مجاهدین هرگز به آرزوی خود دست نمی یابند

زبان سیاست برای این طراحی می شود که دروغ ها را حقیقت و کشتارها را محترم جلوه دهد. جرج اورول
کمپین حمایت از مجاهدین خلق که به تازگی در میان برخی سیاستمداران نومحافظه کار امریکا شتاب گرفته است، تا این فرقه تروریستی را از فهرست گروه های تروریست خارجی وزارت امور خارجه امریکا خارج کند، مورد انتقاد شدید کسانی قرار گرفته است که معتقدند جنگ سرد دیگر کاربردی ندارد و دوران آن تمام شده است و در عوض مذاکره و دیپلماسی و تعهد روابط میان کشورها را عادی می کند.
این بار یکی از مسئولان سابق دولت اوباما نیز به جمع حامیان امریکایی مجاهدین پیوسته است. جیمز جونز، مشاور اسبق امنیت ملی کاخ سفید در زمان پرزیدنت اوباما تلویحاً در سخنرانی خود در مراسمی که سازمان تروریستی مجاهدین ترتیب داده بود،از این گروه حمایت کرد.فلینت و هیلاری لورت نویسندگان امریکایی شکست مذاکره استانبول را موجب شتاب گرفتن این کمپین می دانند. طبق مقاله آن ها، دیگر سخنرانان حامی مجاهدین معتقد بودند که سرنگون کردن جمهوری اسلامی و ایجاد نظم سیاسی جدید در ایران هر دو از طریق حمایت از مجاهدین امکان پذیر است. نویسندگان این مقاله انتقاد می کنند که چنین حرکاتی از سوی سیاستمداران امریکایی مشابه رفتار آن ها در زمان صدام حسین و حمایت از احمد چلپی و متعاقب آن جنگ عراق است و از "مارک تواین" نقل قـــول می کنند که تاریخ خود را تکرار نمی کند اما گاهی وقایع مشابه رخ می دهند و می نویسنـــــد: « شگفت زده می شویم وقتی می بینیم چقدر کمپین فعلی که برای احیای مجاهدین خلق در واشنگتن شکل گرفته است و در راستای استراتژی تغییر رژیم در ایران است. مشابه کمپینی است که در دهه 90 و اوایل سال 2000 برای دفاع از احمد چلپی عراقی و کنگره ملی عراق در جهت سرنگونی حکومت عراق شکل گرفت.» آن ها در ادامه می نویسند که « اگر ایالات متحده امریکا دوباره درباره ایران و مجاهدین هم در همان دام بیفتد حقیقتاً مستحق هر آنچه بر سرش بیاید هست.»
در 28 ژانویه 2011، پس از آخرین گردهمایی حامیان مجاهدین در واشنگتن، اریک لاچ روزنامه نگار وب سایت TPM گزارشی دقیق از این گردهمایی و همچنین سوابق مجاهدین خلق ارائه می دهد و به مخاطبان گوش زد می کند که « مجاهدین خلق واقعاً کیستند» او به این نکته اشاره می کند که « هیچ کدام از سخنرانان نگفتند که وزارت امور خارجه این گروه را فرقه گرا تلقی می کند و مریم رجوی را رهبر این کیش شخصیتی می داند. اعضای مجاهدین اجازه ازدواج ندارند، در جلسات غسل ایدئولوژیک هفتگی شرکت می کنند و کودکان از والدینشان جــــدا می شوند.»
اریک لاچ از مقاله « فرقه رجوی » نوشته الیزابت روبین که در سال 2003 در نیویورک تایمز منتشر شد نیز شواهدی می آورد: « هر روز صبح و شب، کودکان یک و دو ساله مجبور هستند مقابل تصویر مسعود و مریم بایستند، به آن ها درود بفرستند." وی مقاله اش را با این پرسش پایان می دهد که چرا سیاستمداران سرشناس هموطنش باید از کسانی چون مجاهدین حمایت کنند و پاسخ برای وی مبهم می ماند.
اما پروفسور بیل بیمان، استاد دانشگاه منیه سوتا، به نظر می رسد که پاسخ پرسش اریک لاچ را می داند. او معتقد است که این دسته از نومحافظه کاران امریکایی « ظاهراً هیچ قادر به نگریستن به ماجرا از زاویه دید مردم ایران نیستند. »
ظاهراً پروفسور بیمان کاملاً از تنفر مردم ایران نسبت به مجاهدین خلق و بصیرت آن ها در برابر توطئه ها آگاه است. وی متذکر می شود: « مهم ترین واقعیتی که بولتون، رز لهتینن و دیگران نمی توانند درک کنند، عدم توانایی مطلق مجاهدین برای رسیدن به قدرت در ایران است.» او ادامه می دهد: « مجاهدین، هرگز، هرگز تا یک میلیون سال دیگر هم نمی توانند تبدیل به جایگزین حکومت ایران شوند» او یاد آوری می کند که مجاهدین به شدت در میان ایرانیان فاقد اعتبار هستند و مردم ایران آن ها را خائن تلقی می کنند. پروفسور بیمان نتیجه گیری می کند که « سیاستمداران واشنگتن دارند انرژی خود را برای طرح های مزخرفی چون بیرون آوردن مجاهدین از فهرست تروریستی هدر می دهند چنانچه ما می توانیم میلیون ها دلار از پول هایی که مالیات دهندگان امریکایی می دهند را در سوراخ موشی بریزیم به امید واهی تغییر رژیم در ایران به جای آن که به طور جدی سعی کنیم با ایران مذاکره کنیم.» اکنون زمان آن رسیده که به جنگ طالبان امریکایی و نومحافظه کاران ضد جنگ هشدار دهیم که نقض ارزش های اخلاقی چنانچه در زمان بوش نیز بارها انجام شد، درست مانند کوبیدن بر اسب مرده است چرا که مجاهدین ورشکسته هیچ گاه قادر به جامه عمل پوشاندن به رؤیاهای آن ها درباره ایران نیستند، هر چند که گروه میلیون ها دلار خرج کمپین پروپاگاندای خود در غرب کند.
مزدا پارسی

خروج از نسخه موبایل