چگونه رجوی دعوی پیامبری می کند؟!

شاید زمانی که بحث های فرقه ای درباره همسویی ماهیت سازمان مجاهدین و این همانی اش با فرقه های مختلف مذهبی و سیاسی داغ بود، کمتر کسی حدس می زد که روزی رجوی به صراحت امروز آخرین نشانه ها و گزاره های فرقه بودن سازمان را در موضوع خانواده عیان کند و به چنین صراحتی، والدین اسرای خود را مزدور خطاب کند. کتاب خانواده مجاهدین و مزدوران ارتجاع در واقع مانیفست رجوی در خصوص کم و کیف تنظیم رابطه با والدین مجاهدین است که در نوعیت خود می تواند بهترین و شفاف ترین سند مکتوب در این رابطه محسوب شود. و حتماً زمانی که افشاگری های جداشدگان در خصوص داعیه امامت رجوی به بیرون درز می کرد و سخن از ارتباط او با امام زمان و بعدتر ادعای سرراست تر امامت او شنیده می شد، کمتر کسی پیش بینی می کرد که النهایه رجوی با صراحت خود را در جایگاه پیامبران قرار داده و از موضع امام معصوم و مرتبط با وحی با هواداران خود حرف بزند. هر چند همان زمان هم نشانه ها و دلالت هایی بر صحت و سقم این افشاگری ها وجود داشت، با این حال هیچگاه رجوی تن به گفتمان و پاسخگویی و شفاف سازی در این خصوص نمی داد و عمدتاً این ادعاها با معناگرایی و تأویل حاصل و استخراج می شد. اما امروز و با انتشار کتاب مورد نظر تمامی آن حدس و گمانه ها به صورتی کاملاً آشکار و صریح بر تمامی آن اظهارات و افشاگری ها مهر تأیید می زند. واقعیت این است که از زمان تحصن خانواده ها در ورودی اشرف که قریب یک سال می گذرد، رجوی هنوز نتوانسته راهکار تدافعی مناسبی در جهت خاتمه دادن به تحصن آنها اتخاذ کند. تلاش های مذبوحانه به اصطلاح سیاسی و رایزنی ها و لابی های گسترده در این مدت نه تنها مشکلی حل نکرده که با پیوستن گروهی خانواده های عراقی به متحصنین شرایط را برای رجوی سخت تر کرده است. بغض و کینه رجوی در چنین وضعیتی قابل پیش بینی است و انتظار هر نوع واکنشی در این رابطه محتمل. اگر تا دیروز نوک حملات و هجمه های غیر اخلاقی و اتهامات ریز و درشت رجوی معطوف و متمرکز بر روی جداشدگان و منتقدین و مخالفین بود، اما در طول یکسال گذشته رجوی شمشیر خود را از رو و برای کسانی بسته که در قاموس هر فرهنگ و دین و اعتقادی دارای حرمت و احترام و ارزش هستند. اکنون رجوی بی کمترین ملاحظه و شرم و با بیشترین کینه توزی و نفرت از والدین اعضای سازمان با آنها به عنوان مزدور صف بندی و مرزبندی می کند و بالاتر از آن از موضع پیامبری بر تعمیق و تئوریزه کردن این مرزبندی و نفرت پراکنی و آن هم از موضع و جایگاه پیامبری تأکید و تصریح می کند. مجموعه چند پیام و سخنرانی رجوی که اخیراً تحت لوای کتاب و با عنوان خانواده مجاهدین یا مزدوران ارتجاع؟ انتشار یافته بخودی خود گویای بسیاری حقایق افشا شده و افشا ناشده ای است که طی سالهای متمادی و بر اساس معناگرایی و تأویل و مصداق یابی بر سر آنها بحث شده است. از جمله این موضوعات یکی ماهیت این همانی رابطه فرقه ای رجوی با خانواده ها و موضوع دیگر منزلت و جایگاه قدسی و امامتی است که رجوی برای خود قائل و از این موضع به طرح داعیه ها و آموزه هایی پرداخته که پیشتر فقط بر زبان پیامبران آسمانی جاری شده است. پیشتر و در مقوله فرقه ها و خانواده ها از کتاب سینگر (فرقه ها در میان ما) و در باب تحریک و شوراندن افراد بر علیه والدین خود خوانده بودیم: "فرقه ها اعضای خود را علیه خانواده هایشان، با استفاده از تفکرات افراطی منطبق بر ایدئولوژی شان، بر می انگیزند." و در ادامه باز در رابطه با محدود کردن و نظارت بر رابطه اعضا با والدین خوانده بودیم: "یک فرقه سیاسی، برای مثال، از عضوشدگان جوان با وادار کردن آنان به گفتن عمدی دروغ به والدینشان، در حالی که یک نفر