اعضاء مجاهدین قربانیان رجوی ها

روز سه شنبه 30 فروردین امسال سه نفر از اعضای با سابقه، که به تازگی از دام اسارت این فرقه گریخته اند، دریک کنفرانس مطبوعاتی درمنطقه سبز بغداد شرکت نمودند. دراین کنفرانس که بیش از دوساعت به طول انجامید، اعضای رها شده با استناد به مدارک غیر قابل انکار، دررابطه با دخالتهای فرقه رجوی در امور داخلی عراق و تلاش برای تغییر دولت، رجوی را عامل اصلی حوادث 19 فروردین اسارتگاه اشرف، وقربانی نمودن دهها نفر از اعضاء قلمداد نمودند. آقای برات کیخایی که 22 سال از عمرخود را دربند اسارت این فرقه بوده تأکید کرد، که مسعود رجوی از 2 سال قبل ما را برای درگیری با دولت عراق توجیه نموده بود وآموزش های مختلفی در دستور کار ما قرارگرفت، تا درصورت ورود ارتش عراق با آنها درگیر شویم.آقای برات کیخایی اضافه نمود، که برخلاف ادعاهای مریم رجوی و ژست مظلوم نمایی اش، وی همواره درپیامهای داخلی از جنگ صد برابر برای اعضاء صحبت می نمود. وی گفت که درجریان درگیریهای اخیر، هیچکدام از مسؤلین رده بالای سازمان شرکت نداشتند، وآنها پشت صحنه، اعضاء را برای ایجاد درگیری ترغیب می نمودند. وقربانیان ازمیان اعضاء پایین سازمان بودند وآنها درحقیقت قربانی کشور گشایی مسعود رجوی شده اند. آقای برات کیخایی ادامه داد سازمان طی سالهای گذشته با استخدام نیروهای محلی عراقی وآموزش نظامی وایدؤلوژیک آنها وصرف هزینه های هنگفت برای کسب اطلاعات سعی در دخالت درامور داخلی عراق نمود.آنها همچنین از این افراد برای ایجاد شورش وتظاهرات برعلیه دولت عراق استفاده میکردند.
وی با تأکید براین گفته رجوی که من دنبال جنگ صد برابر هستم و اگر هم جنگ نباشد جنگ تولید می کنم، نتیجه گیری کرد که سازمان برخلاف ادعاهایش همچنان به مبارزه مسلحانه به عنوان زیربنای اعتقاداتش کماکان ایمان دارد.
افشاگریهای این سه عضو که توانسته اند از جهنم این فرقه بگریزند به خوبی این ادعا را اثبات می کند که درگیریهای اخیر اشرف ناشی از تحریکات و زمینه سازیهای قبلی سران فرقه وشخص مسعود رجوی است. و رجوی جنایتکار به خوبی به این گفته اش، که نمی گذارد هیچ یک از اعضاء در بستر طبیعی بمیرند لباس واقعیت پوشانده است. براستی مریم ومسعود رجوی که اینچنین درظاهر وبرای کسب حمایتهای خارجی اینچنین اشک تمساح میریزد وحتی از اجساد قربانیان برا ی لجن پراکنی برعلیه خانواده هایشان سوءاستفاده می کند،چرا از پاسخ دادن به این سؤال طفره می رود که هدف آنها از جذب وآموزش نیروهای محلی عراقی وتماس با دیگر شهروندان عراقی وصرف هزینه های گزاف برای حمایت از دیگر کاندیدای انتخابات چه بوده است؟ آیا قوانین پناهندگی وهرکشوردیگری که به پناهجویان اجازه اقامت درخاک کشورش را می دهد اجازه دخالت درامورداخلی وتحریک شهروندان را می دهد؟ آیا مسعود ومریم رجوی دردوران صدام جنایتکار چنین اجازه ای داشتند؟ به چه دلیل نیروهای آمریکایی حق ورود به پادگان اشرف و اشغال نظامی خوابگاهها، سالن های غذا خوری و دستگیری افراد را داشتند ولی ارتش عراق که تمامیت ارضی وحاکمیت ملی را پاسداری می کند حق ورود به خاک کشورش را ندارد؟ براساس کدام عرف وقانون بین المللی وحقوق پناهندگی ارگانهای حفاظت کننده برای برقراری حفظ امنیت اردوگاه باید از پناهجویان اجازه بگیرند؟ با استناد به چه قانونی رجوی به خود این حق را می دهد که درخاک کشور میزبان برای خود حاکمیت وقلمرو مستقل داشته باشد وازصبح تا شام هرچه فحش وناسزاست به آنها بدهد؟ آیا رجوی برای همین اعضای خودش که سالیان از بهترین ایام جوانی شان را برای افکار بیمار وپوسیده او تلف کرده اند اجازه میدهد برخلاف خواسته او سخن بگویند وفکربکنند؟ آیا درچهار دیواری اسارتگاه اشرف حتی اعضای بیمار که آخرین دقایق زندگی خود را در بسترمرگ می گذرانند حق ندارند با خانواده هایشان تماس بگیرند؟ با استناد به کدام قانون پناهندگی، دولت عراق حق ندارد که حاکمیت خود را بر بخشی از خاکش اعمال کند؟ مگر اسارتگاه اشرف سرزمین آزاد شده است؟ رجوی هیچ پاسخی برای انبوه این سؤالات ندارد. وی به خوبی میداند که اسارتگاه اشرف تنها جایی است که، می تواند اعضاء را تحت اسارت وکنترل ذهنی وعینی خود نگه دارد.وبا خروج هریک از این اعضاء از این اسارتگاه و پا گذاشتن به دنیای آزاد که شخص درمعرض واقعیتهای انکارناپذیر جهان پیرامون قرار میگیرد دیگرحنای ایدئولوژی پوسیده اش رنگی نخواهد داشت.وغل وزنجیرهایی که درطی این سالیان برذهن ودست وپای آنها زده از هم خواهد گسست.آری رجوی از عنصر آگاهی ورشد فکری اعضاء می ترسد.وبه خوبی می داند که درعصر ارتباطات دیگر اعضای خارج شده را نمی توان درجهل ونا آگاهی نگه داشت.رجوی حاضر است که تمامی اعضاء را دراشرف قربانی کند تا مانع از تابش خورشید آزادی درجهان آزاد برذهن آنها گردد.ولی رجوی اینبار کورخوانده است.فراریکی دیگر ازاعضای شورای رهبری خانم مریم سنجابی وپیوستن تعداد زیاد دیگری از آنها به صف معترضین نشان می دهد که پروسه فروپاشی به دامن تشکیلات جهنمی وی کشیده شده است.وی نمی تواند با تکیه برایدئولوژی پوسیده وتارهای عنکبوتی تشکیلاتی وسوءاستفاده از خون قربانیان از سرنوشت محتومش که مرگ ونابودی فیزیکی وتشکیلاتی است بگریزد.دوران عوامفریبی به سر آمده است.
 

خروج از نسخه موبایل