روز از مصاحبه دکتر بنی صدر با رادیو فرانسه، رجوی، فراشان و ورپریدگان سابقا ضد امپریالیستی خود را بسیج کرد تا نسبت به دکتر بنی صدر عقده گشایی کنند.ورپریده ای که سابقا در کنار رود سن با تی شرت مزین به چگوارا و سرود انترناسیونال در سیر و سلوک ظاهرا "ضد امپریالیستی" سیر می کرد با یاوه گویی و گرفتن پاچه دکتر بنی صدر به میدان آمد.عنصر مزوری مانند "قصیم" که یکی از فراشان ظاهرا سیاسی عمله های استعمار در فرانسه بوده و رزق و روزی اش را رجوی می دهد، همانند او دهان گندش را باز کرده و بر علیه کسی به فحاشی پرداخته است که از استقلال مردم ایران دفاع کرده است.او همانند اربابش خوب می داند نه تنها رجوی بلکه صد هزار مواجب بگیر سیا و موساد همانند رجوی نخواهند توانست معامله ای را در خیانت به مردم ایران با غرب جوش بدهند. ابزارهای سیاسی فرافکنانه در نمایشنامه ای همچون "فاشیسم هیتلری"،"وابستگی به رژیم" و… نیز دیگر رنگ باخته است.اما چه کند که وظیفه است و مامور معذور! این شیوه از یاوه گویی های فرافکنانه و تکراری،تُرهات درس گرفته از مکتب رجوی برای بزک کردن و دلداری دادن به نیروهای سرخورده داخلی است.وگرنه از میدان بدر کردن نیروهای مستقل و مردمی با انواع مارک ها و برچسب های فرافکنانه، چیزی است که آرزوی آن را رجوی در 30 سال گذشته به گور برده است.البته بنی صدر هم بیدی نیست که با این بادها بلرزد.موضع اصولی دکتر ابوالحسن بنی صدر راجع به باند تروریستی رجوی، اسطبل کرگدن های سیاسی ظاهرا شورایی و سابقا ضد امپریالیستی را حسابی بلرزه درآورده است.و شدیدتر از آن خود رجوی است که با گذشت 5 روز هنوز در کمای سیلی نوش جان کرده رنگ باخته و "دهان گند گاو چاله دهانش" را باز نکرده است.باید منتظر ماند و دید از سوزش عمیق درونی، او چگونه شیهه خواهد کشید؟!
چرا که شاملو می گوید؛
“هر گاو گند چاله دهانی
آتشفشان روشن خشمی شد:
“این گول بین، که روشنی آفتاب را
از ما دلیل می طلبد

خروج از نسخه موبایل