از مسؤولین موقع تماس کنار آنها می نشست آزمایش بعمل می آورد. این کار هم برای جدا کردن اعضاء از خانواده شان و هم تعلیم آنان به اطاعت از دستورات غیر منطقی فرقه صورت می پذیرفت." فرقه های روانشناسی و خود ارتقایی به طور خاص به این شناخته می شوند که اعضای خود را وادار به بازخوانی گذشته خود با دیدی دیگر می کنند و خصوصاً به آنان تصویر شیطانی از والدینشان می دهند که اصلاً به آنان اعتماد نکنند. به همین ترتیب همان طور که اشاره کردم، فرقه های مذهبی اعضای خود را تعلیم می دهند تا بیرونی ها، حتی اقوام درجه یک، را مانند شیطان تلقی کرده و لذا از آنان به هر قیمت گریزان باشند. هر چند تعمیق و آموزش چنین دستورالعمل هایی سالها است موجودیت بخش مهمی از مناسبات تشکیلاتی مجاهدین با دنیای پیرامون و بخصوص با والدین را شکل می دهد، اما کمتر با چنین صراحتی بر این مؤلفه های فرقه ای تأکید شده بود. رجوی با اطلاق مزدور به والدین در همان قدم اول بر مرزبندی و موضع خصومت و خشونت و کینه توزی خود و اعضایش با والدین تأکید می کند. البته در اینجا هم رجوی مثل همیشه توپ را به خانه اعضای سازمان می اندازد و مدعی می شود چنین تنظیم رابطه ای در واقع خواست اعضای سازمان بوده که از زبان وی مطرح شده است. شبیه همان ادعاهایی که رجوی در توجیه به راه انداختن سی خرداد علم کرد و مدعی بود نتوانسته فشار لایه های تشکیلاتی که خواستار عمل مقابله به مثل و به اصطلاح مقاومت هستند، را تحمل کند. این فرافکنی کلیشه ای این بار نیز این گونه خود را به رخ می کشد: "شنیدم که در نشست های مؤسسان سوم ارتش آزادی تصمیم گرفته اید دیگر بدون استثنا همه کسانی را که با سازماندهی و تورهای گشتاپوی دینی حاکم بر ایران تحت هر عنوان به اشرف می آیند تحریم کنید." اینکه رجوی برای اثبات ادعاهای خود چه حجتی دارد، چندان مهم نیست. زیرا در سطور بعد با استفاده و بکارگیری از کدهای همیشگی، خود را لو می دهد و دم خروس اش بیرون می زند، جایی که می نویسد و می گوید: "گفته اید که دیگر با هر قیمتی که داشته باشد زیر بار نمی روید و گفته اید که تراز جدیدی از مرزهای بالا بلند ایدئولوژیکی و سیاسی بنا می کنید." و کیست که مفهوم مرزهای بالا بلند ایدئولوژیکی را نفهمد و نداند که اینها در واقع پوش ها و نام های مستعار شستشوی مغزی و ساز وکارهای محاق سازی در تشکیلات رجوی هستند. رجوی همانگونه که از زبان اعضاء والدین شان را مزدور خطاب می کند، در ادامه این بار از زبان عاریه ای پیامبران نسبت و رابطه خود را با اعضاء و مخاطبان مشخص و تعریف می کند. یک بار از زبان حضرت نوح، یک بار از زبان حضرت عیسی، یک بار از زبان حضرت علی(ع) و در نهایت از زبان خدا، بر نسبت و جایگاه قدسی و پیامبرانه خود با اعضاء و هواداران تأکید می کند. او با نقل عباراتی از حضرت عیسی خطاب به حواریون با رندی و وقاحت تمام به همسان سازی جایگاه خود با حضرت عیسی و هواداران در نقش حواریون و در واقع از موضع پیامبرانه خطاب به اعضاء می گوید:
"هر کس خانواده خود را پیش از من دوست بدارد لایق من نیست." و در ادامه برای رفع هر گونه شبهه و شیر فهم کردن حواریون باز به نقل از حضرت عیسی می گوید:
" اگر کسی نزد من آید و پدر و مادر و زن و اولاد و برادران و خواهران و حتی جان خود را فدا نکند، شاگرد من نتواند بود." جملات نقل قول شده از سوی رجوی نیازی به توضیح ندارد. فی النفسه و بدون هیچ تفسیر و توضیحی روشن است چه داعیه هایی دارد. چنین ادعاهایی از منظر دین و دینداران حکمی مستقل و از منظر لیبرال – دمکراسی بر بسیاری تناقض ها و تضادهای حل ناشدنی دلالت دارد که کشف و فهم آن تنها در چارچوب قواعد سوسیال دمکراسی امکان پذیر است.

خروج از نسخه موبایل