چرا نیروها را از عراق خارج نمی کنید؟

اگر چه تیر اندازی به غیر نظامیان ممنوع و نقض حقوق بشر است اما ناقض تر آنکه افرادی را سالها در وضعیت خطر و مرگ قرار داد و مدافعین حقوق بشر این وضعیت را محکوم نکند.
روز جمعه حوالی نیمه شب که مجاهدین در خواب بودند دولت عراق اقدام به جمع آوری سیم های خاردار اطراف پادگان اشرف می نماید. این سیم خاردارها عامل اصلی جلوگیری فرار نیروهای ناراضی و خواهان جدائی می باشند. مجاهدین بمحض اطلاع توسط فرماندهان (عباس داوری- محمد حنیف نژاد و..) از خواب بیدار و با بسیج چوب و چماق و دسته بیل به استقبال نیروهای عراقی فرستاده می شوند تعداد زیادی از مقابله با سربازان عراقی خود داری کرده و حاضر نمی شوند جانشان را برای هیچ و پوچ از دست بدهند. در ابتدا دو نفر از فدائیان رجوی خودشان را آتش می زنند به این خیال که نیروهای عراقی بترسند و باز گردند. اما هرگاه که دولت کسانی را به محلی برای انجام ماموریت اعزام می نماید فرماندهان خارج صحنه هستند که تصمیم می گیرند و فرماندهان حاضر و سربازان اجازه تمرد از فرمان را ندارند و کار خود را انجام می دهند. این سیستم تمامی ارتش های دنیا است. پس از این که ان دونفراز اتش زدن خود نتیجه نمی گیرند فرماندهان فرمان حمله صادر می کنند و نیروهای مجاهد با سنگ و چوب به سربازان عراقی حمله ور می شوند انها نیز متقابلا اقدام به تیر اندازی می نمایند وتعدادی از تحریک شدگان کشته و زخمی می شوند. عباس داوری و بقیه فرماندهان ارشد در پشت سنگر می گیرند و جرات جلو آمدن در صف مقدم حمله را نمی کنند. تعدادی از افراد به عمل فرماندهان که دوراز صحنه در ماشین های راحت و مجهز نشسته و فرمان حمله می دهند اعتراض می کنند و از صحنه خارج می شوند و به خوابگاه خود می روند اما مامورین و نگهبانان مانع خروج انها از صحنه می گردند و آنها را به کلمات تحریک آمیز و بعضا رکیک به جلو خط مقدم می فرستند. در گیری ادامه پیدا می کند و تعداد کشته ها و زخمی ها هر لحظه بیشتر می شود و نیروهای عراقی به پیشروی خود ادامه می دهند. این مختصری از داستان واقعه روز جمعه در اشرف است. در پی این حادثه و با دیدن صحنه های دلخراش، بهره برداران سیاسی و سازمانهای حقوق بشری بدون توجه به اصل ماجرا و ریشه یابی حوادث و هشدار های سالیان متمادی نیروهای جداشده از وقوع این فجایع و نا دیده گرفتن کم کاری هائی که خودشان در این زمینه انجام داده اند، یکطرفه اقدام به محکوم کردن کلیشه ای نیروهای عراقی نمودند. اگر چه تیر اندازی به غیر نظامیان ممنوع و نقض حقوق بشر است اما ناقض تر آنکه افرادی را سالها در وضعیت خطر و مرگ قرار داد و مدافعین حقوق بشر سکوت واین وضعیت را محکوم نکنند. آیا رهبری مجاهدین بارها مدعی نشده است که مالکی جیره خوار حکومت ایران است پس چرا نیروهای خود را از عراق خارج نمی کند و آنها را از محل خطر دور نمی سازد؟ ایا در عراق چه مبارزه ای را می توان علیه جمهوری اسلامی سازمان داد؟ این اساسی ترین سوالی است که باید از رهبری مجاهدین و قبل از آن از اپوزیسیون و مجامع حقوق بشری نمود که چرا طی این سالها سکوت کرده و حالا بر مرده مجاهدین می گریند؟. هر کس و هر سازمانی که می خواهد دولت عراق را محکوم کند باید قبل از آن مجاهدین را محکوم کند و سپس داعیه حمایت از جان ساکنین اشرف را سر دهد. محکوم کردن واقعه کشته شدن انسان آسان است اما آنچه که سخت است محکوم کردن علت اصلی واقعه و بی توجهی به هشدارهای قبل از واقعه است. ما با توجه به این مسئله است که تیراندازی عراقی ها به مجاهدین را محکوم می کنیم. عراقی ها می توانستند با اعزام بیشتر نیرو حمله کنندگان را دستگیر و از محل حمله دور کنند. کشته شدن هر انسانی دردناک است بخصوص کسانی که سالها در غم و هجران و بی خبری و دور از خانواده بسر برده اند. اکنون باز دیر نشده است آنان که مدافع حقوق بشر هستند و اگر کسی کشته یا اعدام شود با دادن یک اطلاعیه وجدان خود را ارام می کنند باید از رهبری مجاهدین بخواهند که هر چه زود تر اقدام به خروج نیروهای خود از کانون خطر بنماید و اگر گوش نداد او را محکوم نموده و به عنوان جنایتکار جنگی از او یاد کنند و راه معقول و انسانی برای خروج ساکنین اشرف توسط سازمان ملل بجویند. بیائید قبل از اینکه بر مرده های مجاهدین گریه کنیم فکری بحال زنده های آنها بکنیم که چگونه می توان به آنها کمک کرد وآنها را از این دام رهانید؟ بیائید واقعه را قبل از وقوع علاج کنیم.
 

خروج از نسخه موبایل